تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 370 از 469 اولاول ... 270320360366367368369370371372373374380420 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,691 به 3,700 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #3691
    حـــــرفـه ای Mojtaba N87's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    مشهد (Hometown : شیراز)
    پست ها
    5,015

    پيش فرض

    من وقتی 10-12 سالم بود یه بار رفتم دم یه دکه روزنامه فروشی با اعتماد به نفس بالایی گفتم:
    " آقا روزنامه ی کثیرالانتشار دارین؟"
    جالب بود که یارو گفت "نه نداریم"!! اصلا خنده ش نگرفته بود!!
    بسیار خندیدیم


    -------
    متالیکا جان کجا می شینین؟ من رو هم ببر با خودت آخه من هم پایه این شیطنت ها هستم

  2. #3692
    آخر فروم باز alizshah's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    فعلا هیچ کجا
    پست ها
    5,618

    پيش فرض

    امیر بیکاری ها ....

  3. #3693
    آخر فروم باز alizshah's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    فعلا هیچ کجا
    پست ها
    5,618

    پيش فرض

    امروز با بچه ها خونه یکی از دوستان بودیم. بعد یکی از بچه ها گفت من هفته پیش محل بودم از بچه ها اونجا یه چیزی یاد گرفتم. بعد برامون توضیح داد که یکی دراز میکشه رو زمین و چهار نفر دورش میشینن و یکی هم زیر سرشو داره بعد اون 4 نفر دو انگشتشون رو میزارن زیرش بعد یه وردی رو میخونیم خود به خود از جاش بلند میشه و میچسبه به سقف... ما هم که دنبال سوژه گفتیم باشه... یکی از بچه ها دراز کشید و ما هم دور ها دورش ... بعد این دوستمون گفت سرتون رو بندازید پایین و چند دقیقه تمرکز کنید بعد من ورد رو میخونم شما به ترتیب تکرار کنید... خلاصه سکوت کردیم بعد از چند دقیقه گفت : این مرده از آن کیست... بعد به ترتیب ما هم گفتیم. بعد گفت.. از آن پادشاه است... من که متوجه نشده بودم در همون حالت سکوت و تمرکز گفتم شرمنده من متوجه نشدم یه بار دیگه بگو... همه زدن زیرخنده و دوباره تمرکز کردیم خلاصه چند بار تکرار کردیم اما همش این پسره که دراز کشیده بود خندش میگرفت. منم که کفری شده بودم این پسره گفت این مرده از آن کیست... من گفتم خواهر این مرده ...... یهو دیدم مرده دولا شد چشماش گرد شده و اینجوری داره منو نگاه میکنه من اومدم درستش کنم گفتم مگه تو خواهر داری ؟ باز دیدم اینجوری نگاه میکنه گفتم خوب به مرده گفتم تو که زنده ای... دیدم هنوز داره اینجوری نگاه میکنه گفتم خوب حالا حواسم نبود ببخشید. اینو که گفتم دوباره دراز کشید و مراسم رو ادامه دادیم.

    طرف به سخف چسبید

  4. #3694
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    Ceaf.ir
    پست ها
    2,661

    پيش فرض

    منظورت منم!؟

  5. #3695
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    Ceaf.ir
    پست ها
    2,661

    پيش فرض

    علی بیکاری؟ مگه خوابت نمیومد؟؟

  6. #3696
    حـــــرفـه ای Havbb's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    .: اصــــــ‍‍‍‍‍فــــــهــــان :. اسم من: حـامـد
    پست ها
    2,171

    پيش فرض

    این که تگ این تاپیک را نوشته خیلی سوتی بزرگی داده چون باید بین کلمات کامای انگلیسی بذاری برداشته کاما فارسیگذاشته همه کلمات چسبیده به هم

  7. #3697
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    1- معلم گفت اين چيه من هم چون عادت دارم به جاي گفتن "نقطه اي به مختصات 1 و 2 ميگم 1 و 2 با صداي بلند گفتم 1 و 3
    این 1 و 3 یعنی چی؟؟؟همه میگن بگین ما هم بدونیم بخندیم

    آقا ما اومدیم زرنگی کنیم...
    اومدم کانکت بشم، گفتم تا بیاد وصل بشه بریم یه آبی بخوریم! بعد آبو که خوردم، یکی آیفونا زد، دیدم دوستمه! رفتم یه نیم ساعتی دمه در بودم، دیدم مامانم صدام می کنه! گفت چرا تلفن این جوریه، اشغاله، مثه وقتیه که به اینترنت وصلی ولی تو که الان بیرونی!
    ته ضد حاله یعنی وسه دایل آپ که کابوسه
    امروز با بچه ها خونه یکی از دوستان بودیم. بعد یکی از بچه ها گفت من هفته پیش محل بودم از بچه ها اونجا یه چیزی یاد گرفتم. بعد برامون توضیح داد که یکی دراز میکشه رو زمین و چهار نفر دورش میشینن و یکی هم زیر سرشو داره بعد اون 4 نفر دو انگشتشون رو میزارن زیرش بعد یه وردی رو میخونیم خود به خود از جاش بلند میشه و میچسبه به سقف... ما هم که دنبال سوژه گفتیم باشه... یکی از بچه ها دراز کشید و ما هم دور ها دورش ... بعد این دوستمون گفت سرتون رو بندازید پایین و چند دقیقه تمرکز کنید بعد من ورد رو میخونم شما به ترتیب تکرار کنید... خلاصه سکوت کردیم بعد از چند دقیقه گفت : این مرده از آن کیست... بعد به ترتیب ما هم گفتیم. بعد گفت.. از آن پادشاه است... من که متوجه نشده بودم در همون حالت سکوت و تمرکز گفتم شرمنده من متوجه نشدم یه بار دیگه بگو... همه زدن زیرخنده و دوباره تمرکز کردیم خلاصه چند بار تکرار کردیم اما همش این پسره که دراز کشیده بود خندش میگرفت. منم که کفری شده بودم این پسره گفت این مرده از آن کیست... من گفتم خواهر این مرده ...... یهو دیدم مرده دولا شد چشماش گرد شده و اینجوری داره منو نگاه میکنه من اومدم درستش کنم گفتم مگه تو خواهر داری ؟ باز دیدم اینجوری نگاه میکنه گفتم خوب به مرده گفتم تو که زنده ای... دیدم هنوز داره اینجوری نگاه میکنه گفتم خوب حالا حواسم نبود ببخشید. اینو که گفتم دوباره دراز کشید و مراسم رو ادامه دادیم.
    چی شد رفت بالا؟؟ پسر عجب دوستای خفنی داری اگه طرف بلند شه بیشتر واسه ضمیر نا خود آگاهه نه نیروهای فرا زمینی

    من وقتی 10-12 سالم بود یه بار رفتم دم یه دکه روزنامه فروشی با اعتماد به نفس بالایی گفتم:
    " آقا روزنامه ی کثیرالانتشار دارین؟"
    جالب بود که یارو گفت "نه نداریم"!! اصلا خنده ش نگرفته بود!!
    خداییش خیلی خندیدم دمت داغ

    نمیدونم چرا سوتی زیاده اما حس نوشتنش کمه
    غروب دیروووز رفتم با بابام رانندگی تمررین کنم انقد که اعصابشو بهم ریختم موقع برگشتن با بابام تو هر کلمه حرفش 5 تا سوتی میداد اخری هم میخواست بگه دنده منو از جا کندی بجای د گفت ج
    حالا مگه منو خواهرم تموم میکنیم؟؟؟ هم باید نخندیم هم نمیتونیم

    خواستم به خواهرم بگم اینو ول کن به من گوش کن قاطی کردم گفتم (اینو ول گوش) طفلک فکر کرد باز منو جو گرفته دارم انگلیسی حررف میزنم اینطوری شد

    سر صبح بووود برق نداشتیم تلفن زنگ خورد خوب شمارذه که نمیوفتاد رفتم برداشتم دیدم یه پسره صداش میلرزه بهم گفت سلام مونا جان خوبی من ترسیدم گوشی رو قطع کردم
    دوباره زنگ زد صداش کلفت و دو رگه بووود گفت مونا جووون چرا قطع کردی جدی گفتم شما؟؟؟ من شما رو نمیشناسم لطفا مزاحم نشید یدفعه گفت منم علی
    منم شک کردما اما گفتم لطفا مزاحم نشید گفت منم علی پسر عموت بابا گوشی رو بده بابات کارش دارم
    خدا نصیب هیچ کس نکنه بد ضایع شدم


    داشتم ارباب حلقه ها نگاه میکردم انقد اینا گفتن دنیای سیاه و جادوگر سفید دیگه مغزم کار نمیکرد سبزی فروش اومد تو کوچه میگفت سبزیههههههه تااااازه
    مامانم نشنید گفت چی داره؟؟؟ گفتم سبزیه سیاه

    داشتم یه سی دی میدیدم بعد اول سی دی دوم که گذاشته بودم (ادامه فیلم) شخصیت اصلی فیلم افتاد تو رو دخونه بعد خبرشو واسه نامزدش آوردن دو باره این فیلمه وسطش نشون داد دوست پسره اومده به نامزد پسره میگه بعد جنگ فلانی افتاده تو رو دخوونه انقد اعصابم خورد شد گفتم اینا هم خودشونو گیر آوردن مگه چند بار یه نفر میوفته تو رودخونه دوباره زنده در میاد هی داشتم غر میزدم که کارگردان ما رو گیر آورده که متوجه شدم این چیه فیلم داره تکرار میشه بعدش فهمیدم سی دی دوم هم تموم شده مدیا پلیر آوررده از ااول داره پخش میکنه

  8. #3698
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    1,644

    پيش فرض

    این 1 و 3 یعنی چی؟؟؟همه میگن بگین ما هم بدونیم بخندیم
    بگم پستم پاک میشه...
    یه بار خودت سریع بگو 1 و 3 ببین چیزی توجهتو جلب نمی کنه...

  9. #3699
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    12

    من وقتی 10-12 سالم بود یه بار رفتم دم یه دکه روزنامه فروشی با اعتماد به نفس بالایی گفتم:
    " آقا روزنامه ی کثیرالانتشار دارین؟"
    جالب بود که یارو گفت "نه نداریم"!! اصلا خنده ش نگرفته بود!!
    اخیییییییی
    انقد خندیدیم که یه سالم اگه نخندیدم جیکمون در نمیاد

  10. #3700
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    بسیار خندیدیم


    -------
    متالیکا جان کجا می شینین؟ من رو هم ببر با خودت آخه من هم پایه این شیطنت ها هستم
    خونه یکی از بچه ها هر لحظه که اراده کنه خالی از سکنه میشه حتما ... البته این شیطنتهای معمولی مون بود. شیطنتهای خطرناک هم داریما

    هر بار یه نفر خندش گرفت... نشد. ترجیح دادیم بشینیم حکم بازی کنیم.

    چی شد رفت بالا؟؟ پسر عجب دوستای خفنی داری اگه طرف بلند شه بیشتر واسه ضمیر نا خود آگاهه نه نیروهای فرا زمینی
    نه دیگه گفتم همش خندمون میگرفت نمیشد. آخه وردش خیلی باحال بود. این مرده از آن کیست ؟ از آن پادشاه ... به کدامین سو میرود... این تیکه ش رو من سه بار خندم گرفت آخه یکی از بچه ها زبونش نمی چرخید میگفت به کدوم سمت میرود...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •