ای بابا مثل اینکه نمیشه
یه پیر زنه سوار اتوبوس میشه میبینه روی همه صندلیها مسافرنشسته وفقط صندلی راننده خالیه میشینه روی صندلی راننده وقتی راننده برمیگرده به پیرزنه میگه مادرجان پاشو من اتوبوسو روشن کنم . پیرزنه میگه ننه جون من نمیتونم پاشم برو از یه صندلیه دیگه روشن کن