جمع بزنی میشه 4 بازم به 5 اون نرسید کهمنم که سفید دارم تو جمع بندی نیستم اصلا ...
بابا بحث رو منحرف نکنید سوتی بدید...
یه سوتی همین الان...
پدرم پا شد بره دستشویی طبق معمول دید چراغ اتاق من روشنه همینطوری یهو درو باز کرد اومد تو گفت تو نمیخوای بخوابی ساعت یک و نیم شبه بگیر بخواب دیگه. بعد رفت در اتاق و هم باز گذاشت منم که چرتم پریده بود از در باز کردنش و خیلی عصبانی بودم یه فحش زیرلب دادم دیگه حواسم نبود شبه همه جا ساکته پدرم شنید برگشت گفت چی گفتی ؟منم فهمیدم گند زدم هول کردم گفتم هیچی با این یارو تو چت بودم. چپ چپ نگام کرد رفت....



.gif)
.gif)
منم که سفید دارم تو جمع بندی نیستم اصلا ...
منم فهمیدم گند زدم هول کردم گفتم هیچی با این یارو تو چت بودم. چپ چپ نگام کرد رفت....
جواب بصورت نقل قول

امتحانات پایان ترم دانشگاه بود امتحان ریاضی داشتیم
منو رفیقم پشت سر هم نشسته بودیم
یکی از رفیقای دیگمون هم کنار رفیقم بود
اون طرفشم یه دختره
بود حالا تمام این اتفاقات شانسی بود
نامردی نکرد
وقتی خودش نوشت برگه رو به من داد بعدش از همه سوالات کلاً 3 تا مونده بود منم طمع کار شدم
به رفیقم گفتم که از اون یکی دوستمون هم بگیر اونم شیطون
رفت تو جلدش اینکارو کرد حالا غافل از اینکه اون یکی رفیقمون داشت با خودکار مشکی می نوشت مراقبه هم بو برد البته از صحبتهای ما اومد سمت ما احمق
نفهمید که چرا رنگ خودکارا فرق داره داشت اسم های بالای برگه سوالو نگاه می کرد
آخه ما خط خطی کرده بودیم داشت زور می زد بخونه بالاخره بعد از 30 ثانیه فهمید که رنگ خودکارا فرق داره ............................................
