تبلیغات :
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 37 از 255 اولاول ... 273334353637383940414787137 ... آخرآخر
نمايش نتايج 361 به 370 از 2548

نام تاپيک: قرار ملاقات کاربران در تهران

  1. #361
    پروفشنال farhad resalati's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2004
    محل سكونت
    MATRIX
    پست ها
    583

    پيش فرض

    چقدر پیشنهادمون تحویل گرفته شد
    خوب مهدی جان این رو هم اضافه کن :
    خوب باشه توفیق نصیبتون نمیشه :d
    ولی کوه برید واسه سلامتی خودتون
    قربان همه بر و بچ زحمت کش

  2. #362
    حـــــرفـه ای Elfin-D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    پست ها
    7,785

    پيش فرض

    سلام
    خب بزاريد من هم برنامه هام رو براي قرار بگم:
    اجراي كري زنده توسط مهدي بست و هادي چيزه!!!!(اره ...همون....نه نه ....انقدر هم كه بد نيست...)
    اجراي نقش مليجك و تعريف كردن جكهاي بيمزه توسط امين 101 (101 هيچ ربطي به 101 سگ خال دار نداره!)
    سخنراني اميد با موضوع چه طور يك بازيكن حرفه اي شويم(بازيكن فوتبال نه....بازيكن بازي هاي كامپوتري)
    تعريف خاطرات گذشته توسط امين 101 با موضوع:چه طور شلوارم پاره شد(با شرح كليه جزييات)
    در پايان برنامه براي اينكه عقده هاي شما خالي بشه ،مهدي 87 ميره وسط واميسه و ما با سنگ ميزنيمش!

  3. #363
    حـــــرفـه ای Amin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    13,662

    پيش فرض

    سلام
    نقل قول نوشته شده توسط Elfin-D
    اجراي كري زنده توسط مهدي بست و هادي چيزه!!!!(اره ...همون....نه نه ....انقدر هم كه بد نيست...)
    خب اين چيز جديدي نيست .... تكراري شده ديگه (به قول معروف اين كارا تو قرارها استيكي شده)
    نقل قول نوشته شده توسط Elfin-D
    اجراي نقش مليجك و تعريف كردن جكهاي بيمزه توسط امين 101 (101 هيچ ربطي به 101 سگ خال دار نداره!)
    من آيدي خودمو ميخوام عوض كنم بزارم امين 102 ..... چون اخيرا يك سگ خالدار جديد در نواحي انجمن گرافيك ديده شده
    نقل قول نوشته شده توسط Elfin-D
    سخنراني اميد با موضوع چه طور يك بازيكن حرفه اي شويم(بازيكن فوتبال نه....بازيكن بازي هاي كامپوتري)
    نبينم كسي به آلن دلون (ببخشيد داش اميد خودمون) بي‌احترامي كنه .... وگرنه حسابي شاكي ميشم
    نقل قول نوشته شده توسط Elfin-D
    تعريف خاطرات گذشته توسط امين 101 با موضوع:چه طور شلوارم پاره شد(با شرح كليه جزييات)
    خيلي دوست دارم خاطره پاره شدن شلوار رو كامل بگم اما چه كنم كه يه جاهاي بايد سانسور بشه !!!!
    نقل قول نوشته شده توسط Elfin-D
    در پايان برنامه براي اينكه عقده هاي شما خالي بشه ،مهدي 87 ميره وسط واميسه و ما با سنگ ميزنيمش!
    اينو حسابي پايم !!! اگه سنگ هم كم آورديم فحش ميديم !!!

  4. #364
    پروفشنال کاپتان هادی's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    کرمان
    پست ها
    538

    10 قرار بچه های کرمان

    امروز 17 بهمن 1384 اولین قرار اعضای کرمانی انجمنهای تخصصی p30world ساکن کرمان در پارک ملی کرمان برگزار شد و شرح ماوقع
    قرار رو ساعت 6 عصر در پارک تنظیم کرده بودیم و البته آقا مهرداد که این قرار رو تنظیم کرده بودند نگفته بودند کجای پارک و ما هم در اون پارک بزرگ گیج و گم شده بودیم البته شانس خوب ما سه نفر از اعضا موبایل مجهز به سیستم پیام کوتاه داشتند که هر لحظه از اوضاع هم با خبر می شدیم من به همراه عضو جدید سایت مجتبی که دوست گرمابه و گلستان من هم هست اومدیم البته مجتبی یک سری کار داشت که چند دقیقه ای از من جدا شد و بعد اومد وارد پارک که شدم احساس کردم یک کار واجبی دارم پس اول رفتم اون کارو کردم بعد اومدم در اصلی پارک دیدم یک آقائی با کت و شلوار ایستاده و یک دوربین و یک مجموعه نرم افزاری کوانتوم هم دستشه آنن فهمیدم که طرف خودشه آهسته رفتم جلو ولی قبل از هر چیز اون منو شناخت و سلام کرد ( خوب هادی خوبه رو همه می شناسن ) بعد از سلام و احوال پرسی چند لحظه منتظر موندیم هر کی میومد نزدیکمون مهرداد ( رویای تلخ ) یک sms می فرستاد که اگر طرف دست کونه تویه جیبش بفهمیم از بچه های فروم است ولی این اتفاق نیوفتاد خدائیش ما منتظر یک بچه کوچولو ویکپسر مامانی بودیم که هیچ کودوم نیومدن بلکه یک دفعه یک آقای سبیل کلفت اومد و نزدیک ما ایستاد و ما هم که خوب یک کم ترسیدیم که نکنه الان کتکه رو بخوریم یک کم خودمون رو جمع کردیم ولی این محبوبیت و مشهور بودن من کار دستمون داد و اون مرد سبیولو که همون بابک کینگ باشه مارو شناخت و اومد جلو و گفتیم که اولی پرید حمزه هم گفته بود با یک شلوار مدل بلائی میاد از یک طرف دیگه پارک اومدو اول از همه هم منو شناخت بعد رفتیم وسط پارک نشستیم رویه چهار تا پایه که دور یک میز بود و مراسم نخودچی خرون شروع شد اول از همه از من تقدیر کردند که نماینده شایسته فوتبال کرمان در دیار غربت هستم و بعد از ضعفهای مهدی بست و چیزهای دیگه سخنهای زیادی به میان اومد که همونطور که من فکر می کردم همه موافق بودند اول از همه من بعنوان مسن ترین عضو شروع به صحبت کردم و از رشادتهای خودم در فروم داد سخن از خودم در کردم بعد بابک از آشنائیش گفت که چطور تویه فروم عضو شده و حمزه هم گفت که با هفت هشتا ID تویه فروم عضو شده که پسورد هیجکدومشون یادش نیست بعد مهرداد از نحوه عضو شدنش و دلیل انتخاب اسمش گفت که میومده تویه فروم ولی عضو نبوده ولی بعد از دیدن اولین عکس مهدی بست تویه قرارها شب خواب وحشتناکی میبینه و تصمیم میگیره با این رویایه تلخ بیاد و کلا قسمت کرک و سریال رو نابود کنه بع د از بازگشت مجتبی همه رفتیم سوار ماشین مهرداد شدیم و تویه خیابونها شروع کردیم به ویراژ دادن اول کار مهرداد گفت که تویه این ماشین اصلا از جماعت نسوان کسی ننشسته ولی بعدا با ترفندهای پلیسی هادی خوبه پرده از جنایتهائی برداشته شد که در این پراید تمیز شسته شده و مفروش به قالی کرمونی اتفاق افتاده بودند راستی اولی که سوار شدیم دیدم که کمربندهای ایمنی بسته شده گفتم شاید اینها از ترس جریمه وقتی نیستند هم کمربند رو میبندند ولی نگو وقتی سوار شدم خواستم کمربند رو باز کنم و ببندم مهرداد کلی تعجب کرد که مگه این بازم میشه نگو بنده خدا تو این چند سال فکر می کرده اینها باز نمیشن و با کلی مکافات و ذجر خودش رو از زیر کمربند رد می کرده تصور کنید بعد راه افتادیم اولش گفت که نوار غیر مجاز و اینها نداره بخاطر محرم ، نوار مجاز هم نداره فقط آمرکائی داره اونم DJ Aligator ! بعد که گذاشت دیدیم معین می خونه شروع کردیم به دور زدن که من احساس کردم بخاطر سرما اون کار واجب باز داره اذیت می کنه برا همین موضوع رو مطرح کردم که نگو حمزه هم تجار فشار شب اول قبره برا همین رفتیم و دربدر گشتیم دنبال اونجا که مجتبی گفت بریم پاساژ گلستان اونجا که رسیدیم گفت اونجا در قسمت پارکینگ است و منو حمزه می خواستیم با عجله بریم تو پارکینگ که مجتبی من رو متوجه کرد که باید رد گم کنی بزنیم و از یک ور دیگه بریم و ما رفتیم و از طبقه اول سریع پیچیدیم اونجا چندتا اونجا بود که اونی که من رفتم چراغش خراب بود ولی مال حمزه هم چراغش درست بود هم احتمالا خوش آب و هوا تر بود که یک ربع ساعت دیرتر اومد بیرون بعد از راحت شدن وجدانمون رفتیم بالا یک عکس گرفتیم و بعد از یک گردش کوتاه و تعریف از اونجا رسیدیم دوباره باغ ملی که اینجا مهرداد منو مجتبی رو پیاده کرد و من دیگه نیدونم که چی شد
    بچه های حاضر در قرار hadikhobe , Babak king , HolySooshiant,royaye_talkh55
    با تشکر از همه شما که وقت گذاشتید

    قرار بعدی بچه های کرمان اواخر اسفند خواهد بود
    Last edited by VIP-II; 07-01-2007 at 12:17.

  5. #365
    داره خودمونی میشه mina rahimi's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2005
    پست ها
    23

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط hadikhobe
    امروز 17 بهمن 1384 اولین قرار اعضای کرمانی انجمنهای تخصصی p30world ساکن کرمان در پارک ملی کرمان برگزار شد و شرح ماوقع
    قرار رو ساعت 6 عصر در پارک تنظیم کرده بودیم و البته آقا مهرداد که این قرار رو تنظیم کرده بودند نگفته بودند کجای پارک و ما هم در اون پارک بزرگ گیج و گم شده بودیم البته شانس خوب ما سه نفر از اعضا موبایل مجهز به سیستم پیام کوتاه داشتند که هر لحظه از اوضاع هم با خبر می شدیم من به همراه عضو جدید سایت مجتبی که دوست گرمابه و گلستان من هم هست اومدیم البته مجتبی یک سری کار داشت که چند دقیقه ای از من جدا شد و بعد اومد وارد پارک که شدم احساس کردم یک کار واجبی دارم پس اول رفتم اون کارو کردم بعد اومدم در اصلی پارک دیدم یک آقائی با کت و شلوار ایستاده و یک دوربین و یک مجموعه نرم افزاری کوانتوم هم دستشه آنن فهمیدم که طرف خودشه آهسته رفتم جلو ولی قبل از هر چیز اون منو شناخت و سلام کرد ( خوب هادی خوبه رو همه می شناسن ) بعد از سلام و احوال پرسی چند لحظه منتظر موندیم هر کی میومد نزدیکمون مهرداد ( رویای تلخ ) یک sms می فرستاد که اگر طرف دست کونه تویه جیبش بفهمیم از بچه های فروم است ولی این اتفاق نیوفتاد خدائیش ما منتظر یک بچه کوچولو ویکپسر مامانی بودیم که هیچ کودوم نیومدن بلکه یک دفعه یک آقای سبیل کلفت اومد و نزدیک ما ایستاد و ما هم که خوب یک کم ترسیدیم که نکنه الان کتکه رو بخوریم یک کم خودمون رو جمع کردیم ولی این محبوبیت و مشهور بودن من کار دستمون داد و اون مرد سبیولو که همون بابک کینگ باشه مارو شناخت و اومد جلو و گفتیم که اولی پرید حمزه هم گفته بود با یک شلوار مدل بلائی میاد از یک طرف دیگه پارک اومدو اول از همه هم منو شناخت بعد رفتیم وسط پارک نشستیم رویه چهار تا پایه که دور یک میز بود و مراسم نخودچی خرون شروع شد اول از همه از من تقدیر کردند که نماینده شایسته فوتبال کرمان در دیار غربت هستم و بعد از ضعفهای مهدی بست و چیزهای دیگه سخنهای زیادی به میان اومد که همونطور که من فکر می کردم همه موافق بودند اول از همه من بعنوان مسن ترین عضو شروع به صحبت کردم و از رشادتهای خودم در فروم داد سخن از خودم در کردم بعد بابک از آشنائیش گفت که چطور تویه فروم عضو شده و حمزه هم گفت که با هفت هشتا ID تویه فروم عضو شده که پسورد هیجکدومشون یادش نیست بعد مهرداد از نحوه عضو شدنش و دلیل انتخاب اسمش گفت که میومده تویه فروم ولی عضو نبوده ولی بعد از دیدن اولین عکس مهدی بست تویه قرارها شب خواب وحشتناکی میبینه و تصمیم میگیره با این رویایه تلخ بیاد و کلا قسمت کرک و سریال رو نابود کنه بع د از بازگشت مجتبی همه رفتیم سوار ماشین مهرداد شدیم و تویه خیابونها شروع کردیم به ویراژ دادن اول کار مهرداد گفت که تویه این ماشین اصلا از جماعت نسوان کسی ننشسته ولی بعدا با ترفندهای پلیسی هادی خوبه پرده از جنایتهائی برداشته شد که در این پراید تمیز شسته شده و مفروش به قالی کرمونی اتفاق افتاده بودند راستی اولی که سوار شدیم دیدم که کمربندهای ایمنی بسته شده گفتم شاید اینها از ترس جریمه وقتی نیستند هم کمربند رو میبندند ولی نگو وقتی سوار شدم خواستم کمربند رو باز کنم و ببندم مهرداد کلی تعجب کرد که مگه این بازم میشه نگو بنده خدا تو این چند سال فکر می کرده اینها باز نمیشن و با کلی مکافات و ذجر خودش رو از زیر کمربند رد می کرده تصور کنید بعد راه افتادیم اولش گفت که نوار غیر مجاز و اینها نداره بخاطر محرم ، نوار مجاز هم نداره فقط آمرکائی داره اونم DJ Aligator ! بعد که گذاشت دیدیم معین می خونه شروع کردیم به دور زدن که من احساس کردم بخاطر سرما اون کار واجب باز داره اذیت می کنه برا همین موضوع رو مطرح کردم که نگو حمزه هم تجار فشار شب اول قبره برا همین رفتیم و دربدر گشتیم دنبال اونجا که مجتبی گفت بریم پاساپ گلستان اونجا که رسیدیم گفت اونجا در قسمت پارکینگ است و منو حمزه می خواستیم با عجله بریم تو پارکینگ که مجتبی من رو متوجه کرد که باید رد گم کنی بزنیم و از یک ور دیگه بریم و ما رفتیم و از طبقه اول سریع پیچیدیم اونجا چندتا اونجا بود که اونی که من رفتم چراغش خراب بود ولی مال حمزه هم چراغش درست بود هم احتمالا خوش آب و هوا تر بود که یک ربع ساعت دیرتر اومد بیرون بعد از راحت شدن وجدانمون رفتیم بالا یک عکس گرفتیم و بعد از یک گردش کوتاه و تعریف از اونجا رسیدیم دوباره باغ ملی که اینجا مهرداد منو مجتبی رو پیاده کرد و من دیگه نیدونم که چی شد
    با تشکر از همه شما که وقت گذاشتید
    قرار بعدی بچه های کرمان اواخر اسفند خواهد بود
    آقا هادی شما عکسی از قرارتون ننداختین ؟

  6. #366
    حـــــرفـه ای R£ɀД's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2004
    پست ها
    2,354

    پيش فرض

    مهدي ميگم منو بكنيد مسئول پذيرايي !
    گارسون مجالس p30wrold استخدام شد. ( مهدي جان اميدوارم ناراحت نشي. شوخي بود هااااا)
    رضا جون آره داداش همون جای قبلی و همون ساعت قبلی هست
    پنجشنبه 27 بهمن
    پارک لاله روبروی مجسمه ابوریحان
    ساعت 4 بعد از ظهر
    اميد جون ممنون. حتما ميام.
    خوب هادی خوبه رو همه می شناسن
    يكي بياد اين هادي خوب بد زشت رو تحويل بگيره از بــــــــي تــــــــــوجـــــــــــه ـــــــــــي مـــــــــــــرد.
    هادي جان اگه عكسي رو هم كه گرفتين ميزاشتي گزارشت تكميل ميشد.
    Last edited by R£ɀД; 06-02-2006 at 23:42.

  7. #367
    آخر فروم باز royaye_talkh55's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    کارمانیا(نام قدیم کرمان)
    پست ها
    2,476

    پيش فرض

    دوستان میبینید تور ور خدا این هادی خوبه هر جا باشه اون قرار دیگه مگه میشه قرار میشه یه چیز دیییییییییییییییییییگه

  8. #368
    حـــــرفـه ای mehdi87's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2005
    محل سكونت
    87
    پست ها
    826

    پيش فرض

    عجب آدمايي / كم ميارن منو ميارن وسط - من (‌براي جفتتون دارن - من دارم روز شماري مي‌كنم )
    رضا جان شما فكر كنم اولين قرارا رو نبودي ! وگرنه مي‌فهميدي

    راستي شما 2 تا حتما بياين ها !!

    ----
    ميگم حالا كي مادر خرج ميشه ؟ ( ساقي / مافيا / بست / الفين / امين/ جاي شما اينجا خاليست.....داوطلب)
    Last edited by mehdi87; 07-02-2006 at 00:50.

  9. #369
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Soshiant's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2005
    محل سكونت
    روی شونه راستت
    پست ها
    372

    پيش فرض

    با سلام خدمت دوستان عزیز حرف و حدیث زیاده که انشا الله باشه برای فردا که امشب خیلی خوابم میاد
    قبل از هر چیز بگم که حجم و اندازه عکس هایی که هادی بده گذاشته بالا هست و کیفیتشون هم بده برای همین من از خودم زحمت در کردم و یکم کم حجم تر و با کیفیت تر و واضح ترشون کردم که لینک هاشو براتون میذارم
    نکته بعد که باید بگم اینه که چرا همه هادی خوبرو اول از همه میشناختن چون من که رسیدم دیدم چند نفر دم در اصلی واستادن که یکیشون اینقدر بزرگه که بقیه دیده نمیشن بعدش هم ازون دور همچین تو چشای ادم زوم کرده و بعد به کناریش اشاره میکنه -کمی پچ پچ میکنه و در عین حال یک لحضه چشم بر نمیداره خوب معلومه دیگه ادم از ترس بهش سلام میکنه
    (میگم چرا پارک امروز اینقدر خلوت بود بیچاره مردم جرئت نداشتن بیان تو )
    ولی هادی جان خیلی خنده دار نوشتی ها دمت گرم
    راستی هادی جون اون صدای ابشار چی بود که از توی زیرزمین پاساژ میومد
    Last edited by VIP-II; 07-01-2007 at 12:18.

  10. #370
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Am!d's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    هر جا که تو نباشی !!!
    پست ها
    371

    پيش فرض

    يكي بهم ميگه اين اقايون كي هستن تو عكس كه Holy گذاشته !!!

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •