سپیده دم اومد و وقت رفتن
حرفی نداریم ما برای گفتن
حرفی که بوده بین ما تموم شد
این جا برام نیست دیگه جای موندن
من میرم از زندگی تو بیرون
یادت باشه،خونمو کردی ویرون ...خونمو کردی ویرون...
میخوام برم نگو که دیوونهای
برای موندن ندارم بونهای
وقت خداحافظیه تو گلوم، حلقه زده بقض غریبونهای
من میرم از زندگی تو بیرون
یادت باشه خونمو کردی ویرون
خونمو کردی ویرون
اوّل آشناییمون یادم میآد... یادم میآد
گفتی به من دوست دارم خیلی زیاد...خیلی زیاد
رو سادگی حرف تو باورم شد
تو عاقبت زندگیمو دادی به باد...دادی به باد
من میرم از زندگی تو بیرون
یادت باشه خونمو کردی ویرون ...خونمو کردی ویرون