من که تو زندگیم کلی سوتی داشتم اما الان هیچ کدوم رو یادم نیست...
فکر کنم همین خودش یه سوتی باشه![]()
--
--
من که تو زندگیم کلی سوتی داشتم اما الان هیچ کدوم رو یادم نیست...
فکر کنم همین خودش یه سوتی باشه![]()
عالیه همینو بگو...![]()
اون دیگه تکراری شد یه دونه جدید به افتخار شما میزارم.
خوبه ولی اون قبلی تکراریه بهتر بود...ابهت بیشتری داشتی با اون
-------------------
سوتی آنلاین دیگری از اینجانب :
داشتم تو بخش موبایل چرخ می زدم یه تاپیک دیدم که یه سوال پرسیده بودن ، اومدم جواب بدم دیدم تاپیک خیلی قدیمیه ! بالای انجمن رو نگاه کردم دیدم اومدم تو صفحه آخر انجمن نوکیا! تاپیک مال سال 2005 بود!!!!!
نمی دونم چطوری رفته بودم اونجا! خوب شد پست ندادم توش که بچه ها کلم رو می کندند!
خودم به همه گیر می دم که نبش قبر نکنین و تاپیک زیرخاکی نیارین بالا
به خیر گذشت!
خیلی باحال بود!
و حال کردم چون آبرو پسرها رفت!
سر به راه نشده IQ بالا رفته!
تایید میشه!![]()
حرصم در اومده. این p30 هم که همش داره سوتی میده. صفحه ها رو یکی بیشتر نشون میده. اما سر کاریه! چقدر پست دیلیت میشه!!!!!
راستی من یه خواهر دارم که همش با حرف زدنش سوتی میده. خیلی خنده دار میشه. اصلا فارسی رو ریخته به هم. تازه بچه دار شده و ما همش بهش میگیم تو رو خدا تو بهش حرف زدن یاد نده!!!
دیروز اومده بود خونمون. یه سوتی بیشتر نداد متاسفانه : راستی چرا بچه وای نباید بسه؟
یه روز به برادرم گفتم که به یه خدمات کامپیوتری زنگ بزنه.اسم کسی که صاحب مغازه بود آقای کیوان بود( فامیلیش کیوان بود) اسم خدماتیه هم کرانه رایانه بود.برادرم زنگ زد .خودم هم گوشم رو گذاشتم رو گوشی.طرف که گوشی رو برداشت برادرم هول شد گفت ببخشید کناره یارانه؟آقاهه با خنده بهش گفت بفرمایید؟برادرم گفت ببخشید آقا کیوان هستند؟!من که رو زمین ولو شده بودم و میخندیدم . برادرم هم که صحنه رو دید گوشی رو گذاشت و اومد سمتم و ...
داداش خودت که همکار انجمنی پستت رو پاک میکردی زود![]()
تو هم که همش دنبال ریختن آبروی پسرها هستیحالا که اینطور شد بزار یه سوتی بگم از آبروریزی دخترها...
یه روز جلو مغازه دوستم وایساده بودم. در خونه بغلی باز شد یه ماشین دنده عقب از خونه اومد بیرون. راننده ش یه دختره بود. همونطوری دنده عقب رفت رفت تو شکم یه ماشین دیگه که اونور خیابون پارک بود. ماشین کلا تو رفت. منم از خنده داشتم میمردم سریع رفتم تو مغازه.... قیافه دختره دیدنی بود هی داشت اینور اونورشو نگاه میکرد....
یه بارم تو دانشگاه سر کلاس زبان عمومی استاد به طور اتفاقی به یکی از دخترهای کلاس گفت این قسمت رو بخون. دختره هم هول شده بود چنان به تته پته افتاده بود که ما اون ته کلاس داشتیم غش میکردیم از خنده... آخرشم زد زیر گریه... استاد گفت نمیخواد دیگه بخونی... بعد به من گفت تو که اینقدر میخندی خودت بخون...اما من اصلا کتاب نداشتماز دو ردیف جلوتر کتابو گرفتم بعد دو ساعت داشتم دنبال اون صفحه میگشتم آخرشم استاد گفت نمیخواد بخونی...
اینم باحال بود ایول... ولی چه اسم مزخرفی داشت.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)