تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 37 از 64 اولاول ... 2733343536373839404147 ... آخرآخر
نمايش نتايج 361 به 370 از 640

نام تاپيک: دکتر علي شريعتي

  1. #361
    داره خودمونی میشه AHMAD_inside's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    تبریز
    پست ها
    33

    پيش فرض

    ادعا نمیکنم کسانی را که دوستشان دارم همیشه به یادشان هستم !!
    اما ادعا میکنم زمانی که به یادشان نیستم نیز دوستشان دارم !
    علی شریعتی

  2. این کاربر از AHMAD_inside بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #362
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    پست ها
    1

    1 شریعتی.یادمه یه روز یکی از جملات شریعتی رو برای یکی از دوستام فرستادم انقدر در برابرش جبهه گرفت که از کارم پشیمون شدم.(من رقص دختران هندی ر

    ‪ ۲۹‬خرداد هر سال يادآور شهادت دكتر علي شريعتي ،جامعه‌شناس و دانشمند مسلماني است كه با انديشه ژرف خود در حوزه مباحث اسلامي ، شيوه‌اي بديع و نوين در ساحت تفكر اسلامي بوجود آورد.

    بسياري از انديشمندان و جامعه شناسان نتايج امروزين تفكرات اسلامي را وامدار وي مي‌دانند.

    با نگاهي اجمالي وگذرا به آثار و فعاليت‌هاي دكترشريعتي در حوزه مطالعات اسلامي مي‌توان دريافت كه وي در اشاعه و بسط شيوه‌هاي نوين انديشه اسلامي نقشي انكارناپذير داشت.

    يكي‌از مولفه‌هاي برجسته انديشه دكتر شريعتي در نقش‌آفريني وي به عنوان فردي متفاوت ،برقراري پيوند ميان زندگي مدرن امروزي و اعتقادات زندگي متعارف بود. نا

    وي دريافته بود كه زندگي در دنياي مدرن براي آناني كه خود را به عنوان مسلمان معرفي مي‌كنند،با شبهاتي آميخته بوده و پاسخ آن نيز مويد چگونگي ارتباط بين آنان و زندگي مدرن است.

    دكتر شريعتي در برخي از آثارش مسلمانان را در برخورد با زندگي مدرن به سه گروه مختلف طبقه‌بندي مي‌كند:دسته‌اول آنهايي هستند كه در نتيجه سياستهاي بلند مدت كشورهاي استعماري دچار نوعي خود باختگي و حقارت شده و مذهب،آداب ، رسوم و فرهنگ خود را مانعي بر سر راه پيشرفت قلمداد مي‌كنند.

    دسته دوم افراد سنتي بوده كه روند رو به رشد مدرنيته در جامعه را رد و ترجيح مي‌دهند كه منزوي باقي بمانند، چرا كه حضور روح مدرنيته در بطن زندگي اسلامي را نوعي آفت در زندگي خود مي‌پندارند.

    دسته سوم كه شريعتي خود را از آن دسته معرفي مي‌كند، معترف بر نواقص ، محدوديتها و كاستي‌هاي زندگي مدرنيته هستند.

    آنان علاوه بر ايمان به ضرورت زندگي در دنياي مدرن ،معتقدند مسلمانان بايد با سربلندي و عزتي خاص بدون اطاعت كوركورانه از تجربيات غرب زندگي كنند.

    از اين رو شمار قابل توجهي از آثار دكتر علي شريعتي نيز بر محور همين سخن در گردش است.

    وي همواره در سخنراني‌ها و آثار خود بر لزوم حفظ اصالت اسلامي (به عنوان يك تمدن قوي از بعد فطري) در دنياي مدرن (به عنوان يك هنجار انكارناپذير) تاكيد كرده‌است.

    دكتر علي شريعتي كه مطالعات غربي و اسلامي را در حد آكادميك سپري كرده بود ، توانست با حضور در محافل علمي به عنوان چهره‌اي نخبه شناخته شود.

    از ديگر سو آثار دكتر شريعتي را مي‌توان از جمله نمونه‌هاي كم‌نظير در ادبيات فارسي از بعد شيوايي دانست.

    شماري از آثار وي همچون " كوير " ، " حج " ، " هبوط " ، " حسين وارث آدم " و "فاطمه فاطمه است" در زمره متون ادبي روان و شيوا در حوزه خلاقيت هاي ادبي محسوب مي‌شوند.

    آثاري كه به مدد شيوايي كم نظير خود توانست بهترين جايگاه براي ارائه ديدگاهها و انديشه‌هاي وي باشند.

    بسياري از بزرگان ادب و انديشه معترفند كه شريعتي جرياني را بوجود آورد كه تفكر خوش رنگ و لعاب ديني را با استفاده از كنايات و عبارات رمز آلود به مخاطبان خويش منتقل كرد.

    وي در آثارش از شاعرانگي و خوانش استعاري ،گاه مخاطب را تا مرز جنون پيش مي‌برد و در يك كلام شيوايي آثارش در بسياري از مواقع دليل قاطعي بر مقبول بودن آنها به شمار مي‌رفت.

    استفاده دكتر شريعتي از استعارات و كناياتي مخصوص به خود، آثارش را از يك حالت بي‌روح و گزارش‌گونه به متني ادبي تبديل كرده كه مخاطب را هر لحظه بر ادامه خواندن مشتاق‌تر مي‌كند.

    هم اكنون پس از گذشت ‪ ۲۸‬سال از شهادت آن معلم شهيد به نظر مي‌رسد ، " نبودش " در جامعه بسيار بيشتر از حضورش تاثيرگذار است.

    شريعتي آميزه‌اي اعجازآميز بود از روحي ناآرام ، عقلي پرسشگر و دلي شيفته و شيداي حقيقت.

    كوشش براي لمس و دريافت دروني آنچه شريعتي گفته همواره مي‌تواند ما را در آشنايي با آنچه كه حقيقت نام دارد، راهنمايي كند.

    دكتر شريعتي از اهالي مزينان از توابع سبزوار در خراسان بود و نسب خانوادگي وي به ملاهادي سبزواري برمي‌گردد.

    وي بعد از تحصيلات متوسطه به دانشگاه تهران راه يافت و به عنوان دانشجوي نمونه از بورس تحصيلي خارج از كشور برخوردار شد و براي ادامه تحصيل در دانشگاه "سوربن" فرانسه" راهي پاريس شد.

    او در "جنبش ملي نفت" به رهبري مصدق فعال بود و مدتي نيز در اوايل تاسيس "نهضت آزادي ايران" در كنار مرحوم طالقاني، سحابي، بازرگان قرار گرفت.

    از جمله فعاليت‌هاي سياسي او همكاري با مرحوم محمد نخشب در تاسيس "حزب خداپرستان سوسياليست" و پايه‌گذاري و مشاوره برخي گروه‌ها و تشكل‌هاي سياسي نظير "انجمن اسلامي دانشجويان" بود.

    شريعتي در سال ‪ ۱۳۲۶‬شمسي دستگير و زنداني شد، ولي بعد از آزادي براي ادامه تحصيل عازم فرانسه شد و در آنجا مبارزات خود را عليه ظلم با پيوستن به سازمان آزادي بخش الجزاير ادامه داد.

    او در پاريس نيز به دليل حمايت از انقلاب الجزاير، مدتي در زندان "سيته" بسر برد.

    سرانجام پس از اخذ درجه دكتري در رشته‌هاي جامعه‌شناسي و تاريخ اديان به ايران مراجعت كرد و مبارزه با ظلم ستم‌شاهي پهلوي را با برگزاري جلسات سخنراني و بحث در حسينيه ارشاد دنبال كرد.

    امااين شيوه مبارزاتي شريعتي چندان به درازا نكشيد و ماموران رژيم شاه مانع از برگزاري اين جلسات شده و وي بار ديگر به زندان افتاد كه سرانجام با وساطت "بومدين" رييس جمهور وقت الجزاير نزد شاه، آزاد شد.

    از دكتر شريعتي بيش از ‪ ۲۰۰‬اثر شامل كتاب، مقاله و سخنراني باقي است.

    "تشيع سرخ"، "تاريخ تمدن"، "اسلام شناسي (تهران و مشهد)، "علي تنهاست"، "حسين وارث آدم"، "تشيع‌علوي و تشيع‌صفوي"،"هبوط"،"كوير"،"خ �دسازي انقلابي"، "بازشناسي هويت ايراني و اسلامي"، "بازگشت به خويشتن"، "ما و قبال"، "مذهب عليه‌مذهب"، "انتظار مكتب اعتراض" و"تاريخ تمدن" از جمله اين آثار گرانقدر و ارزشمند به شمارمي‌روند.

    كليه آثار شريعتي كه به معلم انقلاب (‪ (۵۷‬نيز معروف است در ‪" ۳۶‬مجموعه آثار" گردآوري شده‌است.

    شريعتي علاوه بر آثار تاليفي، با توجه به آشنايي با چند زبان زنده دنيا، از جمله عربي و فرانسه در دوران نوجواني به ترجمه آثار متفكرين و انديشمندان جهان پرداخت.

    اهل ادب ، وي را بنيانگذار يك سبك خاص در نثر فارسي مي‌دانند

    ...........

    اگر تنها ترين تنها ها شوي باز هم خدا هست او جانشين تمام نداشتن هاست
    یادمه یه روز یکی از جملات شریعتی رو برای یکی از دوستام فرستادم انقدر در برابرش جبهه گرفت که از کارم پشیمون شدم.(من رقص دختران هندی را به نماز پدر ومادرم ترجیح میدهم زیرا ان از سر عشق است ودیگری عادت)به نظر شما وقت این نرسیده که دیدمان را نسبت به انچه در برابر ماست عمیق تر کنیم/

  4. #363
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    Ceaf.ir
    پست ها
    2,661

    پيش فرض

    سلام دوستان
    یک مورد(ببخشید بی‌ربطه)وشاید بعضی رو خوش نیاد، اینکه مراقب باشید از کسی بت ساخته نشه
    تا جایی که برخی حرفهای خدا رو ول می‌کنند، میرند دنبال نظر خلق خدا(چون قشنگ حرف میزنه) درباره حرف خدا(و دینش)
    (به صحبتهای استاد مطهری در این مورد رجوع کنید)
    مشکل اینه که یک عده هم از خدا بت ساختن! به نظر اینم جالب نیست!
    (امیدوارم عمق مطلبو درک کنید)

  5. این کاربر از amirtoty بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #364
    آخر فروم باز halflife g's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    دور دور دور....
    پست ها
    2,868

    پيش فرض

    من رقص دختران هندی را به نماز پدر ومادرم ترجیح میدهم زیرا ان از سر عشق است ودیگری عادت
    واقعا جمله پر معنا و ديوانه كننده اي هستش............. .

  7. #365
    داره خودمونی میشه neko_24's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    دهكده نت
    پست ها
    48

    پيش فرض

    هر چند سراپا گله هستي اي عشق
    خاموشي و بي حوصله هستي اي عشق
    دل در تو بنا نهاده ايم اما تو
    روي گسل زلزله هستي اي عشق

  8. #366
    داره خودمونی میشه paiez's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    146

    پيش فرض

    بسوزم ... دكتر علي شريعتي
    چه امید بندم در این زندگانی

    که در ناامیدی سرآمد جوانی

    سرآمد جوانی و مارا نیامد

    پیام وفایی ازاین زندگانی

    بنالم زمحنت همه روزتا شام

    بگریم زحسرت همه شام تاروز

    توگویی سپندم براین آتش طور

    بسوزم ازاین آتش آرزوسوز

    بود کاندرین جمع ناآشنا

    پیامی رساند مرا آشنایی ؟

    شنیدم سخن ها زمهرو وفا لیک

    ندیدم نشانی زمهر و وفایی

    چو کس بازبان دلم آشنا نیست

    چه بهترکه از شکوه خاموش باشم

    چو یاری مرانیست همدرد بهتر

    که ازیاد یاران فراموش باشم

    ندانم درآن چشم عابد فریبش

    کمین کرده آن دشمن دل سیه کیست ؟

    ندانم که آن گرم و گیرا نگاهش

    چنین دل شکاف و جگر سوز ازچیست ؟

    ندانم در آن زلفکان پریشان

    دل بیقرار که آرام گیرد ؟

    ندانم که از بخت بد آخر کار

    لبان که از آن لبان کام گیرد ؟


    ---------- Post added at 02:07 PM ---------- Previous post was at 02:07 PM ----------

    دلنوازترین قطعه نثر دکتر علي شريعتي كه با روح و فكرتون بازي مي كنه خدايا
    نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد
    نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
    ولیکن سخت مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد
    بدست طفلکی گستاخ و بازیگوش
    او یکریز و پی در پی
    دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد
    و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد

    بدین سان بشکند در من سکوت مرگبارم را


    ---------- Post added at 02:08 PM ---------- Previous post was at 02:07 PM ----------

    دكتر علي شريعتي ... بالاله که گفت ...
    از دیده به جای اشک خون می آید
    دل خون شده از دیده برون می آید
    دل خون شد از این غصه که از قصه عشق
    می دید که آهنگ چنون می آید
    می رفت و دو چشم انتظارم بر راه
    کان عمر که رفته باز چون می آید ؟
    بالاله که گفت حال ما را که چنین
    دل سوخته و غرقه به خون می آید
    کوتاه کن این قصه ی جان سوز ای شمع
    کز صحبت تو بی جنون می آید


    ---------- Post added at 02:08 PM ---------- Previous post was at 02:08 PM ----------

    نزدیک تر به خدا
    من باید فرود آیم
    نباید بنشینم
    سال هاست ازآن لحظه که پربر اندامم رویید
    واز آشیان از بام خانه پرواز کردم
    همچنان می پرم . هرگز ننشسته ام
    ودیگر سری نیز به سوی زمین و به سواد پلید شهرها
    وبامهای کوتاه خانه ها بر نگرداندم
    چشم به زمین ندوختم
    پروازی رو به آسمان
    در راه افلاک
    و هر لحظه دورتر و بالاتر ا ز زمین
    و هر لحظه نزدیک تر به خدا
    آتش مقدس شک را
    آن چنان در من بیفروز
    تا همه یقین هایی را که در من نقش کرده اند بسوزد
    وآنگاه از پس توده ی این خاکستر
    لبخند مهراوه بر لبهای صبح یقینی
    شسته از هر غبار طلوع کند


    ---------- Post added at 02:09 PM ---------- Previous post was at 02:08 PM ----------

    احمق نیستم
    پر بودم و سیر بودم و سیراب
    ولذتم تنها اینکه ...
    آری کارم سخت است و دردم سخت تر
    و از هرچه شیرینی و شادی و بازی است محروم
    اما ...
    این بس که میفهمم !
    خوب است .... خوب
    احمق نیستم .
    نه مرد بازگشتم !
    اما باز نگشتم
    به بیراهه هم نرفتم
    که من نه مرد بازگشتم !
    استوار ماندن و به هر بادی به باد نرفتن
    دین من است .
    دینی که پیروانش بسیار کم اند .
    مردم همه زادگان روزند و پاسداران شب !؟


    ---------- Post added at 02:11 PM ---------- Previous post was at 02:09 PM ----------

    کار بی چرا
    عشق تنها کار بی چرای عالم است
    چه آفرینش بدان پایان می گیرد .
    معشوق من چنان لطیف است
    که خود را به (( بودن )) نیالوده است
    که اگر جامه ی وجود بر تن می کرد
    نه معشوق من بود

  9. 4 کاربر از paiez بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #367
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Nov 2009
    پست ها
    3

    پيش فرض

    سلام ممنونم از این مطالبی که میذارین
    دکتر شریعتی یه شعری داره:
    خداوندا اگر روزی بشر گردی.....
    این شعر رو به طور کامل میخواستم اگه ممکنه

  11. #368
    آخر فروم باز 3Dmajid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    پشت کامپیوتر
    پست ها
    6,067

    پيش فرض

    سلام ممنونم از این مطالبی که میذارین
    دکتر شریعتی یه شعری داره:
    خداوندا اگر روزی بشر گردی.....
    این شعر رو به طور کامل میخواستم اگه ممکنه
    ولی این شعر که از دکتر نیست ... درسته ؟!

  12. #369
    آخر فروم باز sepehr_x50's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    10,302

    پيش فرض

    سلام ممنونم از این مطالبی که میذارین
    دکتر شریعتی یه شعری داره:
    خداوندا اگر روزی بشر گردی.....
    این شعر رو به طور کامل میخواستم اگه ممکنه
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    خداوندا اگر روزي بشر گردی ... زحال ما خبر گردي ... پشيمان مي شوي از قصه خلقت ... از اين
    بودن،از اين بدعت ... خداوندا تو مي داني که انسان بودن و ماندن در اين دنيا چه دشوار است ...
    چه زجري مي کشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است.
    شریعتی

  13. #370
    كاربر فعال اتومبیل، متفرقه، سبک زندگی MOHAMMAD_ASEMOONI's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زمین پهناور خدا (أرضُ اللّٰه الواسعة)
    پست ها
    9,826

    پيش فرض

    سلام دوستان



    شما دوستانِ عزیز که کتابهایِ مرحومِ دکتر شریعتی رو خوندین ، به نظرِ ایشان هدف از زندگیِ در دنیا چی هست ؟


    اگه عینِ متنِ نوشتۀ ایشون رو در این مورد درج کنین ممنون میشم .



    ===============================================

    سوالی دیگر :


    خدایا کفر نمی‌گویم،

    پریشانم،

    چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!

    مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی.

    خداوندا!

    اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی

    لباس فقر پوشی

    غرورت را برای ‌تکه نانی

    ‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌

    و شب آهسته و خسته

    تهی‌ دست و زبان بسته

    به سوی ‌خانه باز آیی

    زمین و آسمان را کفر می‌گویی

    نمی‌گویی؟!

    خداوندا!

    اگر در روز گرما خیز تابستان

    تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی

    لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری

    و قدری آن طرف‌تر

    عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌

    و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد

    زمین و آسمان را کفر می‌گویی

    نمی‌گویی؟!

    خداوندا!

    اگر روزی‌ بشر گردی‌

    ز حال بندگانت با خبر گردی‌

    پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

    خداوندا تو مسئولی.

    خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن

    در این دنیا چه دشوار است،

    چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است…

    ==============================

    نیتِ ایشان ( هدفشون ) از نوشتن این مطلب چی هست ؟

    آیا اینها حرفهایِ مستقیم و روشن هست و احتیاجی به تفسیر نداره و راستی راستی مرحومِ دکتر خدا رو به استیضاح گرفته ؟

    با تشکر



Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •