تا کي در انتظار گذاري به زاريم
باز آي بعد از اينهمه چشم انتظاريم
ديشب به ياد زلف تو در پردههاي ساز
جان سوز بود شرح سيه روزگاريم
شهريار
تا کي در انتظار گذاري به زاريم
باز آي بعد از اينهمه چشم انتظاريم
ديشب به ياد زلف تو در پردههاي ساز
جان سوز بود شرح سيه روزگاريم
شهريار
اینجا تا میام جواب را تایپ کنم چهار پنج تا پست عقب میوفتم . یه کم آرومتر
Last edited by هشت بهشت; 18-04-2010 at 16:34.
haj mohammade
مکن عتاب از این بیش و جور بر دل ما
مکن هر آن چه توانی که جای آن داری
به اختیارت اگر صد هزار تیر جفاست
به قصد جان من خسته در کمان داری
========================
هشت بهشت
در بوستان حریفان مانند لاله و گل
هر یک گرفته جامی بر یاد روی یاری
چون این گره گشایم وین راز چون نمایم
دردی و سخت دردی کاری و صعب کاری
با شماست haj mohammade
خب بفرمائيد چه كار كنيم .
سرعت عمل مهمه ديگه
---------- Post added at 05:46 PM ---------- Previous post was at 05:44 PM ----------
يادم نکرد و شاد حريفي که ياد از او
يادش بخير گرچه دلم نيست شاد از او
با حق صحبت من و عهد قديم خويش
يادم نکرد يار قديمي که ياد از او
شهريار
وأنا من قبلك لم ادخل مدن الأحزان
لم اعرف أبداً أن الدمع هو الإنسان
وان الإنسان بلا حزن .. ذكرى إنسان
نزار قبانی
ناچشيده جرعه اي از جام او
عشق بازي مي کنم با نام او
ای گدای خانقه برجه که در دیر مغان
میدهند آبی که دلها را توانگر میکنند
حسن بیپایان او چندان که عاشق میکشد
زمره دیگر به عشق از غیب سر بر میکنند
بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی
کاندر آن جا طینت آدم مخمر میکنند
صبحدم از عرش میآمد خروشی عقل گفت
قدسیان گویی که شعر حافظ از بر میکنند
حافظ
دقيقة واحدة لديك
تختار فيها كل ما تريده
من قطع الياقوت والزمرد
لاخترت عينَيْكِ
بلا تردد
نزار قباني
دختر مجتهد و قِر تو کمر یعنی چه؟!
زیر عمامه فُکُل فرق یه ور یعنی چه؟!
سوی مسجد می روی و راه دگر یعنی چه؟!
ادعای مومنی و کار دگر یعنی چه؟!
شعر محلی بوشهر(تا اونجایی که اطلاع دارم)
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)