تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 357 از 469 اولاول ... 257307347353354355356357358359360361367407457 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,561 به 3,570 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #3561
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    منم دو تا داداش دارم که دان 2 کاراته رو دارن
    جمع بزنی میشه 4 بازم به 5 اون نرسید که منم که سفید دارم تو جمع بندی نیستم اصلا ...

    بابا بحث رو منحرف نکنید سوتی بدید...

    یه سوتی همین الان...

    پدرم پا شد بره دستشویی طبق معمول دید چراغ اتاق من روشنه همینطوری یهو درو باز کرد اومد تو گفت تو نمیخوای بخوابی ساعت یک و نیم شبه بگیر بخواب دیگه. بعد رفت در اتاق و هم باز گذاشت منم که چرتم پریده بود از در باز کردنش و خیلی عصبانی بودم یه فحش زیرلب دادم دیگه حواسم نبود شبه همه جا ساکته پدرم شنید برگشت گفت چی گفتی ؟ منم فهمیدم گند زدم هول کردم گفتم هیچی با این یارو تو چت بودم. چپ چپ نگام کرد رفت....

  2. #3562
    آخر فروم باز rezaete's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    اهواز = اکسین
    پست ها
    4,675

    پيش فرض

    یه سوتی همین الان...

    پدرم پا شد بره دستشویی طبق معمول دید چراغ اتاق من روشنه همینطوری یهو درو باز کرد اومد تو گفت تو نمیخوای بخوابی ساعت یک و نیم شبه بگیر بخواب دیگه. بعد رفت در اتاق و هم باز گذاشت منم که چرتم پریده بود از در باز کردنش و خیلی عصبانی بودم یه فحش زیرلب دادم دیگه حواسم نبود شبه همه جا ساکته پدرم شنید برگشت گفت چی گفتی ؟ منم فهمیدم گند زدم هول کردم گفتم هیچی با این یارو تو چت بودم. چپ چپ نگام کرد رفت....
    اقا شما نمیتونی یه ساعت سوتی ندی ؟؟؟ داشتم سوتی قبلیت ، همون کولر رو میخوندم و میخندیدم ، بابام اومد گفت خبر داری ساعت 2 شبه ؟ نمیدونم چطور شنید ، آخه الان 2 تا کولر روشنه .
    یه سوتی از داداشم ...

    همین چند ساعت پیش مامانم به داداشم گفت روزبه تی شرتت رو الان پوشیدی ؟ دادشم گفت نه صبح از اینترنت دانلود کردم

  3. #3563
    آخر فروم باز reza3600's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    این دنیا
    پست ها
    1,044

    پيش فرض

    حدودا 10 الی 15 سال پیش ما توی خونمون یه مرغ داشتیم .
    یه روز ما دیدیم این مرغه حالش اصلا خوب نیست و داره می میره .
    مادر من هم که اچار فرانسه بود تصمیمی با صاد گرفت که مرغه رو نجات بده و از اون جایی که حدس می زد که مرغه مسموم شده باشه ، شکم مرغ زنده رو پاره کرد و هر چی که توی سنگدون مرغ بدبخت بود رو خالی کرد و بعد شکمش رو بخیه زد .
    بعد دیدش که این مرخه انگار اصلا حال نداره و داره میمیره و برای همین هم بیشتر اهتمام ورزید و . . .
    چشمتون روز بد نبینه .
    یه پنیسیلین 1.200.000 به مرغ بدبخت زد .
    مرغ چند بار سریع پاهاش رو تکون داد و بعد . . . جان به جان آفرین تسلیم کرد .
    یک دقیقه سکوت میکنیم!
    بیچاره مرغه!!!
    آخع کسی نبود جلوشو بگیره!

  4. #3564
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    Ceaf.ir
    پست ها
    2,661

    پيش فرض

    سوتیای Hot

  5. #3565
    آخر فروم باز rezaete's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    اهواز = اکسین
    پست ها
    4,675

    پيش فرض

    یکم شفاف سازی کن

  6. #3566
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    Ceaf.ir
    پست ها
    2,661

    پيش فرض

    منظورم همون New بود!

  7. #3567
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    میگم مگه شماها خوال و خوراک ندارین؟ من از اون موقع که آنلاینم شماها همش دارین پست میدین!

  8. #3568
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    Ceaf.ir
    پست ها
    2,661

    پيش فرض

    میگم مگه شماها خوال و خوراک ندارین؟ من از اون موقع که آنلاینم شماها همش دارین پست میدین!
    خوال یعنی چی؟

    سوتی جدید

  9. #3569
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    منظورم خواب بود!!!!
    حالا تو هم سوتی بگیر!!!!!!
    از نوع لپی!

  10. #3570
    آخر فروم باز Vahid67's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    پاي كامپيوتر
    پست ها
    2,737

    پيش فرض

    امتحانات پایان ترم دانشگاه بود امتحان ریاضی داشتیم منو رفیقم پشت سر هم نشسته بودیم یکی از رفیقای دیگمون هم کنار رفیقم بود اون طرفشم یه دختره بود حالا تمام این اتفاقات شانسی بود منو اون رفیق اصلیم که کلاً تعطیل بودیم هیچی حالیمون نبود این رفیق ما وسطای امتحان برگشو با دختره عوض کرد و همینجای داستان بار خودشو بست نامردی نکرد وقتی خودش نوشت برگه رو به من داد بعدش از همه سوالات کلاً 3 تا مونده بود منم طمع کار شدم به رفیقم گفتم که از اون یکی دوستمون هم بگیر اونم شیطون رفت تو جلدش اینکارو کرد حالا غافل از اینکه اون یکی رفیقمون داشت با خودکار مشکی می نوشت مراقبه هم بو برد البته از صحبتهای ما اومد سمت ما احمق نفهمید که چرا رنگ خودکارا فرق داره داشت اسم های بالای برگه سوالو نگاه می کرد آخه ما خط خطی کرده بودیم داشت زور می زد بخونه بالاخره بعد از 30 ثانیه فهمید که رنگ خودکارا فرق داره ............................................

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •