اینم این کنکور بی نوامیس لا مصب ! :(
درصدای تخمینی :
ادبیات 40-50
عربی 40-50
دین و زندکی 50-60
زیان 100
ریاضی 80-90
فیزیک 70-80
شیمی 70-80
حالا بزارید تعریف کنم !
من دیشب مثل بچه ی آدم ساعت 10 کپیدم !
.gif)
خیلیم خوشحال و شاد و اینا ! ولی ...
ساعت 1 بیدار شدم یهو ! نمیدونم چه مرگم شده بود ! تب و لرز وحشتناک شدید . چند روز بود اینجوری بودم البته ولی نمیدونم مریض شده بودم یا استرس ! ولی دیشب یهو خیلی شدت گرفت !
بله دیگه ! خلاصه اینکه دیشب پدرم درومد واقعا
سعی کردم حواسمو پرت کنم و بخوام ولی نمیشد اصلا ! با هر مصیبتی بود لپتاپو روشن کردم و آهنگ گذاشتم و سعی کردم حواسم پرت شه . اینجوری موفق شدم یه ساعت دیگه رو بخوابم ولی دوباره بیدار شدم اینبار ساعت 4 شده بود . دیگه ام خوابم نبرد تا صبح
یعنی تا به حال تو زندگیم شبی به این مزخرفی نداشتم
بعدش هیچی دیگه ! صبح از ترس اینکه نکنه مریض شده باشم و معده ام قاطی بازی در بیاره و دستشویی نیاز پیدا کنم صبحونه هم نخوردم
فقط 10000000000000000000 بار کارت و شناسنامه مو چک کردم که یادم نرفته باشه بشه قوز بالا قوز
بعدم رفتیم سر جلسه . گفته بودن 7 درو میبندن ولی 7 و 40 تازه بازش کردن !
رفتم اونجا
یعنی شانس مزخرف من ... افتادم قشنگ زیر باد کولر ! گفتم جامو عوض کنین گفتن صبر کن . آخرشم عوض نکردن . منم هی فین فین میکردم و پهلوام درد گرفته بود
یعنی در بدترین حالت هم احتمالشو نمیدادم اینجوری گند بره تو کنکورم !! خیلی حالم گرفته شد
خلاصه کنکور شروع شد و عمومیا رو دادن
منم چند ثانیه نفس عمیق کشیدم تا یکم بهتر شم . بعد هم قرصامو خوردم و به قلپ آب بعدم با سر توی عمومی !
اول از همه ادبیات ضد حال اساسی زد ! با اینکه شمارشی نداده بود ولی دوتا از قرابتا و یکی از آرایه ها وحشتناک اذیت کرد و روشون فکر کردم ! نمیدونمم درست زدم آخر یا نه
بعدم عربی ! عربی واقعا آسون بود ! فقط من یه حماقتی کردم یه سوال ترجمه و یه سوال مفهوم رو گذاشتم برا آخر تا مطمئن بشم درس میزنمش ! ولی یادم رفت بزنم ! دو تا سوال میشه 8 درصد ! خیلییییییییی ضد حال
بعدم دین و زندگی ! یا قمر بنی هاشم ! این چرا اینقدر سخته !؟ من که همه آیه ها رو خورده بودم ؟!
چند تا سوال گزینه هاش دقیقا عین هم بودن ! خیلی نامردی بود ! اوج سختی تو صفحه ی اول بود البته و بقیه اشو تقریبا همه شو زدم
بعدم انگلیسی که شانس مزخرف من خیلی ساده داده بودن ! تو 4 مین و 44 ثانیه زبانو هم زدم ! الان حدود 20 دقیقه مونده و من و ریدینگ عربی و کل املا و لغت و تاریخ ادبیات ! نمیدونم چرا!!!!! من همیشه حدود 40 مین تو این موقع وقت اضافه میاوردم ! احتمال زیاد به خاطر دینی بود
هیجی دیگه تا ثانیه آخر هم هرچی بود زورمو زدم بعدم گفتن وقت تموم شده و اختصاصیا رو دادن
ریاضیو باز میکنم ... لعنت به این شانس مزخرف ! چرا ریاضی اینقدر آسونه !؟ آخه چرااااااااا ؟ ریاضیو فراتر از حد انتظار میزنم ! تو دور اول یه یه ساعت میزارم پاشو فقط 6 تا سوالم مونده . میرم سر فیزیک . فیزیکم که آسونه بابا ! من چرا اینقدر بدبختم ؟ (تا اینجا من فکر میکردم شیمی قراره شدید سخت باشه هنوز) فیزیکو هم میزنم . 5 تا نزده دارم تو کلش . فیزیک. یه مرحله ای حل کردم . بعد دوباره سریع برگشتم پای ریاضی ! چرا ؟ خیلی وقت بود این نقشه رو تمرین میکردم که اگه شیمیش خیلی سخت بود اعصابم داغون نشه .
ریاضیو هم زدم همه اشو . فقط یه هندسه پایه ام موند . 10 مین هم وقت اضافه آوردم . همه اش داشتم فوش میدادم چرا اینقدر آسونه . این 10 مین رو برگشتم یکی از دینامیکا که واقعا سخت بود رو زدم . 2 مینش رفت . بعد هم 5 مین صرف وارد کردن جوابا شد که خیلی دقت کردم تو این مرحله !
حالا 40 مین حدودا وقت مونده و منم و شیمی !
شیمیو باز میکنم ... اه ... اینم که ساده است بابا ! من اینهمه حفظیات شیمی و ساختار لوییس و درد و کوفت حفظ کردم واسه چی !؟ بمیری ! اینجا من شدیدا نا امید شدم چون کاملا امیدمو به اینکه اختصاصی بتونه عمومیمو جبران کنه رو از دست دادم .
هنوزم نا امیدم
.gif)
خلاصه شیمیو هم زدیم دیگه
فقط 4-5 تا سوالو نزدم . دوتاش یادمه یکیش بنزوئیک اسیده یا همچین چیزی بود که حیف شد واقعا ... یکی هم سوال آخر ! که یهو نمیدونم چرا وسواس گرفتم سرش و هی فک میکردم دارم غلط میزنم ولی بعدش هم فهمیدم درست بوده گزینه ام (سوال آخر ما همون شکل شیمی پیش بود . فصل 4)
بعد هم گفتن وقت تموم شده
اصلا هم حس خوبی نداشتم ! و اصلا هم حس اینکه دیگه همه چی تموم شده رو نداشتم . بعد هم با یکی از دوستام حرف زدم و سر یکی از سوالای ریاضی بحث داشتیم که من میگفتم من درست میگم اون میگفت اون ! (بخش پذیریه ! )
بعد هم یهو همزمان گفتیم آقا بیخیال بحث سوالا رو نکنیم
عصر هم قرار کلوب گذاشتیم بریم COD بزنیم
بعدشم راه افتادیم بریم خونه که اینقدر گیج بودم که کاملا راه رو عوضی رفتم !
یهو این وسط نگاه کردم به خودم دیدم حالم کاملا خوبه و اصلا لرز ندارم و هیچیمم نیست . ظاهرا تلقین یا استرس بوده همه اش . نمیدونم ! شایدم قرصا کار کردن چون از ساعت 1 شب که بیدار شدم 15-16 تا قرص خوردم از استانیفن بگیر تا پروپرانول
به هر حال
اینم تموم شد
رتبه رو نمیارم ! میاوردم هم مهم نبود . از همون اول هم گفتم میخوام برم علوم کامپیوتر شریف که با 800-900 منطقه هم میشه رفت . (تو صفحه های اول تاپیک هست اون پستم ! : دی )
الانم یکم بخوابم . این یه هفته رو اصلا درس حسابی نخوابیدم .
موفق باشید همه