من تعجب میکنم که تاپیک این سریالچرا تا حالا 365 تا پست داشته
![]()
من تعجب میکنم که تاپیک این سریالچرا تا حالا 365 تا پست داشته
![]()
اگه هر كدوم از اعضا يكي از اشكالات اين سريالو بگه بازم كمه حالا 365 تا پست كه چيزي نيست!!!!!!!!!!
احتمالا به نیت 365 روز سال بوده
البته کبیسه باشه میشه 366 روز
یکی از لوس ترین و فارسی ترین سریال هایی هست که دیدم
دلیل اینکه مامی و مامی بزرگ و خاله و زن دایی و ...هم چرا برای این سریال سر و دست مشکنن نمیدونم :(
شاید به خاطر تفاوت سنی و ارزش ها و... باشه :|
گفتوگو با نادر سليماني،بازيگر مجموعه«ستايش»
سالهاست در زمينه بازيگري فعاليت ميكند. او تاكنون نقشهاي زيادي ايفا كرده، اما مخاطبان تلويزيون بيشتر او را به واسطه نقشهاي طنزش به خاطر دارند. از مجموعه خاطرهانگيز ساعت خوش گرفته تا قهوه تلخ و باغ مظفر. نادر سليماني اهل آبادان است و با نقش قاسم در سريال «ستايش» بار ديگر يك جنوبي بامعرفت را به نمايش گذاشته است. او با نقش قاسم ارتباط خوبي برقرار كرده است. نادر سليماني به بهانه بازي در سريال ستايش با ما گفتوگو كرد.
چه شد كه با سعيد سلطاني همكاري كرديد؟
از طرف دستيار آقاي سلطاني دعوت به همكاري شدم. براي همين تقاضا كردم متن سريال را در اختيارم بگذارند، اما متاسفانه قسمتهاي مربوط به بازي من آماده نبود و تنها آقاي سلطاني توضيحاتي در ارتباط با نقش به من داد و بالاخره پس از يك هفته قسمتهاي مربوط به نقشم آماده شد. فيلمنامه را مطالعه كردم و از نقش قاسم خوشم آمد. جالب است بدانيد از ابتدا قرار نبود شخصيت قاسم طنز باشد و به پيشنهاد خودم اين شخصيت رگههايي از طنز پيدا كرد.
از لهجهاي كه داشتيد، برايمان بگوييد. اين لهجه در فيلمنامه وجود داشت يا باز هم به پيشنهاد خودتان با اين لهجه صحبت كرديد؟
لهجه جنوبي باز هم به پيشنهاد خودم بود و آقاي سلطاني هم از اين موضوع استقبال كردند.
چرا از اين لهجه استفاده كرديد؟
اساسا جنوبيها آرام و در عين حال شكننده و البته زودجوش و خونگرم هم هستند و در مقابل مشكلات به آساني شانه خالي نميكنند و زود از پا درنميآيند. به هر حال با خصوصيات مردم جنوب آشنا بودم و خواستم قاسم را همان گونه كه ديديد، به نمايش بگذارم. فكر ميكنم خدا را شكر مخاطب هم توانست با او ارتباط برقرار كند.
خودتان شخصيت قاسم را چطور تحليل ميكنيد؟
قاسم آدم فقيري است كه پس از مدتها شانس به او رو ميكند و ميتواند رونقي به كسب و كارش بدهد؛ اما بعد از فهميدن موضوع اصلي و صداقت ستايش، حاضر نميشود حق او را پايمال كند و با اين كه ميداند اگر حقيقت را بگويد در نهايت به ضررش تمام خواهد شد، اما اين كار را ميكند. به نظرم نقش قاسم جاي كار بيشتري داشت، اما به هر حال مصلحت كارگردان در همين اندازه بوده است.
خودتان چقدر به شخصيت قاسم نزديك هستيد؟
اخلاق واقعي خودم هم همين گونه است. گاهي پيش آمده كه ميدانستم اگر فلان كار را انجام دهم ضرر خواهم كرد، اما چون در جهت حق بوده است، آن كار را انجام دادهام.
خيلي هم حسي با اين نقش روبهرو شديد. در اين مورد توضيح دهيد.
چون نقش اين موضوع را ميطلبيد. اصلا احساس در تار و پود اين نقش نهفته بود و آقاي سلطاني در اين مورد خاص خيلي با من صحبت كردند و ميخواستند قاسم يك انسان صادق و مهربان باشد. براي همين وقتي پسرش خوندماغ شد، آن طور رفتار كرد.
از گريم و لباستان بگوييد.
راستش را بخواهيد وقتي پيشنهاد بازي در اين كار به من شد، همزمان در چند كار ديگر مشغول به بازي بودم و به خاطر حضور در يكي از كارهايم مجبور شده بودم موهايم را از ته بزنم. براي همين بهترين كار گذاشتن كلاه و آن نوع گريم بود و برحسب اتفاق آن كلاه با شخصيت قاسم هماهنگ شد.
قاسم چقدر روي شخصيت واقعي خودتان اثر گذاشت؟
من شخصيت قاسم را دوست داشتم. براي من فقط ايفاي يك نقش نبود، بلكه با آن زندگي كردم. سالها بود كه دوست داشتم چنين نقشي را بازي كنم و به يقين ميتوانم بگويم در طول زندگي هنريام تنها با چند نقش كه يكي از آنها قاسم بود، احساس رضايت كردم.
قصه ستايش، فضاي دهه 60 را براي مخاطب تداعي ميكند. بازي در آن فضا چطور
تجربهاي بود؟
اين فضا زمينهساز موفقيت در نقش من بود، چراكه اگر فضاي دهه 60 نبود، صميميت بين افراد جامعه اينگونه نبود و طبيعتا فضا براي نقش من وجود نداشت. تصور كنيد اگر اين نقش در شرايط امروز قرار ميگرفت، به طور يقين موفق نبود. در دهه 60 همه همسايهها باهم مهربان و صميمي بودند، نمونهاش اين است كه وقتي خانه ستايش
بر اثر آتشسوزي خسارت ديد، همسايهها در تعمير آن مشاركت كردند و با غم خانوادهاش همراه شدند. به هر حال لازمه اجراي شخصيت قاسم، وجود فضايي گرم و صميمي بود.
با توجه به اين كه نقش قاسم خاكستري بود، چطور اين شخصيت را براي مخاطب ملموس كرديد؟
چون زماني جنگ را حس كرده بودم، ميدانستم بايد چگونه به اين شخصيت نزديك شوم تا مخاطب هم بتواند او را بپذيرد. به هر حال از تجربيات گذشتهام استفاده كردم.
آيا باز هم قاسم را در زندگي و آينده ستايش خواهيم ديد؟
به طور كامل در جريان قصه نيستم، چون فيلمنامه هنوز باز است و دوستان دارند روي آن كار ميكنند. براي همين شايد باشد و شايد هم خير.
فكر ميكنيد چرا ستايش توانسته مخاطبانش را راضي كند؟
حضور حشمت فردوس به عنوان يك پدرسالار به نوعي فضاي قديمي گذشته را تجربه كرده و اين مساله نوعي كشش را در مخاطب به وجود آورده است و از طرفي مقاومت ستايش در برابر اين همه مشكلات براي مخاطب جذاب است.
فكر ميكنيد قاسم مابهازاي بيروني هم دارد؟
در جامعه ما افرادي كه پشتيبان حقاند، زياد هستند، اما متاسفانه اين مساله پايدار نيست. معمولا افراد وقتي ميبينند منفعتشان در خطر است، كنار ميكشند. به هر حال خداوند حامي افرادي است كه جانب حق را ميگيرند. به هر حال هستند افرادي مانند قاسم كه گفتن حق برايشان از هر چيز ديگري مهمتر است، اما خب تعداد آنها متاسفانه بسيار كم است.
معيار شما براي انتخاب يك نقش؟
من به پررنگبودن نقش اهميت زيادي نميدهم. آنچه برايم مهم است، تاثيرگذاري خود نقش است و در كنار آن، كارگردان برايم اهميت دارد. حتي اگر نقش كوتاه باشد، ولي احساس كنم انقلابي را در مخاطب ايجاد ميكند حتما آن را بازي ميكنم.
نقش مورد علاقهتان كه هنوز آن را بازي نكردهايد؟
آرزو دارم نقش يك جانباز موجي را بازي كنم. البته همسرم فيلمنامهاي در ارتباط با اين موضوع نوشتهاند كه هر وقت ساخته شود، نقش جانباز را خودم ايفا خواهم كرد.
تفاوت بازي در تئاتر و تلويزيون از نگاه شما؟
تاثيرگذاري در تئاتر بسيار بيشتر از سينما و تلويزيون است. در تئاتر نقش به نقش با مخاطب در ارتباط هستي. براي همين سختي كار هم در تئاتر بيشتر از تلويزيون و سينماست؛ چراكه زاويه ديد در تلويزيون و سينما، لنز دوربين است. در صورتي كه در تئاتر زاويه ديد، چشم انسان و حركات بدن بازيگر است.
جام جم / محبوبه رياستي
جمشيد مشايخي پدربزرگ «ستايش» شد:
جمشيد مشايخي مقابل دوربين مجموعه تلويزيوني «ستايش» رفت.
اين بازيگر گفت: نقش پدربزرگ «ستايش» را بازي ميكنم و طي چند روز آينده بازيام در طالقان به پايان ميرسد. وي از همكاري با سعيد سلطاني ـ كارگردان مجموعه تلويزيوني «ستايش» ـ ابراز رضايت كرد.
سريال «ستايش» هم اينك از شبكه سه سيما در حال پخش است و سري دوم اين مجموعه هم قرار است ساخته شود.
![]()
Last edited by h-blade; 12-09-2011 at 13:45.
.............
به نظرم زده روی دست سریالای کره ای، چینی ، ژاپنی .
شده دیگه افسانه ستایش(ثنا)هم تمومی نداره هم اینکه توش پر از صحنه های اشک آور هندیه
جمعه های ملت رو با به فنا ببره، دور روز دیگه هم که پائیز و هوا زود تاریک میشه! دیگه میشه آخر سریال و آخر دنیای ایرانیا![]()
اقا سری دوم قضیه اش جیهمسخره اش رو در اودند من که گیج شدم به قول دوست قبلیموم بهتره اسمشو بزارن افسانه ستایش "با حال میشه"
راستی چی شد یه دفعه اسمش تغییر کرد شد ثنا؟
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)