همخوابه ی انتظار شده ام
هم رنگ پنجره ی رو به هیچ
ملافه ،
بوی نا می دهد
بس که بغضم را
شسته ام .
یک کلام بگو :
چشم انتظار بمانم ....؟
همخوابه ی انتظار شده ام
هم رنگ پنجره ی رو به هیچ
ملافه ،
بوی نا می دهد
بس که بغضم را
شسته ام .
یک کلام بگو :
چشم انتظار بمانم ....؟
اگر تو روی نیمکتی این سوی دنیـــا
تنها نشسته ای
و همه ی آنچه نداری
کسی هست
شاید آن سوی دنیا
روی نیمکتی دیـــــــگر
کسی نشسته است
که همه ی آنچه ندارد... تویـــــی !
.
.
نیمکت های دنیا را بد چیده اند ....
دلم را بر دوشم می گذارم
می روم
باید کمی صبر کنی
تا قیمتی شوم
زیر خاکی شدن وقت می خواهد ...
تو هم زمزمه های نامهربانیت را آرام تر بگو
یک وقت دیدی صدایت را
باد نه خاک
به گوشم رساند و دلم ترک خورد
دل است دیگر
روی خاک زیر خاک نمی شناسد
می شکند !!
از دست دادنت شیرینتر است
از ربودنِ همه دلهایی که میشناختم.
امیلی دیکنسون
با چنگ و دندان من که نه
با نگاه تو باز می شود
گره ای که دلم را به چشمانت بست !
ماهي حوض هنوز,
عاشق گربه شوخي ست
كه چنگال قشنگش...
تيز است!
برای خودم
چای تلخ سفارش می دهم
برای تو
فنجانی خالی
نمی دانم کیستی
و کی خواهی آمد...
آسمان خراشها
تن آسمان را زخمی می کنند
.
.
.
شاعری تنها
هر صبح
از نردبام رؤیا بالا می رود
و زخمها را میبندد
که از آسمان شعرش
خون نبارد.
آفتاب را دوست دارم
به خاطر پيراهنت روي طناب رخت ...
باران را،
اگر مي بارد بر چتر آبي تو
و چون تو نماز خوانده اي ،
خدا پرست شده ام ...
از فیلمهای جنگی
میترسم
شاید، تیری به خطا رود
و کشته شوم!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)