بلاتكليف اين تقدير پيرم
بلاتكليف اين تقدير پيرم
Last edited by MOHAMMAD2010; 17-10-2011 at 15:27. دليل: به دلایل شخصی ویرایش شد - شرمنده ...
شـعــرےســـت نـــاسروده / ..
جاے خـــالــے ات
اندوهـــے کــــﮧ در واژه هــــا
نمےگنجــــد .. / .
چشمهایی که نمی بینند
گوش هایی که نمی شنوند
خواب هایی که پر بیداری اند
بیداری هایی که شبیه خوابند
خدایا سری بزن به ویرانه این آشفته گنگ
جز تو کسی نیست برای شنیدن!
یاد دارم کودکی بودم خرد
با صدای گرم مادر
هر صبحدم
در میان بستری نرم و تمیز
می گشودم چشم بر نور سفید
می گشودم دل بر نور امید
یاد دارم سفره خانه ما
بوی سنت می داد
داخل خانه ما
جلوه ای زیبا داشت
از زن ایرانی
جلوه ای از یک شمع
ذره ذره می سوخت
و نداشت پرو ایی
که به آخر برسد
کودکم هوش بدار
قبر مادر اینجاست
جای مادر خالیست
دل من تنگ شده
مادرم دیگر نیست
خدایعنی برای پرسش شب
همیشه یک جواب آفتابی
.
.
.
میان این همه آواز رنگی
خدا یعنی سکوت قاصدک ها
واژه ها ..
قـَــد نمی دهند !!
ارتفاع دلـــــتنگی ام را...
من فقط ..
سایهء نبودن تو را ..
برسر شعـــــر ..
مستدام می کنم..!!
بر که نمیگردم ، هیــــــــــــــچ !
عطـــر تنـــــم را هـــم ...
از کـوچــــه هـای پشـــت سرم جمـــع می کنــم ..
که لــــم ندهـــی روی مبــــل های "راحتــــی"
با خــاطـــــــره هایـم قـــدم بـــزنی ...!!
باران که می بارد...دلم برایت تنگ تر میشود...راه می افتم...بدون چتر...من بغض میکنم...اسمان گریه!
صدای تو را دوست دارم
صدای تو، از آن و از جاودان میسراید
صدای تو از لالهزاران که در یاد
میآید
صدای تو را،
رنگ و بوی صدای تو را، دوست دارم.
جهان در صدای تو آبی ست
و زیر و بم هر چه از اصفهان
در صدای تو آبی ست.
خطا از من است، می دانم.
از من که سالهاست گفته ام "ایاک نعبد"
اما به دیگران هم دلسپرده ام.
از من که سالهاست گفته ام " ایاک نستعین"
اما به دیگران هم تکیه کرده ام.
اما رهایم نکن...
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)