دیالوگهای فراموش نشدنی / سریال

[frnsh]

چندتا دیالوگ قشنگ از Smallville:


Oliver: You know i wanted to... I wanted to have ur ability to bring justice to the world without having to worry about getting killed in the process...

Clark: Oliver, u do a lot of good in this world. U don't need to be indestructible to be a hero...

الیور: میدونی من میخواستم نیروهای تو رو داشته باشم تا بتونم عدالت رو به دنیا عرضه کنم بدون اینکه نگران این باشم که توی این جریان کشته بشم!
کلارک: الیور، تو کلی کار خوب توی این دنیا انجام میدی. تو نیازی نداری که فناناپذیر باشی تا یه قهرمان بشی!

Smallville-S6 E7

=============
Clark: Mom what if a part of who Lex is,is becuz of me? what if i gave up on him too
soon?
Martha: U'll never give up on anyone Clark, becuz ur greatest strength might also be ur greatest weakness, ur hope!

کلارک: مامان نکنه یه قسمتی از لکس به خاطر منه؟ نکنه من خیلی زود بیخیالش شدم؟
مارتا: تو هیچ وقت بیخیال کسی نمیشی کلارک، چون قویترین قسمتت ممکنه ضعیف ترین قسمتت هم باشه، امیدت!

Smallville-S06 E19

==============

Oliver queen: I survived for two years on an island by myself, Clark! When it wasn't pouring rain, it was blistering sun! There were mosquitoes that ate me alive! It's okay, because you know what? It made me strong. You may be invincible, but you are not fearless, are you? You're afraid to trust your friends, and you're afraid to face who you were really meant to be. You're afraid of everything. Maybe you haven't been put to the test yet. Maybe your island's still out there, Clark.

الیور کویین: من دو سال توی یه جزیره تنهایی زنده موندم کلارک! وقتی که بارونی نمیبارید،خورشیدش تاول میورد! پشه هایی بودن که منو زنده خوردن! اما طوری نیست، میدونی چرا؟ چون اینا منو قوی کرد! تو ممکنه شکست ناپذیر باشی، اما تو شجاع نیستی، هستی؟ تو میترسی که به دوستات اعتماد کنی، و تو میترسی با چیزی که باید باشی مواجه بشی! تو از همه چیز میترسی. شاید تو هنوز توی یه آزمایش قرار داده نشدی، شاید جزیره ی تو هنوز اون بیرونه، کلارک!

Smallville-S08E03

===============

-Trust me son, which kills u, makes u stronger!

بهم اعتماد کن پسرم! چیزی که تو رو بکشه تو رو قویتر میکنه! (: دی)

Smallville-S08E08

[javadlf]

دکستر داره در مورد جردن که یک سخنرانه و تلاش میکنه مردم رو تغییر بده صحبت میکنه.

Dexter: Jordan promises change, but he also he also accepts credit card

دکستر: جردن قول تغییر دادن رو داده( قول برگرداندن بقیه پول رو داده )، ولی اون کارت اعتباری هم قبول میکنه

change هم معنی تغییر داره هم بقیه پول

Dexter

[M3HRD@D]

ارتش روم داره میاد

ميدونستيم همچين روزي ميرسه

بعضيا از اومدنش ميترسيدن

بعضيا براش لحظه شماري ميکردن

در حالي که عده اي هم تفکر عميقتري دارن

که اين لحظه

مقدر شده بود که اينجور باشه

من قول دادم

به همتون , زماني که منزل باتياتوس
سقوط کرد

که لرزيدن روم رو ميبينيم.....



Spartacus Vengeance S02E01

[Pessimist]

«چه دفاعی از خودم بکنم جناب قاضی من بی دفاعم... من شریف تربیت شدم من شریف بزرگ شدم... نه کسی منو می شناخت... نه کسی بنده رو می دید... نه ثروتمند بودم و نه هیچ چیز دیگر... همهٔ سهم بنده از زندگی کار کردن در زیر زمین ادارهٔ بایگانی بود لای پرونده ها... من ساده بودم من همه چیز رو باور می کردم، من با هیچ کس مخالفت نمی کردم... سرم به کار خودم بود و شریف بودم... من نمی خواستم به بانک برم، من نمی تونستم طبابت کنم، من نمی تونستم سرهنگ باشم، من نمی خواستم شعر بگم، من مقاومت کردم تا حد توانم... اما من توانم کم بود... بنده ضعیف بودم، برای خودم ضعیف بودم و برای دیگران... و من به همه احترام می گذاشتم... من به همه احترام می گذاشتم، و من شروع کردم به بازی کردن... و من شروع کردم به سرگرم شدن... و بعضی وقت ها یادم رفت که کجام... و همهٔ این هایی که می گند مال من نیست، حق من نیست... و من اشتباهی ام... من از اولش هم اشتباهی بودم... بله من یادم رفت که این ها مال من نیست و من اشتباهی ام، تقصیر من بود... تقصیر دیگران هم بود... اما خدایا تو شاهدی که من هیچ چیزی رو برای خودم برنداشتم.... من هیچ چیز رو توی جیبم نذاشتم... من از سهم کسی نزدم... من فقط اشتباهی بودم... خدایا تو شاهدی که من چیزی رو خراب نکردم... خدایا تو شاهدی که من کسی رو اذیت نکردم... من فقط اشتباهی بودم... چه دفاعی از خودم بکنم؟... من بی دفاعم... حالا من مانده ام و تقاص این همه اشتباه دیگران و بازیگوشی خودم... جناب قاضی من از هیچ کس توقعی ندارم... خدایا تو منو ببخش...من اشتباهی بودم!!!...»


این دیالوگ یه خرده قدیمیه اما فقط میخواستم بگم دیالوگی بود تاریخی از مهران مدیری عزیز...

[Kurosh]

گفتگوی بین ربات 61 و فضایی‌ها :


- سالگرد ازدواج به مراسمی میگن که زن و شوهر درست در روزی که با هم ازدواج کردن، می‌گیرن تا نشون بدن که هنوز خوشحالن، ولی مراسمی که در روز مرگ یه نفر گرفته میشه، اسمش سالگرد نیست، سال‌مرگه. سال‌مرگ به مراسمی میگن که درست در روز مرگ یه نفر گرفته میشه تا نشون بدن هنوز بابت از دست دادنش ناراحتن.
- شاید گفت سالمرگ ازدواج ؟!‌
- نه، سال‌مرگ ازدواج روزی برگزار میشه که در اون زن و شوهری با هم ازدواج کرده باشن و در همون روز هم با هم مرده باشن. با مراسم این روز نشون میدن که هم خوشحالن، هم ناراحت
- منظورش بالگرد نبوده؟
- نه، بالگرد وسیله‌ای نقلیه با ظرفیت چهار سرنشینه که بالا میره و پرواز می‌کنه
- بال‌مرگ چی ؟
- اون وسیله‌ی نقلیه‌ای با ظرفیت چهار سرنشینه که بالا میره، ولی حتماً سقوط می‌کنه


(نقل به مضمون)

مسافران / رامبد جوان

[*IN*]

موریارتی : نه... تو یه ادم معمولی ایی...تو سمت فرشته هایی...
شرلوک : شاید سمت فرشته ها باشم ولی حتی واسه یه لحظه هم فکر نکن که یکی از اونام...

شرلوک/فصل2 / قسمت 3

[powerslave]

شاید این یه دیالوگ فراموش نشدنی نباشه ولی من خیلی ازش خوشم اومد.

سریال V، فصل دوم، قسمت ششم:

اریکا اونز: I got you into this because I needed a warrior. But I've kept you caged. Not anymore.
هابز: You've got me, erica... Come what bloody may.

[jalal69]

حالت چطوره؟


اونجا جاييه که قديما "والتر" مي خوابيد


از کجا مي دوني؟


به سلامتي فاجعه اي که از بيخ گوشمون گذشت


يا حداقل به تاخير افتاد


ما يه پرونده داشتيم


يه زوج تو آپارتمان 6بي


زني که همسرش رو از دست داده بود


بعدش، من اومدم اينجا


و اونوقت رفتيم طبقه بالا


يادم مياد


امکان نداره

پيتر"، من "ويليام بل" رو يادم مياد"


يادم مياد رفتم اونور که تورو برگردونم


جکسونويل" رو يادمه"


و وقتي که اولين بار بوسيدمت و روشناييت رو ديدم


...يادم مياد


تو رفتي تو اون دستگاه و
ميترسيدي که ممکنه بميري


اوليويا"، من نمي دونم اينجا چه خبره"


اما حتماً يه اشکالي پيش اومده

يادم مياد. خودمون رو يادم مياد

همه چيز رو يادم مياد

Fringe , sesion 4, Episode 13

[*IN*]

House : Your testosterone levels are below Bieber

house m.d

[Hamid Hamid]

اين سريال خانه ي اجاره اي رو من ديدم يكي 2 قسمتش رو ... ظاهرا كار بدي نيستش ... اين ديالوگش خيلي خنده دار بود :


خانوم X _ هميشه دوست داشتم يه عروسي بگيرم كه كاراي خونمون رو انجام بده ... ظرفا رو بشوره ... رخت چركاي من و پسرامو بشوره ... واسم غذا درست كنه ... صبحانم رو بياره رو تخت بده بهم و منو ماساژ بده !‌: دی

خانوم Y _ ببينم شما احيانا به سريال اوشين ! خيلي علاقه نداشتي؟! : دی

خانوم X _ چرا اتفاقا ! شما از كجا حدس زدي ؟!

خانوم Y _ هيچي ! همينطوري گفتم : دی


خانه ي اجاره اي