سلام دوستان![]()
منم هستم ...كارتون خيلي قشنگه...البته من چون سرباز و شاغل هم هستم كمي مشكل دارم...حالا قرار رو نهايي كنيد..دوست دارم منم در اين ديدار شركت داشته باشم...![]()
سلام دوستان![]()
منم هستم ...كارتون خيلي قشنگه...البته من چون سرباز و شاغل هم هستم كمي مشكل دارم...حالا قرار رو نهايي كنيد..دوست دارم منم در اين ديدار شركت داشته باشم...![]()
كساني كه اومدنشون رو قطعي كردن :
امين يوسفنژاد - بهنام - خودم - محمود محمدي (مستر ديتا) - امير - مهدي (طرقه ) - احسان
كاني كه فقط اعلام امادگي كردن اما هنوز قطعي نكردن :
امين (پيشي) - مجيييد - ArAP30 -
اين دوستان در صورتيكه قصد اومدن رو دارن براي يه سري هماهنگي ها حتما با بنده تماس بگيرند
شماره ي بنده براي اين دوستان و يا دوستاني كه ميخوان بيان :
09153080648
با توجه به اينكه هوا سرده حتما با خودتون لباس گرم بيارين
لوازم سرگرمي هم بيارين (توپ - ورق - ديسك من و ... )
دوستان وسایل دفاعی از جمله قمه,تفنگ و غیره برای مقابله با حیوانات وحشی بردارین......
میگم اون عده ای که می خوان شب نمونند بهتره صبح ملحق شوند تا اینکه عصر بیان و شب برن
اینجوری خطرش برا اونا کمتره
در ضمن اینم بگم که انجا شبها روباه و گرگ زیاد پیدا میشه![]()
پس خودتونو برا هر چی از جمله گرگ گرسنه و سگ حار و کلا این چیزا آماده کنید![]()
![]()
دوستاني كه در اين قرار هستند :
امين يوسف نژاد - مسترديتا - بهنام - امير - طرقه - احسان و خودم
با توجه به اينكه بايد براي غذا و ... برنامه ريزي ميكرديم پس ليست رو بستيم دوستاني كه ميخواستن بيان بايد زودتر اعلام ميكردن و اين قرار رو همين 7 نفر هستيم انشالله قراراي بعدي در خدمت دوستان ديگه خواهيم بود
تا فردا عصر يا علي
منم باغ نميتونم (شاغلم وتعطيلي هم ندارم )
وليييي
سرقرار ميام تا با بچه ها آشنا بشم
فقط نگفتين كجاي فلكه پارك وايستيم؟
سلام
مخام توی کار نوید فضولی کنم
برای اولین بار بو که به قرار می رفتم و خب برام یه خورده عجیب بود که من چه جوری شده دارم میرم قرار بچه ها
اولش که فلکه پارک رسیدم و رفتم توی پارک هیچکس نیومده بود ولی به خورده توی تاریکی کشیک کشیدم تا اینکه میلاد و بهنام رو دیدم با هم دارن صحبت می کنن من هم رفتم جلو و اونها هم منو از دور دیدن و بلافاصله بعد از اینکه من رسیدم امین جونمهم رسید همین یوسفنژاد رو میگم دیگه
بعد از اون هم منتظر شدیم تا امیر بیاد و آقا مجید هم قرار بود بیان و ببینمیشون
یه خورده غیبت کردیم و کلی هم امین جون حونیرو دست انداختیم
نمی دونم چرا من اینقدر به این امین علاقه دارم البته بقیه بچه ها هم همینو میگن
من که اینو بهش گفتم گفت تو با من شوخی می کنم من هم باهات شوخی می کنم
خلاصه یه خورده منتظر شدیم آقا مجید هم اومد و با گوشی با کلاس از ما بهترونش 2 - 3 تا عکس انداختیم و بعدش هم که امیر رسید البته من یادم نمی اومد که امیر کیه که به من گفتن همونی که بن شده که کلی خندیدم
بعد از اون هم ما از بچه ها جدا شدیم ( من و مجید) اونا هم رفتن که دو تا دیگه از بچه ها رو ببینن و برن طرقبه نمی دونم یا شاندیز
ولی خب من خیلی تاکید کردم که هوای امین جونمرو داشته باشن که من خیلی دوستش دارم
این بود انشای من (آقا امین)
سلام.
آها منظور torgheh عزیز از امین جون منم .
اونجا هم که گفته اون یوسف نژاد اشتباه تایچی بوده که برای همین حرجی بهش نیست![]()
سلام torgheh جون
خودمونیما همون چند دقیقه ای که پیش بچه ها بودیم به من که خوش گذشت
جای اونایی که نیومدن خالی![]()
راستی اون عکسا که گرفتم خوب از کار نیومد چه کار کنم ؟ میخوای برات بفرستم؟ یا بزارم همینجا تا همه ببینن ؟
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)