حالات و احوالات کنونی خود را با شعر/نثر بیان کنید [محدودیت: 2 پست در هر روز]

[M A H M O U D]

سياه شده ام
سياه...
مي روبم ، مي کوبم
اين دانه هاي نابرابر تزويز
شايد برهد ...

زين رشته ي بي تقصير

[M A H M O U D]

سخت است هنگام وداع
آنگاه که در می یابی
چشمانی که در حال عبور است
پاره ای از وجود تو را
نیز با خود خواهد برد

[sasan_fda]

قسم به کعبه حاجات و احمد مرسل
که بي گناهي من باعث گناه من است

[M A H M O U D]

می‌گویند ...

درمیانِ کلامِ مقطع و خاموشِ نفس‌ها


پیچکی می‌روید با برگ‌های داس


تا راهِ رسییدن به ایستگاه را هموار کند

نگران نباش

باران که بگیرد

تمام راه دوباره سبز می‌شود

[شاهزاده خانوم]

اگر آرزوهایم از تجسم یک رویا به شکل توهمی گنگ در آمده اند
خیالی نیست

به اندازه ی تمام دلتنگی ام
در تخیل خسته ام
خوشبخت زندگی میکنم .

[M A H M O U D]

چقدر دوست داشتم يک نفر از من می پرسيد:
چرا نگاه هايت آنقدر غمگين است؟
چرا لبخندهايت آنقدر تلخ و بيرنگ است؟
اما افسوس که هيچ کس نبود ...!
هميشه من بودم و تنهایی پر از خاطره ...!
آری با تو هستم ...!
با تویی که از کنارم گذشتی ...!
و حتی يک بار هم نپرسيدی ...!
چرا چشمهايم هميشه بارانی است ...؟!

[rahgozare tanha]

نمي شه باورم ، تويي؟ نه! اين كه چشماي تو نيس
تو طاقتت نبود منو ببيني با چشاي خيس

[my7xn]

صلاح کار کجا و من خراب کجا ...... ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس ......... کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را ....... سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا
ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد .........چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا
چو کحل بینش ما خاک آستان شماست ........ کجا رویم بفرما از این جناب کجا
مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است ........ کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا
بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال ........ خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا
قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست ........ قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا

[ABEL]

بی تو ،من کجا روم؟کجا روم؟
هستی من از تو مانده یادگار،
من به پای خود به دامت آمدم ،
من مگر زدست خود کنم فرار!
تا لبم، دگر نفس نمی رسد،
ناله ام به گوش کس نمی رسد،
می رسی به کام دل که بشنوی:
ناله ای ازین قفس نمی رسد...!

[M3HRD@D]

كاش كسي بود امشب با من كمي قدم ميزد... كمي شعر ميخواند و كمي حرف ميزد.. و من برايش درد و دل مي كردم و برايش اشك مي ريختم.. كاش كسي بود امشب و من برايش چاي ميريختم و او با لبخندي و نگاهي برايم دست تكان ميداد.... كاش كسي بود امشب...