تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 36 از 638 اولاول ... 263233343536373839404686136536 ... آخرآخر
نمايش نتايج 351 به 360 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #351
    پروفشنال doyenboof's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    594

    پيش فرض

    حس

    دلم لبریز از غم است
    نه نفرت ، غم

    این غم نیز برایم زیباست
    همچو خود تو که گوهری در میان دستا نم بودی

    شاید دگر بار تو را نینم
    شاید این دیواری که بین من وتوست

    تا ابد باقی باشد
    نمی توانم دیگر بگویم
    شاید
    شاید این بار هم فریادم را نشنوی
    دوستت دارم را نشنیدی


    Boof6260

  2. #352
    حـــــرفـه ای wordist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    ‡‡‡ Icy Heart ‡‡‡
    پست ها
    7,604

    پيش فرض

    صبر کن عشق زمینگیر شود بعد برو

    یا دل از دیدن تو سیر شود بعد برو
    ای کبوتر به کجا قدری رگرتاب بیار
    آسمان بای برت بیر شود بعد برو
    تو اگر گوچ کنی بغضی گلو میشکند
    صبر کن گریه به زنجیر شود بعد برو
    خواب دیدی شبی از راه سوارت آمد
    سلام دوست عزيز

    به نظر مي‌رسه كه شعر ناقص ارسال شده

    اگه امكان داره كاملش كنين

    مرسي

  3. #353
    پروفشنال mohsen_sir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    822

    3

    دو دلم: اول خط نام خدا بنويسم

    يا كه رندي كنم و اسم تو را بنويسم!

    همه "يك" گفتم و دينم همه "يكتايي" بود

    با كدامين قلم امروز دو تا بنويسم؟

    اي كه با حرف تو هر مساله‌اي حل شدني‌ست

    به خدا خود تو بگو، نام كه را بنويسم؟

    ***

    صاحب قبله و قبله، دو عزيزند، ولي

    خوش‌تر آن است من از قبله‌نما بنويسم!

    آسمان، مثل تو احساس مرا درك نكرد:

    باز غم‌نامه، به بيگانه چرا بنويسم؟

    تا به كي زير چنين سقف سياه و سنگين

    قصه‌ي درد، به اميد دوا بنويسم؟

    ***

    قلمم، جوهرش از جوش و جراحت، جاري‌ست

    پست باشم كه پي نان و نوا بنويسم

    بارها، قصد خطر كردم و گفتي: ننويس!

    پس من اين بغض فروخورده كجا بنويسم؟

    ***

    بعد يك عمر، ببين، دست و دلم مي‌لرزد

    كه "من" و "تو" به هم آميزم و "ما" بنويسم

    "من" و "تو" چون تن و جان‌اند، مخواه و مگذر

    اين دو را، باز همين‌طور، جدا بنويسم!

    شعر من، با تو پر از شادي و شيرين‌كامي‌ست

    باز، حتا، اگر از سوگ و عزا بنويسم

    با تو از حركت دستم بركت مي‌بارد

    فرق هم نيست؛ چه نفرين چه دعا بفرستم!

    از نگاهت، به رويم، پنجره‌اي را بگشا

    تا در آن منظره‌ي روح‌گشا بنويسم

    تيغ و تشباد، هم از ريشه نخواهد خشكاند

    غزلي را كه در آن حال و هوا بنويسم

    عشق، آن روز كه اين لوح و قلم دستم داد

    گفت:هر شب غزل چشم شما بنويسم !





    "غزل خليل ذكاوت"
    غافل گيرم كردي

  4. #354
    پروفشنال doyenboof's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    594

    پيش فرض

    از پشت دیوار به چشمانت خیره شدم

    آری آن روز من بودم

    من بودم که در گوشت نجوا کردم
    دوستت دارم

    درنگاهت شادی را دیدم
    اما صداقت را نه

    Boof6260

  5. #355
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض

    wordistعزیز
    اول همون که تو خاطرم بود نوشتم

    ولی کاملش اینه:



    به کجا می روی
    به کجا می روی٬صبر کن
    صبر کن ٬عشق زمینگیر شود بعد برو
    یا دل از دیدن تو سیر شود بعد برو
    ای کبوتر به کجا می روی
    قدر دگر صبر کن
    آسمان پای پرت پیر شود٬بعد برو
    تو اگر گریه کنی بغض من نیز می شکند
    خنده کن
    عشق نمک گیر شود بعد برو
    یک نفر حسرت لبخند تو را می بارد
    صبر کن٬ گریه به زنجیر شود بعد برو
    خواب دیدی شبی از راه سوارت آمد
    باش
    باش ٬باش ای نازنین
    باش ای مهربان
    خواب تو تعبیر شود بعد برو.


    از توجه تون ممنونم

  6. #356
    حـــــرفـه ای wordist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    ‡‡‡ Icy Heart ‡‡‡
    پست ها
    7,604

    پيش فرض

    wordistعزیز
    اول همون که تو خاطرم بود نوشتم

    ولی کاملش اینه:



    به کجا می روی
    به کجا می روی٬صبر کن
    صبر کن ٬عشق زمینگیر شود بعد برو
    یا دل از دیدن تو سیر شود بعد برو
    ای کبوتر به کجا می روی
    قدر دگر صبر کن
    آسمان پای پرت پیر شود٬بعد برو
    تو اگر گریه کنی بغض من نیز می شکند
    خنده کن
    عشق نمک گیر شود بعد برو
    یک نفر حسرت لبخند تو را می بارد
    صبر کن٬ گریه به زنجیر شود بعد برو
    خواب دیدی شبی از راه سوارت آمد
    باش
    باش ٬باش ای نازنین
    باش ای مهربان
    خواب تو تعبیر شود بعد برو.


    از توجه تون ممنونم
    سلام دوست عزيز

    مرسي از عنايتت نسبت به تكميل شعر

    قربانت

  7. #357
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    كلاغ پير قصه ها كجاست ؟
    بگو كه خانه اش اسير ماست
    بگو هزار و يك شب سياه
    ميان راه رفتنش رهاست
    بگو كه قارقار كودكش
    به گوش مردمان چه بي صداست
    بگو كه آشيان كوچكش
    فداي انتهاي قصه هاست
    بگو نمي رسد نمي رسم
    بگو كه راه آسمان جداست
    كلاغ گنگ قصه ها منم
    بگو كه بال من اسير ماست
    بگو كه نغمه هاي غربتم
    فداي قصه هاي آشناست
    بگو نمي رسم نمي رسي
    بگو كه پر زدن چه بي بهاست
    كلاغ پير قصه ها تويي
    بگو كه خانه ات اسير ماست


    (نغمه رضايي)

  8. #358
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    با او رابطه داشتم

    تنها بودم

    او هم تنها مانده بود

    هر دو خسته بودیم

    من از زمین

    او از آسمان

    قرارمان نیمه شب بود

    پشت پنجره آمد

    باورت نمی‌شود

    به من لبخند زد

    خیلی زیبا

    فوق العاده زیبا بود

    یادم آمد

    شب چهاردهم بود

    و

    او

    کامل ِ کامل

  9. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #359
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    چمدانی که

    دوست داشتی بلندش کنی

    که سنگین‌تر شده

    که در آن لباس خواب نیست

    می‌برم راه آهن

    مثل همیشه کنار پنجره خواهم نشست

    تو چه

    آیا هنوز به لکومتیوران‌ها حسودی می‌کنی؟

  11. #360
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    هی پیش می روم هدفم ساحل است نیست

    هی جار می زنم که خدا عادل است نیست

    آخر به من چه آدم اگر اشتباه کرد

    در چشمهای آبی حوا نگاه کرد

    حوا ویار داشت دلش در هوای سیب

    آدم تمام زندگی اش شد فدای سیب

    در این میان گناه من بی نشانه چیست؟

    تصمیم ناخدای جهان عادلانه نیست

    کم کم به مرز کفر تو نزدیک می شوم

    اصلا درست مثل تو لائیک می شوم

    با این حساب مرد تو آواره می شود

    این سیم آخر است نگو پاره می شود

  12. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •