درخت پیر تن من ، دوباره سبز می شود
که زخم هر شکست من ، حضور یک جوانه شد
ایرج جنتی عطایی
درخت پیر تن من ، دوباره سبز می شود
که زخم هر شکست من ، حضور یک جوانه شد
ایرج جنتی عطایی
دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن
در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن
شاید مولانا
نشان می دهد سرخی آسمان را
سرانجام در گوش من می خروشد
که ای ناجوانمرد حکم از که داری ؟
که در خاک و خون می کشی این و آن را
نادر نادرپور
ذرهاي دوستي آن دمساز
بهتر از صد هزار ساله نماز
ذرهاي دوستي بتافت از غيب
آسمان را فکند در تک و تاز
باز خورشيد را که سلطاني است
ذرهاي عشق ميدهد پرواز
عشق اگر نيستي سر مويي
نه حقيقت بيافتي نه مجاز
ذرهاي عشق زير پردهي دل
برگشايد هزار پردهي راز
زير هر پرده نقد تو گردد
هر زمان صد جهان پر از اعزاز
وي عجب زير هر جهان که بود
صد جهان عشق افتدت ز آغاز
باز در هر جهان هزار جهان
ميشود کشف در نشيب و فراز
گرچه هر لحظه صد جهان يابي
خويش را ذرهاي نيابي باز
چون به يکدم تو گم شدي با خويش
چون تواني شد آگه از دمساز
تا تو هستي تو را به قطع او نيست
ور نهاي فارغي ز ناز و نياز
او تو را نيست تا تو آن خودي
با تو او نيست، اينت کار دراز
گر درين راه مرد کل طلبي
هرچه داري همه بکل درباز
ميشنو از فريد حرف بلند
وز بد و نيک خانه ميپرداز
Last edited by SevenART; 16-04-2010 at 21:27.
این گردبادها که به غیرت در آمده
تسلیم رهبرند که طوفان نمیکنند
پای دفاع از حریممان
مردم دریغ از سر و از جان نمی کنند
وز بد و نيک خانه ميپردازحاج آقا از شما بعیده ...این گردبادها که به غیرت در آمده
تسلیم رهبرند که طوفان نمیکنند
پای دفاع از حریممان
مردم دریغ از سر و از جان نمی کنند
1- ساعت ارسال پست من و پست خودتون رو نگاه کنیدحاج آقا از شما بعیده ...
2- ویرایش پست خودتون رو نگاه کنید
3- حرف آخر شعر قبل از خودتون رو هم نگاه کنید
4- حرف اول شعر من و شعر خودتون رو نگاه کنید
5- از این به بعد بهتر نگاه کنید
ادامه شعر خودم با د
دیشب این طبع، بیقرار شما
خواست عرض ارادتی بكند
دست كم از دل شكسته تان
واژههایم عیادتی بكند
چشم بد دور، عمرتان بسیار
كس نبیند ملالتان آقا
ما نمردیم خون دل بخوری
تخت باشد خیالتان آقا
اي بيخبر، اين شمع شام تار است
کفتار گرسنه چه ميشناسد
اين رسم و ره اسب بي فسار است
غمگين مشو ايدوست، روزگار است
پروین
ترانه های سیال سبز پیوستن
برای مردم شهر
مردی که زاده ی تجمع توست
و هیمه های بی دریغ تو
شهید خلق خسرو گلسرخی
دست بالای دست بسیارهتو که با عاشقان درد آشنايی
تو که هم رزم و هم زنجير مايی
ببين خون عزيزان را به ديوار
بزن شيپور صبح روشنايی![]()
/////////
واي آيا هيچ سر بر مي کنند از خواب
مهربان همسايگانم ازپي امداد
سوزدم اين آتش بيداد گر بنياد
مي کنم فرياد، اي فريــــــــــــــاد، فريــــــــــــــاد
مهدی اخوان ثالث
Last edited by alireza fatemi; 16-04-2010 at 22:18.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)