خوب...اينو بگيرين كف كنين!!!!!
آقا...ما به بار خونه يكي از بچه ها بوديم با 4-3 تا ديگه از رفقا(جاتون خالي!).گرم صحبت بوديم....يهو مامان رفيقم اومد تو گفت مهران جان ما داريم ميريم بيرون!!!!!!(اين مهران هم تازه 4 تا فيلم xxx توپ از پسر عموش گرفته بود!)
آقا هيچي....ما رفتيم دم پنجره....آمار گرفتيم كه مامانش اينا برن!!!!.بعدشم 10 دقيقه منتظر شديم كه خيلامون راحت بشه!.خلاصه..آقا سي دي رو گذاشتيم تو سيستم.....فيلم شروع شد...ما هم همه ............
بعد از يه 5 دقيقه ديديم صداي فقل در مياد...تا اومديم به خودمون بجنبيم....منمناش تا وسط حال اومده بود.
خلاصه ما هم هول شده بوديم....با مشت زديم رو دكمه پاور مانيتور(بله..مانيتور..نه حتي كيس.تكرار ميكنم مانيتور)
من هم پاشدم جلوي مانيتور ايستادم...يه دستم رو گداشتم روي ميز خيلي با حالت متفكرانه به دروريوار نگها ميكردم
.مامانش اومد ديد اوضاع مشكوك ميزنه....پرسد چي شده...چرا اينقدر هوليد؟
آقا چشمت روز بد نبينه...تا ما اومديم حرف بزنيم...يه صدا از توي
اسپيكر ها گفت :Ah! Yeeeeeeeeeeeeees!!!!!
من كه فرار كردم.....بچه ها هم پشت من....مهران موند و مامانش.....
فرداشم باباش برد كامپيوتر رو فروخت.......
ما اومديم بيرون...نميدونستيم بخنديم...گريه كنيم با فرار كنيم.....
البته خدا رو شكر الان روابط من با خانوده همين مهران اينه رديف....
ولي تا عمر داريم يادمنون ميمونه!!!!!!!!!!!!!!!
ولي هنوز كه هنوز باباش كه منو ميبينه...يه 4 تا تيكه بارمون ميكنه!!!!!
يا حق