با سلام دوباره خدمت دوستان گرامی
من امروز یک فرصتی شد و از صفحه 24 تا 36 (اخر تاپیک ) را مرور کردم و نوشته های دوستان رو خوندم.
مینی هایی که دوستان گذاشتند جالب بودند. از این سه نوشته خیلی خوشم امد ( بجز نوشته های وسترن جان چون فعلا نتونستم بخونمشون ) که فکر کنم هر سه باید نوشته mehdi-shadi باشند:
Mahdi_Shadi
بچّه تر كه بود هميشه وقتي كه تنبيه ميشد ميفهميد كه براي اصلاح اشتباهش خيلي دير شده است. وقتي دانشگاه قبول نشد، تازه متوجّه شد كه چقدر دير شده براي درس خواندنش. وقتي از همسرش جدا شد، آن وقت بود كه فهميد چقدر زودتر از اينها بايد رفتارش را عوض ميكرد.حتّي وقتي به فكر بهتر كار كردن افتاد كه ديگر كارش را هم از دست داده بود... ...ديگر واقعاً خسته شده بود.از خيابان كه رد ميشد به اين فكر ميكرد كه چطور ميتواند خودش را اصلاح كند...امّا با صداي بلند و طولاني ترمز كه نگاه همه را به خودش جلب كرد، تازه فهميد كه براي آخرين بار، باز هم دير شده است....
در مینی بالا چون جهت داستان خلاف همیشه بود، برای من خیلی جالب بود. ایده خوبی بود.
Mahdi_Shadi
هوا به شدّت طوفاني و مه آلود بود. او هم از صبح بيتابي ميكرد.احساس خوبي نداشت.مدام به اين فكر ميكرد كه اين بار ديگر قطعاً حادثهاي پيش ميآيد:« علي، ازت خواهش ميكنم تو اين هوا جايي نرو... ميدونم كه هر دفعه همينا رو بهت ميگم، امّا باور كن كه اين دفعه فرق ميكنه....مطمئنّم اين بار ديگه يه اتّفاق بدي ميافته...» امّا علي نميتوانست كه نرود.هواپيما 2 ساعت ديگر پرواز ميكرد؛ آن هم در همين هواي مه آلود...
هواپيماي علي بلند شد.امّا همسرش حق داشت.قرار بود اتّفاق بدي بيفتد.بر اثر يك بيدقّتي كوچك شير گاز خانه به شدّت نشت كرد...
1ساعت بعد علي به مقصد رسيد؛ بدون اينكه بداند همسرش واقعاً حق داشت....
در مینی بالا هم اگر اون جمله اول (زندگي تو جامعه اين جوري شده: ) نباشه و فقط دوجمله آخر باشد و درک فضای داستان به عهده خواننده باشد به نظر من بهتر هست.
Mahdi_Shadi
«سير نزولي»
زندگي تو جامعه اين جوري شده:
تا وقتي كوچيكي و كار بدي ميكني...تنبيهت ميكنن و ميگن شيطون گولت زده....
امّا وقتي بزرگ شدي و كار بدي ازت سر زد تشويقت ميكنن و ميگن تو شيطونو درس ميدي...
در مورد نوشته های دیگر دوستان مخصوصا وسترن جان چون یه مقدار طولانی هستند فعلا خوندنشون رو گذاشتم تا پرینت بگیرمشون و بعد بخونم. نوشته های دوست جدید مان اقا سعید هم همینگونه چون یه مقدار بلند هستند فعلا نخوندم فقط اون یک مینی یا داستان کوتاهشون که نام آلمانی داشت رو خوندم که البته به نظرم شدیدا باید از پرداختن به این موضوعات دوری کنند چون انرژی و استعدادشون در موضوعی غیر روزمره هدر خواهد رفت. هر چند این نظر شخصی من هست و مطمئن هستم خیلی از دوستان با نظر من مخالف هستند.
در ضمن وقتی نوشته زیر را خوندم خیلی جا خوردم:
راستش هم حسودیم شد که چرا وسترن جان چیزی به من نگفته بود و هم خیلی ناراحت که اصلا نمی توانستم هیچ کاری بکنم ولی خوب خوشبختانه وقتی نوشته جدید وسترن را خوندم به هر حال خوشحال شدم که مشکل برطرف شده.
بچّهها سلام...عيد همتون مبارك....سال خوبي داشته باشيد....
...امّا يه چيز مهم.....
يه پيغام خصوصي از وسترن داشتم كه واقعاً نگرانم كرد....گفته بود يه مدّت نميياد چون يه مشكلي براش پيش اومده.....ظاهراً خيلي وضعيتش خوب نيست...انگار حسابي به هم ريخته بود.....به خدا خيلي نگرانم كرد.....اون برام از خواهرم عزيزتره.....تو رو خدا براش دعا كنيد....تو رو خدا دعاش كنيد بچّهها.....
western
سلام دوستان شرمنده که دیر کردم!به لطف دعاهای شما مشکلم رو حل کردم اومدم خدمتتون
در ضمن از لطف و توجه دوستان گرامی تاپیک که از دوستشون خبر می گرفتند خیلی خیلی ممنونم. امیدوارم که بتونم لطفتون رو جبران کنم.
در ضمن به وسترن جان به خاطر درجه جدیدشون هم تبریک می گم و امیدوارم که شیرینی ما یادشون نره.
البته درجه من هم از کاربر فعال انجمن علوم زیستی و بهداشت به کاربر فعال انجمن ادبیات و علوم انسانی تغییر پیدا کرده که برام جای خوشخالی داره و البته دلتنگی برای دوستان در انجمن علوم زیستی و بهداشت
راستی بچه ها می بینیدکاربر فعال انجمن ادبیات و علوم انسانی شدم شروع کنید به تبریک گفتن منتظرم!
ممنونم جناب mehdi_shadi. می دونید با خوندن مینی های اقای ابراهیم شاهی به پاسخ یکی از سوالات و ابهامات ذهنیم در مورد مینی پی بردم. دغدغه من در مینی هایی که می نوشتم این بود که ایا از فرمت خاص مینی مال ( که البته من ازش خبری ندارم ) پیروی می کند تا مثلا شبیه به سخنان بزرگان و یا درددلهای روزمره و ... نشه ولی خوب در این مینی هایی که خوندم احساسم این هست که مینی مال مجموعه ای است که خیلی نوشته ها در بر می گیره و ممکنه مینی مال یه سخن از بزرگان باشه و یا یک جمله از یک روانشناس در مورد شخصیتهای مختلف تا یک جمله از زبان یک معتاد ( همون می نی اولی که در تاپیک بود در مورد یک معتاد که کنار خیابان بود ......)
Mahdi_Shadi
حميد جان...شرمنده لينكي از كه گارد پيدا نكردم برات بذارم به جاش برات يكي از كاراشو ميذارم...اين كارشو بيشتر يكي از تأملات فلسفيش ميدونن كه ميل داستان ميني مال در آورده....:
« اگر دريا تمام توانش را به كار گيرد، باز هم نميتواند تصوير آسمان را در خود بازتاب دهد. حتّي با كمترين جنبشاش آسمان در وي منعكس نميشود. امّا وقتي آرام و عميق است، تصوير آسمان در هيچ بودنش به وجود ميآيد.»
ميبيني....لزوماً محوريت داستان پردازي رو نداره..امّا خيليها اين ميني مال كه گارد رو دوست دارن...
.
.
.
اينم دو تا كار از ابوالفضل ابراهيم شاهي كه گفته بودم:
1_
آدمهايي كه نصيحت ميكنن بايد حتماً تنبيه بشن
آدمهايي كه تنبيه ميكنن بايد نصيحت بشن
( كه من خودم اين كارشو خيلي دوست دارم.به نظرم يه ميني واقعاً درست و حسابيه)
2_ اينها تفاوتشونه:
تغيير فصل رو از درختها ميشه فهميد امّا از آدما نميشه فهميد.
ميبيني....!...به نظرم من تو ميني مال ها واقعاً كاراي قشنگين...
حالا به نظرتون ایا این درک من از مینی مال درسته؟
در ضمن من شدیدا تاکید دارم که شما دوستان لطف کنید و اجازه بدید که با نویسنده های معروف می نی مال آشنا بشیم و اگر امکانش بود ازشون دعوت کنیم به تاپیکمون سر بزنند و همچنین اگر کتاب و مقاله ای در زمینه مینی مال هست را برای همدیگر معرفی کنیم.
همچنین اگر دوستان لطف کنند که اگر ادرس ایمیل یا وب سایت نویسنده معروف مینی مال و یا داستان کوتاه را می شناسند برای ما ارسال کنند چه از طریق این تاپیک و یا پیغام خصوصی . من هر گونه اطلاع در این زمینه ها را در این موارد به اطلاع دوستان خواهم رساند البته اگر دوستان دوست داشته باشند.
در ادامه پنج مینی مال از آرش نصیری را قرار می دهم به نظر من خیلی زیبا هستند. این مطالب رو با جستجوی کلمه ( مینی مال ) در گوگل بدست اوردم.
لینک مینی مالهای اقای آرش نصیری:
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید