·به لره ميگن: با بيد جمله بساز. ميگه: در خانه ما يك بيد بيد! ميگن: اون بيد نيست، بوده. ميگه: آهان باشه، در خانه ما يك بود بيد
1
2
·به لره ميگن: با بيد جمله بساز. ميگه: در خانه ما يك بيد بيد! ميگن: اون بيد نيست، بوده. ميگه: آهان باشه، در خانه ما يك بود بيد
·يهروزيه لري به تهران ميره وبعد از گشت و گذار در خيابان يه بچه اي جلوشو ميگيره مي گه:ببخشيد آقا بي ادبي شما لريد؟ لره گفت:آره از كجا فهميدي. پسربچه گفت:ازاينكه كتتون داخل شلوارتونه.
·يهبار يه لره ميره توي بيابان وپتو ميندازه روي خودش و ميخوابه بعد يه نفرميزنه بهش ميگه ببخشيد شما لريد لره ميگه واي از زير پتو هم ميفهمن آدملره
·يك لر بعد از ۱۰ دقيقه از باجه تلفن بيرون مياد يه نفر ازش ميپرسه سالم بود ميگه آره فقط آفتابه نداشت
·یك شب تلوزبون فيلم سينمايي گذاشته بوده، تو فيلم مرده به زنش ميگه: شب بخير لورا. يهو تو لرستان ملت همه تلوزيون رو خاموش ميكنند، ميرن ميخوابن
·لره ۱نفرو تو خيابون ميبينه ميگه : ببخشيد من شما رو تو دبي نديدم؟ يارو ميگه : نه آقا من اصلان دبي نرفتم. لره ميگه : چه جالب اتفاقا منم تا حالا دبي نرفتم ، حتما ۲ نفر ديگه بودن
·عربه با دو تا خيار در دست ميره توي يك بقالي، ميگه:حاج آقاخيارشور داري؟ بقاله ميگه: بله. عربه ميگه: پس ولك بي زحمت اين دوتا رو همبشور
·يه بار تو آبادان مسابقه تقليد صداي داريوش برگزار ميشه،داريوش مياد چهارم ميشه
·عربه ميره توالت، تا مياد بشينه يهو يك آروغ اساسي ميزنه… پا ميشه، ميگه: بازبرعكس نشستم
·آبادانيه ميخواسته يك رفيق جديدشو به باقي رفقا معرفي كنه،رو به رفقاش ميكنه، ميگه: بچهها… قاسم. بعد رو به قاسم ميكنه، ميگه: قاسم جان… بچهها
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)