وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
ناله زیر و زار من زارترست هر زمان
بس که به هجر میدهد عشق تو گوشمال من
نگار
وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
ناله زیر و زار من زارترست هر زمان
بس که به هجر میدهد عشق تو گوشمال من
نگار
دیدم نگار خود را میگشت گرد خانه
برداشته ربابی میزد یکی ترانه
اشک
من اگر اشک به دادم نرسد
اگر از یاد تو یادی نکنم میشکنم
بر در کلبه ی محصور وجود
اگر در خلوت خاموش سکوت
اگر از یاد تو یادی نکنم
اگر از هجر تو آهی نکشم
تک و تنها ، به خدا میشکنم
*************
اشک چشمانم ببین طوفان غم دارد به دل
خنده بر لبمی زنم تاکس نداند رازدل
چشم
Last edited by hossein-p30-f; 11-10-2010 at 23:21.
در چشم منی و غایب از چشم
زان چشم همیکنم به هر سو
هزار
هزار جهد کردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم
آتش
من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجار
تفنگِ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن
ندارم جز زبانِ دل دلی لبریزِ مهر تو
تو ای با دوستی دشمن
نغمه
بنوش جام صبوحی به ناله دف و چنگ
ببوس غبغب ساقی به نغمه نی و عود
بازم قبول نبودا
ستاره
مثل یه نور کوچولو اومدی ستاره شدی و
مثل یه قطره بارون اومدی و سیل شدی و
نگاه
چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت
ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد
وفا
وفای بی وفایان کرده پیرم
برم یار وفاداری بگیرم
اگر یار وفاداری نگیرم
سر قبر وفاداران بمیرم
قبر
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)