فکر کنم Iq یارو زیر Iq مرغ بوده!!!!!!
البته اگه من بودم که ....
--
--
فکر کنم Iq یارو زیر Iq مرغ بوده!!!!!!
البته اگه من بودم که ....
ديدم اينجا دارند همه سوتي مي دند گفتم ما هم كم نياريم
قضيه ازاين جا شروع ميشه كه ما زياد مي ريم مشهد اقا ما يك از همون سري ها پاشوديم رفتيم مشهد وخلاصه حرم. وارد حرم كه شديم گفتيم بريم دستشويي ها وضو بگيريم.............
خلاصه ما رفتيم وضو بگيريم هر روز داريم وضو مي گريم موردي پيش نيومده ولي اون سري از اون سري ها بود وما استينا رو زديم بالا رفتيم جلو حالا يك صحنه مغزمون هنگ كرد كه اول دست راست بود يا دست چپ!!!! صورتمون رو شستيم حالا مونديم چه كار كنيم ملت هم منتظر!!!(( اينجا از اون جا هايي بود كه نه راه پيش داشتي نه راه پس)) هر چي به اين بقلي نگاه مي كرديم ببينم كدوم دست رو ميشوره اي نامرد هم نمي ذاشت از رو دستش تقلب كنيم خلاصه هر چي به اون ور به اين ور نگاه كرديم فايده نداشت تصميم گرفتيم از دست چپ شروع كنيم اقا همين كه ابو رو ريختيم توي دست چپ اين دست راستي ما چپ چپ نگاه كرد اما گفتم حتما نوع نگاش اين طوريه!!!! كارو ادامه داديم ديديم اين دست چپيمون هم داره بدجوري نگاه ميكنه اقا مارو داريد فهميديم چه اشتباه بزرگي كرديم بايد يه جوري جمش مي كرديم هيچي براي اينكه ضايع نشيم وصحنه رو طبيعي نشون بديم سريع پاچه هاي شلوارو داديم بالا وجفت پاها رو برديم زير اب يعني اين كه ما داشتيم دست وصورت وپا مونو مي شستيم نه اينكه وضو بگريم هااااااااااااااااااااا
!!!!!!!!!
ایول بزن قدش ما نیز tooپس مویرگهای بینی من باید در حد شیلنگ گاز باشن چون با وجود وارد اومدن ضربات زیاد تو باشگاه و دعوا و اینور اونور ندیدم تا حالا خون بیاد ازش...
تو کف موندیم خون دماغ بشیم
یه بار تعریف کردم با کله از ارتفاع 1.5 متری خوردم زمین نه دندونم شکست نه دماغم خون اومد فقط لبام کلی زخم شد!
یه سوتی دیگه همون روز امتحان
دوتا از بچه ها داشتن با هم حرف میزدنبعدش این مراقبه بعد از دو ساعت فهمید بهشون گفت چی می گید
یکی شون گفت هیچی سرم گیج میره
بعدش این یارو مراقبه یه کیک و ساندیس واسش اورده بودن برد داد
![]()
بهش یکی دو تا از سوال ها رو هم بهش کمک کرد
![]()
دمت گرم .
با این سوتی خیلی حال کردم
اون دیگه واسش عادی شده. هر وقت یک کار رو درست انجام بده میاد اینجا تعریف میکنهدر ضمن ووکمن چرا دیگه سوتی نمی ده مگه میشه ذات آدم تغییر کنه؟
ایول خیلی با حال بود. جدا تو یک کتاب مرجع سوتی بزن تا مردم بهش رجوع کنن.از پخش شدن رو شیشه که بگذریم یه خاطره ای یادم اومد از پخش شدن رو زمین که براتون تعریف میکنم. جریان بر میگرده به 5 سال پیش که داداش که تازه کولر خریده بود و منم رفته بودم کمک... یه نفرم از نمایندگی اومده واسه نصب... جاشو که آماده کردیم داداشم و اون مرده اومدن بلندش کنن. از جاش بلند کردن ولی خیلی سنگین بود و هر دو تاشون کم آوردن به من گفتن بیا کمک کن منم نمیدونم چی به ذهنم رسید که خم بشم برم زیرش ... خلاصه من رفتم زیر کولر طوریکه کولر قشنگ رو پشتم بود و این دقیقا همزمان شد با کم آوردن اونا و کولر رو کلا ول کردن فقط از دو طرف تعادلش رو نگه داشته بودن. حالا شرایط من رو تصور کنید هر لحظه فشار بیشتر میشد طوریکه اول زانوهام خم شدن و بعد کامل نشستم و در مرحله بعد دراز کشیدم و کولر هم با اون وزنش روم بود. اون دو تا هم از فرط خنده کلا ول کرده بودن کولر رو و من دمر چسبیده بودم به زمین و صدام در نمیومد. بالاخره لطف کردن و کولر رو از روم برداشتن.... تا یه مدت کمردرد داشتم...
---------------------------------------------------------------------------------------------
دیروز تو پارک یه دختره سریع اومد طرفم گفت ببخشید اقا میشه گوشیمو جواب بدین بگین دوست من هستید.
منم یهو دستپاچه شدم هنگ کرده بودم.
گوشی رو جواب دادم یه پسره بود. گفت سلام گوشی رو بده به سارا. منم گفتم یه لحظه گوشی...
گوشی رو دادم دختره.
دختره یکم حرف زد و دعوا کرد و بعد قطع کرد.
برگشت به من نگاه کرد گفت خاک تو سرت خوب بود نگفتم آپولو هوا کنی. میمردی میگفتی شما با سارا چیکار داری و از این حرفها؟؟
منم خجالت کشیدم شطرنجی شدم.
ایول ابی کروس!
سوتیت باحال بود.
راستی نکنه خود شما مقام اولو تو سوتی دادن دارید!
دومم متالیکا!
سوم کیه؟
واقعا آبروی پسر ها جلوی دخترها در خطره! بابا میگفتی سارا دوستمه فلانه از این چیزا بعد ازش باج میخواستی....![]()
لطفا شایعه نکنید
همونطور که چند صفحه قبل اعلام کردم ، مقام اول در دست wookman جان هست! اونم با اختلاف زیاد![]()
ایول خیلی باحال بود...
منم یه بار داشتم از دانشگاه میرفتم خونه با دوستام بودم. بعد جلو دانشگاه ما یه تلفن کارتی هست. دو تا دختره کنارش وایساده بودن. یکیشون منو صدا کرد گفت ببخشید من به یه شماره ای زنگ میزنم شما بگید با سامان کار دارم بعد سامان که برداشت گوشی رو بدید به من. منم نیشم باز شد گفتم باشه به دوستامم گفتم وایسید یه لحظه... خلاصه دختره شماره رو گرفت گوشی رو داد به من... حالا دو دختره هم 2 طرف من چسبیده بودن داشتن به من نگاه میکردن. یه زنه گوشی رو گرفت منم هول کردم اسم پسره یادم رفت.. گفتم ببخشید آقا رضا هستن ؟ زنه گفت رضا نداریم اشتباه گرفتی... دختره اینجوری شدگفت رضا چیه گفتم سامان. من گفتم ببخشید یادم رفت دوباره بگیر میگم. دوستای منم در فاصله یک متری ما وایساده بودن داشتن کر کر میخندیدن. یه خفه شید هم به اونا گفتم و دوباره گوشی رو گرفتم. زنه گفت بفرمایید... گفتم ببخشید آقا سامان هستن. زنه گفت نه رفته بیرون شما ؟ منم گفتم یکی از همکلاسی های دانشگاش هستم. بعد زنه از پشت تلفن اینجوری شد
گفت سامان که دانشجو نیست. منم دیدم دیگه خفن ضایع شد سریع قطع کردم به دختره گفتم خونه نیست آقا سامانتون. دختره هم یه نگاهی به این حالت به من کرد
... بعد دیگه واینسادم سریع صحنه رو ترک کردم... ولی مطمئنم دختره پشیمون شد از اینکه این کارو از من خواست...
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)