تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 362 از 640 اولاول ... 262312352358359360361362363364365366372412462 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,611 به 3,620 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #3611
    آخر فروم باز mmiladd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    اُتاقم..!
    پست ها
    4,103

    پيش فرض

    تو را نگاه می کنم
    که خفته ای کنار من
    پس از تمام اضطراب
    عذاب و انتظار من

    تو را نگاه می کنم
    که دیدنی ترین تویی
    و از تو حرف میزنم
    که گفتنی ترین تویی

    من از تو حرف میزنم
    شب عاشقانه می شود
    تو را ادامه میدهم
    همین ترانه میشوم

    کاش به شهر خوب تو
    مرا همیشه راه بود
    راه به تو رسیدنم
    همین پل نگاه بود

  2. این کاربر از mmiladd بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #3612
    آخر فروم باز mmiladd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    اُتاقم..!
    پست ها
    4,103

    پيش فرض

    خودم تنها، تنها دلم
    چو شام بی فردا دلم

    چو کشتی بی ناخدا
    به سینه دریا دلم

    تو ای خدای مهربان
    تو ای پناه بی کسان

    بسنگ غم مشکن دگر
    چو شیشه مینا دلم

    تو هم برو ای بی وفا
    مبر بر لب نام مرا

    دل تنگم بیگانه شد
    نمی خواهد دیگر تو را

    نشان من دیگر مجو
    حدیث دل دیگر مگو

    دلم شکسته زیر پا
    نمی خواهد دیگر تو را

    تو ای خدای مهربان
    تو ای پناه بی کسان

    بسنگ غم مشکن دگر
    چو شیشه مینا دلم

  4. #3613
    آخر فروم باز mmiladd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    اُتاقم..!
    پست ها
    4,103

    پيش فرض

    تو هم میخوای بری عزیز، موندنیم، خسته شدی
    بغض قناری دلم، گریه آهسته شدی

  5. #3614
    آخر فروم باز mmiladd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    اُتاقم..!
    پست ها
    4,103

    پيش فرض

    اییز زرد است كه لبريز حقايق شده است
    تلخ است كه با درد موافق شده است
    شاعر نشدي وگرنه مي فهميدي
    پاييز بهاري است كه عاشق شده است

  6. #3615
    آخر فروم باز mmiladd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    اُتاقم..!
    پست ها
    4,103

    پيش فرض

    و چون زندگي بدين گونه است،
    برايت آرزومندم كه دشمن نيز داشته باشي...
    نه كم و نه زياد . . . درست به اندازه،
    تا گاهي باورهايت را مورد پرسش قرار دهند،
    كه دست كم يكي از آنها اعتراضش به حق باشد...
    تا كه زياده به خود غره نشوي.

  7. 2 کاربر از mmiladd بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #3616
    اگه نباشه جاش خالی می مونه miss_ava7's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    366

    پيش فرض

    روزی می میرم

    و آن هنگام در زیر مشتی خاک و در محبسی تنگ
    می بینی که چون قاصدکی در هوا
    بند بند وجودم ز هم جدا می شود
    و به سوی آزادی اوج می گیرم...
    مرگ پایان من نیست
    پر پرواز من است
    زمزمه ی شبانگاه من است...

  9. #3617
    آخر فروم باز mmiladd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    اُتاقم..!
    پست ها
    4,103

    پيش فرض

    سلام اي غروب غريبانه دل
    سلام اي طلوع سحرگاه رفتن
    سلام اي همه لحظه هاي جدايي
    خداحافظ اي شعر شبهاي عاشق
    خداحافظ اي شعر شبهاي روشن
    خداحافظ اي قصه عاشقانه
    خداحافظ اي آبي روشن عشق
    خداحافظ اي طبع شعر شبانه
    خداحافظ اي همنشين هميشه
    خداحافظ اي داغ بر دل نشسته
    تو تنها نمي ماني اي عمر بي من
    تو را مي سپارم به دل هاي خسته
    تو را مي سپارم به بي راه مهتاب
    تو را مي سپارم به تاوان دريا
    اگر شب نشينم اگر شب شكسته
    تو را مي سپارم به روياي فردا
    به شب مي سپارم تو را تا نسوزم
    به دل مي سپارم تو را نميرد
    اگر چشمه واج از هم نخشكد
    اگر روزگار بي صدا را نگيرد
    خداحافظ اي برگ و بار دل من
    خداحافظ اي سايه سار هميشه
    اگر سبز رفتي اگر زرد ماندم
    خداحافظ اي نوبهار هميشه

  10. 4 کاربر از mmiladd بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #3618
    حـــــرفـه ای ***Spring***'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    ♠♠♠♠♠♠♠
    پست ها
    6,296

    11 چنان دل كندم از دنيا كه شكلم شكل تنهايی‏ست ...


    سلام ...

    چنان دل كندم از دنيا كه شكلم شكل تنهايی‏ست
    ببين مرگ مرا در خويش كه مرگ من تماشايی‏ست


    مرا در اوج می‌خواهی تماشا كن تماشا كن
    دروغين بودم از ديروز مرا امروز حاشا كن


    در اين دنيا كه حتا ابر نمی‌گريد به حال ما
    همه از من گريزانند تو هم بگذر از اين تنها

    فقط اسمی به جا مانده از آنچه بودم و هستم
    دلم چون دفترم خالی قلم خشكيده در دستم


    گره افتاده در كارم به خود كرده گرفتارم
    به جز در خود فرو رفتن چه راهی پيش رو دارم


    رفيقان يك به يك رفتند مرا با خود رها كردند
    همه خود درد من بودند گمان كردند كه همدردند

    شگفتا از عزيزانی كه هم آواز من بودند
    به سوی اوج ويرانی پل پرواز من بودند

    گره افتاده در كارم به خود كرده گرفتارم
    به جز در خود فرو رفتن چه راهی پيش رو دارم


    رفيقان يك به يك رفتند مرا در خود رها كردند
    همه خود درد من بودند گمان كردند كه همدردند

    رفيقان يك به يك رفتند مرا در خود رها كردند
    همه خود درد من بودند گمان كردند كه همدردند







    .

  12. 10 کاربر از ***Spring*** بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #3619
    آخر فروم باز mmiladd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    اُتاقم..!
    پست ها
    4,103

    پيش فرض

    از امشب
    خوابهایم برای تو
    از این پس
    باچشم های باز می خوابم
    از اینجا به بعد
    چشم هایم از تا غروب نگاههای آشنا می اید
    و می رود که بیاید از طلوع چشم هایی که ندیدم
    از اینجا به بعد
    که تو چترت را نو می کنی
    من از راههای پراز چتر رفته برمی گردم
    ولی تو آمدنم را خواب نخواهی دید
    از اینجا به هر کجا
    من بدون ساعت راه می روم
    بدوه هر روز که صبح را
    از پنجره به عصر می برد
    و پای سکوت ماه
    به خاطره خیره می شود
    از اینجا به بعد
    دنیا زیر قدم هایم تمام می شود
    و تو از دو چشم باز
    که رو به آخر دنیامی خوابد
    رو به چترهای رفته
    تمام خوابهایم را خواهی دید

  14. این کاربر از mmiladd بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #3620
    حـــــرفـه ای ***Spring***'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    ♠♠♠♠♠♠♠
    پست ها
    6,296

    11 خسته و دربدر شهر غمم ... شبم از هرچی شبه سیاه تره - تو دلم زخم هزارتا خنجره


    سلام ...

    خسته و دربدر شهر غمم
    شبم از هرچی شبه سیاه‏تره

    زندگی زندون تلخ کینه‏هاست
    تو دلم زخم هزارتا خنجره

    چی میشد اون دستای کوچیک و گرم
    رو سرم دست نوازش می‏کشید

    بستر تنهایی‏و سرد من‏و
    بوسه‏ی گرمی به آتیش می‏کشید

    چی میشد تو خونه‏ی کوچیک ما
    غنچه‏های گل غم وا نمی‏شد

    چی میشد هیچکسی تنهام نمیذاشت
    جز خدا هیچ کسی تنها نمی‏شد

    من هنوز دربدر شهر غمم
    شبم از هر چی شبه سیاه‏تره






    .

  16. 5 کاربر از ***Spring*** بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •