تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 375 از 934 اولاول ... 275325365371372373374375376377378379385425475875 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,741 به 3,750 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #3741
    اگه نباشه جاش خالی می مونه iranzerozone's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    Iran-Tehran
    پست ها
    274

    پيش فرض

    آن روز که آمدی
    مرغ باران کنار پنجره دلم نشست
    و شمعدانی کلام
    گل داد
    ورد زمین خشک حکایت جانم شد
    ولی با آمدنت رفتی
    و امروز عطش دارم و می پرسم
    یعنی دلم آنقدر تنگ بود که مرغ عشق او و مرغ باران تو را جا نداد؟؟!

  2. #3742
    اگه نباشه جاش خالی می مونه iranzerozone's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    Iran-Tehran
    پست ها
    274

    پيش فرض شک

    تو قول داده ای
    می دانم
    ولی ای کاش
    من زودتر
    از تو قولی گرفته بودم
    بی انصاف

  3. 4 کاربر از iranzerozone بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #3743
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض

    تولد بهار، تولد زندگي

    و اين آغازي است براي عاشقانه خواندن از زندگي
    گويي تولد بهار، تولد زندگيست.
    ستارگان از حجم حضور پر نورت كم سو به چشم آمده اند
    و امواج خروشان دنيا از آغوش پر مهر تو، دستهاي گرم آرامش را بوسيده اند.
    تو تولدي را آغاز كرده اي
    براي سبز ماندن، ترنم عشق خواندن
    و تا ابد براي شكوفايي شكوفه هاي بهاري، شعر گفتن
    تو آمده اي تا رنگ زمستاني نگاهم را در چشمه زلال قلبت به فراموشي بسپارم
    واز سرمستي وجودت جامهء زرين اميد بر تن كنم.
    تو آمده اي تا من تولدت را تولد زندگي بنامم.
    آمدي آمدنت صدها طلوع سبز داشت
    باغبان زندگي درجانمان صد شعله کاشت
    شعله هايي كز صداي گرم عشق
    تا ابد در جانمان آواي خوشبختي نگاشت

  5. 3 کاربر از eMer@lD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #3744
    حـــــرفـه ای payam's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2004
    محل سكونت
    عمان
    پست ها
    1,974

    پيش فرض

    سالهاست که دلم بی کس و بی هم زبان مانده است.
    سالهاست که بر ساحل خیالم کسی پرنگشوده
    سالهاست که کسی آنجا آرام نگرفته
    سالهاست که تپش قلبی را در آنجا نشنیده ام
    سالهاست که ساحل خیالم گورستان مردگان شده است
    دفن شدگانی که خود نیز از مرگ خود بی خبرند
    ای بهترینم بر ساحل خیالم قدم بگذار
    گورستان را از میان بردار
    بیا و خود را بنما
    سالهاست که انتظار شنیدن صدای گامهایت و تپش قلبت را می کشم
    من از تو ستاره طلب نکرده ام که اینگونه درنگ می کنی
    من بودنت را
    نفس کشیدنت را
    و صدای گامهایت را خواسته ام

  7. این کاربر از payam بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #3745
    داره خودمونی میشه maryam & m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    92

    پيش فرض

    عصر یک جمعه ی دلگیر
    دلم گفت بگویم ، بنویسم
    که چرا عشق به انسان نرسیده است
    چرا آب به گلدان نرسیده است و هنوزم که هنوز است .....
    غم عشق به پایان نرسیده است
    بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید .. . بنویسد که هنوزم که هنوز است
    چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است؟
    چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیده است ؟
    عصر این جمعه ی دلگیر ....
    وجود تو کناردل هر بی دل آشفته شود حس
    تو کجایی گل نرگس .........

  9. 2 کاربر از maryam & m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #3746
    داره خودمونی میشه maryam & m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    92

    پيش فرض

    امن یجیب...حال دلم اضطراری است
    از دختری که ( بد شده ) دیگر فراری است

    آن روزهای دائمی اعتبار سوخت
    این روز ها خطوط دلم اعتباری است!

    با صفر نهصد و سی و...یک بار هم شده
    آنتن بده ، تماس دلم اضطراری است

    این زنگ های نیمه شبی عاشقانه نیست
    انگار ساعت تو همیشه اداری است

    با هر _الو بگو_ ی تو من قطع میشوم !
    وقتی _الو بگو و نگو... اختیاری است

    وقتی که _ گوش میکنم _ بعد یک سکوت
    مثل سلام های شما چوبکاری است

    حالا دلم ... در این شب بی مشترک ترین
    مشغول زنگ وسوسه ای انتحاری است

    پس لطف کن پیامک آخر اگر رسید
    پاسخ بده که قافیه این بیت_ آری _ است

    امن یجیب گوشی مضطر اذا دعاه
    این بوق های آخر چشم انتظاری است


    زهرا هاشمی

  11. 5 کاربر از maryam & m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #3747
    داره خودمونی میشه Ali sepehri's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    زير آسمان خدا
    پست ها
    143

    پيش فرض

    گل سرخی به او دادم ، گل زردی به من داد
    برای یک لحظه ناتمام ، قلبم از تپش افتاد
    با تعجب پرسیدم : مگر از من متنفری ؟
    گفت : نه ! با ور کن ،نه ! ولی چون تو را واقعا دوست دارم ، نمی خواهم
    پس از آنکه کام از من گرفتی ، برای پیدا کردن گل زرد ، زحمتی
    به خود هموار کنی

  13. 6 کاربر از Ali sepehri بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #3748
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض

    آسمان خانه ام ستاره باران شده است قصد پرواز به جایی دارم
    میل پرواز به یك شهر قشنگ
    شهر دور
    شهری از جنس بلور
    درمیان كوچه هایش همه نور
    كه نه جنگ است و نه زور
    من دراین دنیا میان كوچه ها هرجا كه می گردم صدایی نیست
    سازی نیست
    نوایی نیست
    گویی انسانی میان یك خراباتم
    بویی از انسانیت در كوچه ام جاری نشد
    رنگی از عشق و وفا
    لطف و صفا
    در رود این دنیای من جاری نشد
    لیك امشب آسمان خانه ام ستاره باران شد
    روح پاكی از زمین
    از میان مردم ظلمت نشین
    سوی یاران شده است
    باز هم انسانیت را كشته اند

  15. 4 کاربر از eMer@lD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #3749
    پروفشنال Rainy eye's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    864

    پيش فرض

    شاعری با یک دنیا آرزو
    به شهر آمد تا عاشق تر شود
    اما در شهر هیچ خبری از عشق نبود
    لا جرم خودش را گم کرد...

  17. 5 کاربر از Rainy eye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #3750
    داره خودمونی میشه maryam & m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    92

    پيش فرض بازم یه شاعر ایلامی

    می‌نوشتم عشق.........



    می‌نوشتم عشق دستم بوی شبنم می‌گرفت
    آهِ حوای درون دامان آدم می‌گرفت

    می‌نوشتم شعر یک توده شقایق بود و آه
    آشنا دستی ز دست باد مریم می‌گرفت

    می‌نوشتم شاعری سر در گریبان غروب
    یادگاری می‌نویسد، عشق ماتم می‌گرفت

    می‌رسیدم تا لب دریا نگاهم بود و موج
    انتشار آبی امواج را غم می‌گرفت

    می‌گذشتم از گلاب کوچه‌ی اردیبهشت
    بوی گل‌های اشارت در پناهم می‌گرفت

    با تو می‌گفتم فقط از ابرها، آئینه‌ها
    یک قلم، یک دفتر بی‌نام عالم می‌گرفت

    می‌کشیدم نقش باران روی پلک داغ باغ
    می‌سرودم یک غزل باران دمادم می‌گرفت





    غزل تاجبخش

  19. 3 کاربر از maryam & m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 5 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 5 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •