تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 358 از 469 اولاول ... 258308348354355356357358359360361362368408458 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,571 به 3,580 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #3571
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    فکر کنم Iq یارو زیر Iq مرغ بوده!!!!!!
    البته اگه من بودم که ....

  2. #3572
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    پست ها
    244

    6

    ديدم اينجا دارند همه سوتي مي دند گفتم ما هم كم نياريم
    قضيه ازاين جا شروع ميشه كه ما زياد مي ريم مشهد اقا ما يك از همون سري ها پاشوديم رفتيم مشهد وخلاصه حرم. وارد حرم كه شديم گفتيم بريم دستشويي ها وضو بگيريم.............
    خلاصه ما رفتيم وضو بگيريم هر روز داريم وضو مي گريم موردي پيش نيومده ولي اون سري از اون سري ها بود وما استينا رو زديم بالا رفتيم جلو حالا يك صحنه مغزمون هنگ كرد كه اول دست راست بود يا دست چپ!!!! صورتمون رو شستيم حالا مونديم چه كار كنيم ملت هم منتظر!!!(( اينجا از اون جا هايي بود كه نه راه پيش داشتي نه راه پس )) هر چي به اين بقلي نگاه مي كرديم ببينم كدوم دست رو ميشوره اي نامرد هم نمي ذاشت از رو دستش تقلب كنيم خلاصه هر چي به اون ور به اين ور نگاه كرديم فايده نداشت تصميم گرفتيم از دست چپ شروع كنيم اقا همين كه ابو رو ريختيم توي دست چپ اين دست راستي ما چپ چپ نگاه كرد اما گفتم حتما نوع نگاش اين طوريه!!!! كارو ادامه داديم ديديم اين دست چپيمون هم داره بدجوري نگاه ميكنه اقا مارو داريد فهميديم چه اشتباه بزرگي كرديم بايد يه جوري جمش مي كرديم هيچي براي اينكه ضايع نشيم وصحنه رو طبيعي نشون بديم سريع پاچه هاي شلوارو داديم بالا وجفت پاها رو برديم زير اب يعني اين كه ما داشتيم دست وصورت وپا مونو مي شستيم نه اينكه وضو بگريم هااااااااااااااااااااا !!!!!!!!!

  3. #3573
    آخر فروم باز pouria007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    NeverLand
    پست ها
    1,474

    پيش فرض

    پس مویرگهای بینی من باید در حد شیلنگ گاز باشن چون با وجود وارد اومدن ضربات زیاد تو باشگاه و دعوا و اینور اونور ندیدم تا حالا خون بیاد ازش...
    ایول بزن قدش ما نیز too
    تو کف موندیم خون دماغ بشیم
    یه بار تعریف کردم با کله از ارتفاع 1.5 متری خوردم زمین نه دندونم شکست نه دماغم خون اومد فقط لبام کلی زخم شد!

  4. #3574
    آخر فروم باز Vahid67's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    پاي كامپيوتر
    پست ها
    2,737

    پيش فرض

    یه سوتی دیگه همون روز امتحان
    دوتا از بچه ها داشتن با هم حرف میزدن بعدش این مراقبه بعد از دو ساعت فهمید بهشون گفت چی می گید یکی شون گفت هیچی سرم گیج میره بعدش این یارو مراقبه یه کیک و ساندیس واسش اورده بودن برد داد بهش یکی دو تا از سوال ها رو هم بهش کمک کرد

  5. #3575
    آخر فروم باز sabasistem_co's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    اینجا !
    پست ها
    1,212

    پيش فرض

    از پخش شدن رو شیشه که بگذریم یه خاطره ای یادم اومد از پخش شدن رو زمین که براتون تعریف میکنم. جریان بر میگرده به 5 سال پیش که داداش که تازه کولر خریده بود و منم رفته بودم کمک... یه نفرم از نمایندگی اومده واسه نصب... جاشو که آماده کردیم داداشم و اون مرده اومدن بلندش کنن. از جاش بلند کردن ولی خیلی سنگین بود و هر دو تاشون کم آوردن به من گفتن بیا کمک کن منم نمیدونم چی به ذهنم رسید که خم بشم برم زیرش ... خلاصه من رفتم زیر کولر طوریکه کولر قشنگ رو پشتم بود و این دقیقا همزمان شد با کم آوردن اونا و کولر رو کلا ول کردن فقط از دو طرف تعادلش رو نگه داشته بودن. حالا شرایط من رو تصور کنید هر لحظه فشار بیشتر میشد طوریکه اول زانوهام خم شدن و بعد کامل نشستم و در مرحله بعد دراز کشیدم و کولر هم با اون وزنش روم بود. اون دو تا هم از فرط خنده کلا ول کرده بودن کولر رو و من دمر چسبیده بودم به زمین و صدام در نمیومد. بالاخره لطف کردن و کولر رو از روم برداشتن.... تا یه مدت کمردرد داشتم...
    دمت گرم .

    با این سوتی خیلی حال کردم

  6. #3576
    حـــــرفـه ای ebicross's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    مـشـهـد
    پست ها
    3,508

    پيش فرض

    در ضمن ووکمن چرا دیگه سوتی نمی ده مگه میشه ذات آدم تغییر کنه؟
    اون دیگه واسش عادی شده. هر وقت یک کار رو درست انجام بده میاد اینجا تعریف میکنه
    از پخش شدن رو شیشه که بگذریم یه خاطره ای یادم اومد از پخش شدن رو زمین که براتون تعریف میکنم. جریان بر میگرده به 5 سال پیش که داداش که تازه کولر خریده بود و منم رفته بودم کمک... یه نفرم از نمایندگی اومده واسه نصب... جاشو که آماده کردیم داداشم و اون مرده اومدن بلندش کنن. از جاش بلند کردن ولی خیلی سنگین بود و هر دو تاشون کم آوردن به من گفتن بیا کمک کن منم نمیدونم چی به ذهنم رسید که خم بشم برم زیرش ... خلاصه من رفتم زیر کولر طوریکه کولر قشنگ رو پشتم بود و این دقیقا همزمان شد با کم آوردن اونا و کولر رو کلا ول کردن فقط از دو طرف تعادلش رو نگه داشته بودن. حالا شرایط من رو تصور کنید هر لحظه فشار بیشتر میشد طوریکه اول زانوهام خم شدن و بعد کامل نشستم و در مرحله بعد دراز کشیدم و کولر هم با اون وزنش روم بود. اون دو تا هم از فرط خنده کلا ول کرده بودن کولر رو و من دمر چسبیده بودم به زمین و صدام در نمیومد. بالاخره لطف کردن و کولر رو از روم برداشتن.... تا یه مدت کمردرد داشتم...
    ایول خیلی با حال بود. جدا تو یک کتاب مرجع سوتی بزن تا مردم بهش رجوع کنن.
    ---------------------------------------------------------------------------------------------
    دیروز تو پارک یه دختره سریع اومد طرفم گفت ببخشید اقا میشه گوشیمو جواب بدین بگین دوست من هستید.
    منم یهو دستپاچه شدم هنگ کرده بودم.
    گوشی رو جواب دادم یه پسره بود. گفت سلام گوشی رو بده به سارا. منم گفتم یه لحظه گوشی...
    گوشی رو دادم دختره.
    دختره یکم حرف زد و دعوا کرد و بعد قطع کرد.
    برگشت به من نگاه کرد گفت خاک تو سرت خوب بود نگفتم آپولو هوا کنی. میمردی میگفتی شما با سارا چیکار داری و از این حرفها؟؟
    منم خجالت کشیدم شطرنجی شدم.

  7. #3577
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    پيش فرض

    ایول ابی کروس!
    سوتیت باحال بود.
    راستی نکنه خود شما مقام اولو تو سوتی دادن دارید!
    دومم متالیکا!
    سوم کیه؟

  8. #3578
    آخر فروم باز ali_ranger22's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    تـهران
    پست ها
    6,086

    پيش فرض

    اون دیگه واسش عادی شده. هر وقت یک کار رو درست انجام بده میاد اینجا تعریف میکنه

    ایول خیلی با حال بود. جدا تو یک کتاب مرجع سوتی بزن تا مردم بهش رجوع کنن.
    ---------------------------------------------------------------------------------------------
    دیروز تو پارک یه دختره سریع اومد طرفم گفت ببخشید اقا میشه گوشیمو جواب بدین بگین دوست من هستید.
    منم یهو دستپاچه شدم هنگ کرده بودم.
    گوشی رو جواب دادم یه پسره بود. گفت سلام گوشی رو بده به سارا. منم گفتم یه لحظه گوشی...
    گوشی رو دادم دختره.
    دختره یکم حرف زد و دعوا کرد و بعد قطع کرد.
    برگشت به من نگاه کرد گفت خاک تو سرت خوب بود نگفتم آپولو هوا کنی. میمردی میگفتی شما با سارا چیکار داری و از این حرفها؟؟
    منم خجالت کشیدم شطرنجی شدم.
    واقعا آبروی پسر ها جلوی دخترها در خطره! بابا میگفتی سارا دوستمه فلانه از این چیزا بعد ازش باج میخواستی....

  9. #3579
    حـــــرفـه ای Mojtaba N87's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    مشهد (Hometown : شیراز)
    پست ها
    5,015

    پيش فرض

    ایول ابی کروس!
    سوتیت باحال بود.
    راستی نکنه خود شما مقام اولو تو سوتی دادن دارید!
    دومم متالیکا!
    سوم کیه؟
    لطفا شایعه نکنید

    همونطور که چند صفحه قبل اعلام کردم ، مقام اول در دست wookman جان هست! اونم با اختلاف زیاد

  10. #3580
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    اون دیگه واسش عادی شده. هر وقت یک کار رو درست انجام بده میاد اینجا تعریف میکنه

    ایول خیلی با حال بود. جدا تو یک کتاب مرجع سوتی بزن تا مردم بهش رجوع کنن.
    ---------------------------------------------------------------------------------------------
    دیروز تو پارک یه دختره سریع اومد طرفم گفت ببخشید اقا میشه گوشیمو جواب بدین بگین دوست من هستید.
    منم یهو دستپاچه شدم هنگ کرده بودم.
    گوشی رو جواب دادم یه پسره بود. گفت سلام گوشی رو بده به سارا. منم گفتم یه لحظه گوشی...
    گوشی رو دادم دختره.
    دختره یکم حرف زد و دعوا کرد و بعد قطع کرد.
    برگشت به من نگاه کرد گفت خاک تو سرت خوب بود نگفتم آپولو هوا کنی. میمردی میگفتی شما با سارا چیکار داری و از این حرفها؟؟
    منم خجالت کشیدم شطرنجی شدم.
    ایول خیلی باحال بود...

    منم یه بار داشتم از دانشگاه میرفتم خونه با دوستام بودم. بعد جلو دانشگاه ما یه تلفن کارتی هست. دو تا دختره کنارش وایساده بودن. یکیشون منو صدا کرد گفت ببخشید من به یه شماره ای زنگ میزنم شما بگید با سامان کار دارم بعد سامان که برداشت گوشی رو بدید به من. منم نیشم باز شد گفتم باشه به دوستامم گفتم وایسید یه لحظه... خلاصه دختره شماره رو گرفت گوشی رو داد به من... حالا دو دختره هم 2 طرف من چسبیده بودن داشتن به من نگاه میکردن. یه زنه گوشی رو گرفت منم هول کردم اسم پسره یادم رفت.. گفتم ببخشید آقا رضا هستن ؟ زنه گفت رضا نداریم اشتباه گرفتی... دختره اینجوری شد گفت رضا چیه گفتم سامان. من گفتم ببخشید یادم رفت دوباره بگیر میگم. دوستای منم در فاصله یک متری ما وایساده بودن داشتن کر کر میخندیدن. یه خفه شید هم به اونا گفتم و دوباره گوشی رو گرفتم. زنه گفت بفرمایید... گفتم ببخشید آقا سامان هستن. زنه گفت نه رفته بیرون شما ؟ منم گفتم یکی از همکلاسی های دانشگاش هستم. بعد زنه از پشت تلفن اینجوری شد گفت سامان که دانشجو نیست. منم دیدم دیگه خفن ضایع شد سریع قطع کردم به دختره گفتم خونه نیست آقا سامانتون. دختره هم یه نگاهی به این حالت به من کرد ... بعد دیگه واینسادم سریع صحنه رو ترک کردم... ولی مطمئنم دختره پشیمون شد از اینکه این کارو از من خواست...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •