تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 361 از 640 اولاول ... 261311351357358359360361362363364365371411461 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,601 به 3,610 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #3601
    داره خودمونی میشه Parisa-007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    91

    پيش فرض

    مقصر نبودي
    عاشقي ياد گرفتني نيست
    هيچ مادري گريه را به كودكش ياد نمي دهد
    عاشق كه بودي
    دستِ كم
    تَشَري كه با نگاهت مي زدي
    دل آدم را پاره نمي كرد
    مهم نيست
    من كه براي معامله نيامده ام
    اصل مهم اين است
    كه هنوز تمام راه ها به تو ختم مي شوند
    وتو در جيب هايت تكه هايي از بهشت را پنهان كرده اي
    نوشتن
    فقط بهانه اي است كه با تو باشم
    اگر چه
    اين واژه هاي نخ نما قابل تو را ندارند...

  2. 5 کاربر از Parisa-007 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #3602
    آخر فروم باز mmiladd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    اُتاقم..!
    پست ها
    4,103

    پيش فرض

    بابا از وقتی که تیغ گذاشتی زیر گلوی مامان
    اینو فهمیدم که خیلی زود باید وایسم رو پاهام
    چیز دیگه ای ندیدم ولی شنیدم با گوشام
    چون قفل در اتاق نمی زاشت ببینه چشام بابا یادته اون روز از مدرسه رسیدم خونه
    گفتی پسرم دیگه بابا پیشتون نمی مونه بابا من فقط 9 سالم بود با چشمای خیس
    تو با این کارت گفتی که اون بالا خدایی نیست
    خدایی که اون بالا نشسته همیشه گفته داورم
    من شکنجه شدم حتی توی شکم مادرم
    این درست بود مامان با یه هیولا زندگی کنه
    این هیولا قللابی یود آدما رو نمی خوره
    دستای من همیشه یه کلبه برفی رو می ساخت
    که حتی آینه ی آسمون تصویرم و می باخت
    منو سایه ها تو خیابون همراهی می کردشلاق سرد جاده منو تو تنهایی می زد
    چرا من از بین این همه آدم اسیر تنهایی جادم می خوام بمیرم اما نمی شه روی پام وایسادم
    چرا من از بین این همه آدم اسیر تنهایی جادم می خوام بمیرم اما نمی شه روی پام وایسادم
    صدای ناله ی خیابونا از رد پای من شنیده می شه من می ترسم از سایه های شب
    آخه تا کی پیاده
    پایان خط جاده
    کجاست چرا من می شکنم با یه حرف ساده
    روشنایی فردا یا تولد غم ها رودر روی باور ها یا شایدم به فنا
    اینا آینده ی همیشه نورانی من که همیشه خورده به هوای طوفانی شب
    تسلیم باد و ناله های شب و خیابونم تقصیر منه که اسیر تب و بیابونم ؟
    خدایا تمام شبای منو بگیر ازم چون که دیگه تاریکیرو به جونم نمی خرم
    من می خوام آزاد زندگی کنم با زخم تنم حتی اگه واسه آزادی آبرومو ببرم
    الان فقط از گذشته کوله باری یادگار برام مونده از یه عدد خیلی مونده تا هزار
    چرا من از بین این همه آدم اسیر تنهایی جادم می خوام بمیرم اما نمی شه روی پام وایسادم
    چرا من از بین این همه آدم اسیر تنهایی جادم می خوام بمیرم اما نمی شه روی پام وایسادم
    بابا من
    بابا من گریه نکردم سر
    بابا من گریه نکردم سر قبر تو چون
    بهم گفتی واسه مرگ آدما شادی بکن
    من هیچی نبودم جز یه آدم تنه لش
    فکر نکن لحظات بدون تو به خوبی گذشت
    هوای همون مدت کوتاه که بودیم با هم بزنه به سرم جلوی قاب رو دیوارم
    بابا بلند شو بهم بگو که هنوز بیدارم چونکه بازم واسه ی تو حرف گفتنی دارم
    مادر بدش میومد از پدر ناتنی من واس همین 5 سال قیدمو به راحتی زد
    مامان حالا پشیمون شدی از کار بدت
    بدون آغوش گرم تو همیشه مال منه
    من نمی تونم بگذرم از خوانوادم اینو بدون گفته بودم رضا شادی ها رو می ده به تو نشون
    تا وقتی من زنده ام نمی زارم یه تار موی تو از عذاب سفید شه چون همیشه می دی بوی گل

  4. 2 کاربر از mmiladd بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3603
    داره خودمونی میشه MAHDI 07's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2010
    محل سكونت
    اون جا که عرب نی انداخت...!
    پست ها
    47

    پيش فرض

    این که مردم نشناسند تو را غربت نیست
    غربت آن است که یاران ببرند از یادت

  6. این کاربر از MAHDI 07 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #3604
    اگه نباشه جاش خالی می مونه hamedmotevali's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    پست ها
    442

    پيش فرض

    و سکـــوت... ..!
    زیــــــــــباترین آواز در سمفونی تنهایی.!
    در اوج فــــــرو رفتن در خویش
    در اعمـــــاق قله ی رهایی !
    به هنگامی که نمیبینی آشنایی که ببیند تورا...!!
    که برهاند تورا از قفس بغض!!
    که بپرسد
    " به کدامـین جرم به دیار تــــــــنهایان تبعید گشـــته ای ؟!

  8. 4 کاربر از hamedmotevali بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #3605
    آخر فروم باز mmiladd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    اُتاقم..!
    پست ها
    4,103

    پيش فرض

    ای دوست وقت خفتن و خاموشی‌ات نبود
    وز این دیار دورِ فراموشی‌ات نبود
    تو روشنا سرود وطن بودی و چو آب
    با خاک تیره روز هماغوشی‌ات نبود
    میخانه‌ها زنعره‌ی تو مست می‌شدند
    رندی حریف مستی و می‌نوشی‌ات نبود
    دود چراغ موشیِ دزدان ترا چنین
    مدهوش کرد و موسم خاموشی‌ات نبود
    سهراب اضطراب وطن بودی و کسی
    زینان به فکر داروی بیهوشی‌ات نبود
    در پرده ماند نغمه‌ی آزادی وطن
    کاندیشه جز به رفتن و چاوشی‌ات نبود
    در چنگ تو سرود رهایی نهفته ماند
    زین نغمه هیچ گاه فراموشی‌ات نبود
    ای سوگوار صبح نشابورِ سرمه گون
    عصری چنین سزای سیه پوشی‌ات نبود

  10. 3 کاربر از mmiladd بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #3606
    پروفشنال Rainy eye's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    864

    پيش فرض

    دری که صدای باز شدنش
    خبر آمدن تو بود
    سال هاست
    بی ترانه سر میکند
    درست مثل من!!

  12. 2 کاربر از Rainy eye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #3607
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    تنهایی
    مثل جامه ای ضخیم
    مرا پوشانده است
    از نگاه آدم ها

  14. 3 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #3608
    اگه نباشه جاش خالی می مونه miss_ava7's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    366

    پيش فرض

    خود را به که بسپارم
    وقتی که دلم تنگ است
    پیدا نکنم همدل
    دلها همه از سنگ است
    گویا که در این وادی
    از عشق نشانی نیست
    گر هست
    یکی عاشق آلوده به صد رنگ است

    ---------- Post added at 03:57 PM ---------- Previous post was at 03:55 PM ----------

    سحرگاهان که تابوتم
    به دوش آشنایان رهسپار خانه جاویدمی شود ،
    تو هم ای آشنای سنگدل ،
    از خانه بیرون آی ، بگو : رفتی ؟برو ...
    منزل مبارک ...

    ---------- Post added at 04:01 PM ---------- Previous post was at 03:57 PM ----------

    زندگي تلخ ترين خواب من است
    خسته ام خسته از اين خواب بلند

    ---------- Post added at 04:03 PM ---------- Previous post was at 04:01 PM ----------


    گفتند کلاغ٬ شادمان گفتم پر

    گفتند کبوترانمان ٬ گفتم پر
    گفتند خودت٬ به اوج اندیشیدم
    در حسرت رنگ آسمان گفتم پر
    گفتند مگر پرنده ای؟ خندیدم
    گفتند باختی و من رنجیدم
    در بازی کودکان فریبم دادند
    احساس بزرگ پر زدن را چیدند
    آنروز به خاک آشنایم کردند
    از نغمه پرواز جدایم کردند
    آن باور آسمانی از یادم رفت
    در پهنه این زمین رهایم کردند
    حالا همه عزم پر گرفتن دارند
    چشمان مرا دوباره می آزارند
    همراه نگاه مات و بی باور من
    از روی زمین به آسمان می بارند
    گفتند پرنده گریه ام را دیدند
    دیوانه ی خاک بودم و فهمیدند
    گفتم که نمی پرد، نگاهم کردند
    بر بازی اشتباه من خندیدند




    ---------- Post added at 04:05 PM ---------- Previous post was at 04:03 PM ----------

    من به استراحت نیاز دارم
    به یک استراحت ابدی ...
    بدون شادمانه ها...
    بدون این من غمناک...
    بی بهشت ...
    بی خدا حتی..
    بدون ادراک....
    درود بر خاک
    دورد بر خاک
    درود برخاک


    ---------- Post added at 04:06 PM ---------- Previous post was at 04:05 PM ----------

    گاهي دلم مي گيرد
    از آدم هايي كه در پس نگاه سردشان با لبخندي گرم
    فريبت مي دهند
    دلم ميگيرد از خورشيدي كه گرم نمي كند
    و نوري كه تاريكي مي دهد
    ازكلماتي كه چون شيريني افسانه ها فريبت مي دهند
    دلم مي گيرد
    از سردي چندش آور دستي كه دستت را مي فشارد
    و نگاهي كه به توست و هيچ وقت تو را نمي بيند
    از دوستي كه برايت
    هديه
    دوبال براي پريدن مي آورد
    و بعد
    پرواز را با منفورترين كلمات دنيا معني مي كند
    دلم مي گيرد از چشم اميد داشتنم به اين همه هيچ
    گاهي حتي
    از خودم هم دلم ميگيرد

    ---------- Post added at 04:06 PM ---------- Previous post was at 04:06 PM ----------

    فریادم را خاموش میخواهند
    واحساسم را مرده
    احساسم به مانند زلال آب جویباری گردیده
    که کودکی برای بازی، نه برای کنجکاوی
    مشتی خاک به درونش می ریزد
    احساسم را این چنین می بینند
    و این چنین میخواهند
    چه باید کرد، چه،چه؟؟؟؟؟!!!!!!!


    ---------- Post added at 04:07 PM ---------- Previous post was at 04:06 PM ----------

    من، تنفرم را افشا می کنم وعشقم را پنهان.
    گریه هایم را می خندم وخنده هایم را زار می زنم .

    ---------- Post added at 04:07 PM ---------- Previous post was at 04:07 PM ----------


    در انتظار چیستی ؟

    اینجا هنوز تاریکی است
    تو به ازدحام کدامین کوچه ی خوشبخت خواهی نگریست

    وقتی دریچه مسدود است...


    Last edited by miss_ava7; 05-06-2010 at 15:19.

  16. 4 کاربر از miss_ava7 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #3609
    اگه نباشه جاش خالی می مونه miss_ava7's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    366

    پيش فرض

    تمام زندگيم را دلتنگي پر کرده است

    دلتنگی براي کسي که فرصت اندکي براي خواستنش و براي داشتنش داشتم
    دلتنگي از مرزهايي که دورم کشيدند
    و مرا وادار کردند به دستخويش از کساني که دوستشان دارم کنده شوم .
    در این سرا دوست داشتن گناه است
    حق من نيست ٬
    به آتش گناهي که عشق درآن سهمی داشت مرا بسوزانند .
    رنجي آنچنان زندگي مرا پرکرده است٬
    آنچنان دستهاي مرا ازپشت بسته است٬
    آنچنان قدمهايم را زنجير کرده است که
    نفسهايم نيز از ميان زنجير ها به درد عبور مي کنند . . .




    ---------- Post added at 04:14 PM ---------- Previous post was at 04:13 PM ----------

    یک روز و روزگاری
    حرف بین ما نگاه بود



    ---------- Post added at 04:15 PM ---------- Previous post was at 04:14 PM ----------

    سالها می گذرد... از زمانی كه تو را می دیدم و به شوق تو چقدر لحظه ها زودگذشت...

    ---------- Post added at 04:16 PM ---------- Previous post was at 04:15 PM ----------

    سالهاست دنیا را
    با تمام جاذبه هایش
    پشت درب این خانه منتظر گذاشته ام
    وقتی بیرون میروم
    خودم را نمیبرم
    وقتی برمیگردم
    خاطره ی جدیدی به خانه نمی آورم
    ساکتم
    و تنها صدایی که از دیوار در می آید
    تیک تاکِ ساعت است
    برو و باور کن
    تنهایی هیچ وقت برای دو نفر جا ندارد..
    Last edited by miss_ava7; 05-06-2010 at 15:32.

  18. 2 کاربر از miss_ava7 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #3610
    آخر فروم باز mmiladd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    اُتاقم..!
    پست ها
    4,103

    پيش فرض

    اگر شبی از شب های زمستانی مسافری به امید گرمای نگاهت به تو پناه آورد، تنهایش نذار شاید در گرم ترین روز های تابستان به خنکی لبخندش محتاج شوی

  20. این کاربر از mmiladd بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •