تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 36 از 42 اولاول ... 26323334353637383940 ... آخرآخر
نمايش نتايج 351 به 360 از 418

نام تاپيک: اشعار مادر

  1. #351
    داره خودمونی میشه narmine's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    in your heart
    پست ها
    160

    پيش فرض

    داد معشوقه‌ به‌ عاشق‌ پیغام‌
    كه‌ كند مادر تو با من‌ جنگ‌

    هركجا بیندم‌ از دور كند
    چهره‌ پرچین‌ و جبین‌ پر آژنگ‌

    با نگاه‌ غضب‌ آلود زند
    بر دل‌ نازك‌ من‌ تیری‌ خدنگ‌

    مادر سنگدلت‌ تا زنده‌ است‌
    شهد در كام‌ من‌ و تست‌ شرنگ‌

    نشوم‌ یكدل‌ و یكرنگ‌ ترا
    تا نسازی‌ دل‌ او از خون‌ رنگ‌

    گر تو خواهی‌ به‌ وصالم‌ برسی‌
    باید این‌ ساعت‌ بی‌ خوف‌ و درنگ‌

    روی‌ و سینه‌ تنگش‌ بدری‌
    دل‌ برون‌ آری‌ از آن‌ سینه‌ تنگ‌

    گرم‌ و خونین‌ به‌ منش‌ باز آری‌
    تا برد زاینه‌ قلبم‌ زنگ‌

    عاشق‌ بی‌ خرد ناهنجار
    نه‌ بل‌ آن‌ فاسق‌ بی‌ عصمت‌ و ننگ‌

    حرمت‌ مادری‌ از یاد ببرد
    خیره‌ از باده‌ و دیوانه‌ زبنگ‌

    رفت‌ و مادر را افكند به‌ خاك‌
    سینه‌ بدرید و دل‌ آورد به‌ چنگ‌

    قصد سرمنزل‌ معشوق‌ نمود
    دل‌ مادر به‌ كفش‌ چون‌ نارنگ‌

    از قضا خورد دم‌ در به‌ زمین‌
    و اندكی‌ سوده‌ شد او را آرنگ‌

    وان‌ دل‌ گرم‌ كه‌ جان‌ داشت‌ هنوز
    اوفتاد از كف‌ آن‌ بی‌ فرهنگ‌

    از زمین‌ باز چو برخاست‌ نمود
    پی‌ برداشتن‌ آن‌ آهنگ‌

    دید كز آن‌ دل‌ آغشته‌ به‌ خون‌
    آید آهسته‌ برون‌ این‌ آهنگ‌:

    آه‌ دست‌ پسرم‌ یافت‌ خراش‌
    آه‌ پای‌ پسرم‌ خورد به‌ سنگ‌

  2. 4 کاربر از narmine بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #352
    داره خودمونی میشه narmine's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    in your heart
    پست ها
    160

    پيش فرض همه چیز قابل تحمل است جز دیدن ِ فرو ریختن اشک هایت


  4. 5 کاربر از narmine بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #353
    داره خودمونی میشه narmine's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    in your heart
    پست ها
    160

    پيش فرض


  6. 3 کاربر از narmine بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #354
    پروفشنال Amir..H's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    "گااااااا"
    پست ها
    932

    پيش فرض

    یک قطره از عرق غیرت خدا

    وقتی چکید

    (( مادر )) شد

  8. 3 کاربر از Amir..H بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #355
    داره خودمونی میشه Shenel Ghermez's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2010
    محل سكونت
    خـونـه
    پست ها
    46

    پيش فرض

    مادر بهشت من همه آغوش گرم تست
    گوئی سرم هنوز ببالین گرم تست

    پیوسته درهوای توچشمم به جستجوست
    هرلحظه باخیال توجانم به گفتگوست

    در خواب و خیال همه با توام هنوز
    تنهائیم مباد که تیره است بی تو روز

    دائم حریم قدس تو احساس میکنم
    احساس قدس آن دم انفاس میکنم

    موسیقی بهشت همانا صدای تست
    گوش دلم به زمزمه لای لای تست

    مادر به قصه های تو میخفت غصه ها
    میرفت چشم و گوش بدنبال قصه ها

    با شادیت نبود غمی را مجال ایست
    امّا به گریه تو هم آفاق میگریست

    صد قصه عشق بودی ومیخواندمت مدام
    رفتیّ و ماند قصه صد عشق ناتمام

    ای سینه داشته سپر هر بلای من
    اکنون بکن شفاعت من با خدای من

    امروز هستیم به امید دعای تست
    فردا کلید باغ بهشتم رضای تست

    این راز آن حدیث که نقل از پیمبر ست
    جنت نهاده زیر قدم های مادر ست


    استاد شهریار

  10. 3 کاربر از Shenel Ghermez بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #356
    داره خودمونی میشه Shenel Ghermez's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2010
    محل سكونت
    خـونـه
    پست ها
    46

    پيش فرض

    من ز پي شرم خداوند خويش
    رفته ز جاي خود و پيوند خويش

    مادر من پيرزن سبحه سنج
    مانده به دهلي ز فراقم به رنج

    روز و شب از دوري من بي‌قرار
    سوخته‌ي داغ من خام کار

    حال خود ونامه‌ي اميدوار
    باز نمودم به خداوند گار

    داد اجازت به رضاي تمام
    تا نهم اندر ره‌ي مقصود گام

    خرچ رهم زان کف دريا اثر
    گرم روان کرد دو کشتي زر

    تا زچنان بخشش مفلس پناه
    شکرکنان پاي نهادم به راه

    شوق کشان کرد گريبان من
    گريه زده دست به دامان من

    حامل خون کرد غم مادرم
    زاد همين بود به راه اندرم

    قطع کنان راه چوپيکان تيز
    بلکه چوتير آمد اندر گريز

    يک مه کامل بکشيدم عنان
    راه چنين بودو کشش آن چنان

    هم چو مه عيد خوش وشاد بهر
    درمه ذيقعده رسيدم به شهر

    خنده زنان همچو گل بوستان
    چشم گشادم به رخ دوستان

    مرغ خزان ديده به بستان رسيد
    تشنه‌ي به سرچشمه‌ي حيوان رسيد

    مرده دل از حال پريشان خويش
    زنده شد از ديدن خويشان خويش

    ديده نهادم به هزاران نياز
    بر قدم ما در آژرم ساز

    مادر من خسته‌ي تيمار من
    چون نظر افگند به ديدار من

    پرده ز روي شفقت بر گرفت
    اشک فشانان ببرم در گرفت

    داد سکوني دل آشفته را
    کرد وفا نذر پذيرفته را


    امیرخسرو دهلوی

  12. 3 کاربر از Shenel Ghermez بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #357
    داره خودمونی میشه zhoovaan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2010
    پست ها
    53

    پيش فرض

    اخم نکن مادر ! گاهی دلم حتی برای غم های مادرانه ات تنگ می شود...


  14. 3 کاربر از zhoovaan بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #358
    داره خودمونی میشه narmine's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    in your heart
    پست ها
    160

    پيش فرض دلتنگم و دیدار ِ تو درمان ِ من است ...





    ---------- Post added at 09:40 PM ---------- Previous post was at 09:39 PM ----------


  16. 3 کاربر از narmine بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #359
    آخر فروم باز france's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    P30World.Com
    پست ها
    1,779

    پيش فرض

    چشم رخسارش بدید و رفت ورفت

    آسمان بالش ندید بگذشت و رفت

    سایه نورانی اش در سینه ام

    ساعتی در آن زمان بنشست و رفت

    چشم بست و رو به سوی آسمان

    اشک هایم را ندید لب بست و رفت


    چون فرشته دیو ها را دیده بود

    سوی حق پرواز کرد و رفت و رفت

    او بهشتی بود اینجایی نبود

    مدتی با من نشست برگشت و رفت

    او برای من فقط مادر نبود

    او خدای من در اینجا بود اما رفت و رفت

  18. 4 کاربر از france بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #360
    پروفشنال Amir..H's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    "گااااااا"
    پست ها
    932

    پيش فرض

    خانه ای با خشت جانم می رسانم تا به عرش
    نام آن را می گذارم مادرم

    سرزمینی سبز و خرم چون بهشت
    می کنم تقدیم پای مادرم

    تک سرود روحبخشم با صفا
    هدیه می دارم به مهر مادرم

    دوست دارم که کارم روز و شب
    بوسه ها باشد به دست مادرم

    اوج تسکین دل آزرده ام
    نیست جز تماشا در نگاه مادرم

    افتخارم ساعتی در اوج نور
    سر بذارم روی پای مادرم

    معبد حمد و ستایش های من
    لحظه هایی در حضور مادرم

    سر پناهم اوج طوفانهای سرد
    نغمه هایی از دعای مادرم

    شهر ما شاید دمی بی برکه بود
    اوج دریای حیاتم چشم خیس مادرم

    بعد نامت ای خدای مهربان
    می پرستم جان پاک مادرم !!!

  20. 4 کاربر از Amir..H بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •