تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 354 از 934 اولاول ... 254304344350351352353354355356357358364404454854 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,531 به 3,540 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #3531
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    مرا ببخش و نگير از من آسمانت را
    تورا به زندگي ات باز كن دهانت را
    به من بگو نه به من فحش هم بده حتي،
    نگير با سر دندان ، ولي لبانت را.
    نرو ! بمان و به من فرصتي بده از نو ،
    كه قانعش كنم آن قلب مهربانت را
    چقدر منتظرت بودم و ندانستي ؟
    دريغ مي كني امروز بازوانت را ؟
    عزیز دل ! به خدا بي گناه بودم من
    براي بخشش من ، جمع كن توانت را
    قبول مي كنم ، آري ، كه سادگي كردم
    مرا ببخش و نگير از من آسمانت را.


  2. 4 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #3532
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    حسرت نبرم به خواب آن مرداب
    کآرام درون دشت شب خفته ست
    دریایم و نیست باکم از طوفان
    دریا همه عمر خوابش آشفته ست
    دکتر شفیعی کدکنی
    Last edited by barani700; 18-03-2009 at 15:20.

  4. #3533
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    معنای زنده بودن من با تو بودناست
    نزدیک ـدور
    سیر ـ گرسنه
    رها ـاسیر
    دلتنگ ـشاد
    آن لحظه ای که بی تو سر آید مرامباد!
    مفهوم مرگمن
    در راه سرفرازی تو در کنارتو
    مفهوم زندگی ست .
    معنای عشقنیز
    در سرنوشتمن
    با تو همیشه باتو
    برای تو زیستن...

    فريدون مشيری
    Last edited by barani700; 19-03-2009 at 00:16.

  5. 2 کاربر از barani700 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #3534
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    دوباره آفتاب خواهد دمید
    دوباره آبها جاری خواهد شد
    و باد، زمزمه مرغان عاشق را،
    به شهر خواهد آورد.

    دوباره دست نسیم
    شکوفه ها را پر پر خواهد کرد
    و روی شاخه گردوی پیر، میوه کال
    به انتظار گرما خواهد نشست.

    دوباره گرماخواهد رسید
    و روی پیشخوان دکانها، انبوه میوه ها
    عبور تابستان را
    به عابران خوب آلود
    پیام خواهد داد.

    دوباره، شب، روز
    هفته، ماه
    بهار، تابستان
    دوباره بادو باران
    برگریز، یخبندان.
    (آزاده)

  7. #3535
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظر است
    عشقبازی دگر و نفس پرستی دگر است
    نه هر آن چشم که بیند که سیاه است و سپید
    یا سپیدی ز سیاهی بشناسد بصر است
    من خود از عشق لبت فهم سخن می نکنم
    هرچه از آن تلخترم گر تو بگویی شکر است

    سعدی

  8. #3536
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    امشب تو را ز مستی تشبیه به ماه کردم
    تو خوبتر ز ماهی من اشتباه کردم
    دوشینه پیش رویت آیینه را نهادم
    روز سپید خود را آخر سیاه کردم
    هر صبح یاد رویت تا شامگه نمودم
    هر شام فکر مویت تا صبحگاه کردم
    تو آنچه دوش کردی از نوک غمزه کردی
    من هر چه کردم امشب، از تیر آه کردم
    صد گوشمال دیدم تا یک سخن شنیدم
    صد ره به خون تپیدم تا یک نگاه کردم
    چون خواجه روز محشر جرم مرا ببخشد؟
    کز وعده عطایش عمری گناه کردم

    فروغی بسطامی

  9. 3 کاربر از barani700 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #3537
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    در میكده


    در میكده ام؛ چومن بسی اینجا هست


    می حاضر و من نبرده ام سویش دست


    باید امشب ببوسم این ساقی را


    اكنون گویم كه نیستم بیخود و مست



    در میكده ام؛ دگر كسی اینجا نیست


    واندر جامم دگر نمی صهبا نیست


    مجروحم و مستم و عسس میبردم


    مردی، مددی، اهل دلی، آیا نیست؟

    اخوان ثالث
    Last edited by barani700; 18-03-2009 at 15:47.

  11. این کاربر از barani700 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #3538
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    صدایم همه آه است صدای تو ترانه
    دلم افسانه عشق است نگاه تو بهانه

  13. 6 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #3539
    در آغاز فعالیت ruya's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    پست ها
    19

    پيش فرض

    من از فرود گفتم و تو شهاب شدی
    تو از بهانه گفتی ومن گلایه شدم

    من از خواب گفتم و تو رویا شدی

    تو از تب گفتی و من حسرت شدم
    من از عمر گفتم و تو زمانه شدی
    تو از رود گفتی و من روانه شدم
    من از سکوت گفتم و تو کویر شدی
    تو از نفوذ گفتی و من چشمه شدم
    من از عمق گفتم و تو نگاه شدی
    تو از صبر گفتی و من کوه شدم
    من از شعر گفتم و تو قصیده شدی
    من از تصویر گفتم و تو نشانه شدی
    تو از تردید گفتی و من یگانه شدم

  15. #3540
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی
    تو را با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم
    تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت
    دعا کردم
    پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس
    تو را از بین گلهایی که در تنهایی ام رویید
    با حسرت جدا کردم
    و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی:
    دلم حیران و سرگردان چشمانی است رویایی
    و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم
    تو را در دشتی از تنهایی و حسرت
    رها کردم
    همین بود آخرین حرفت
    و من بعد از عبور تلخ و غمگینت
    حریم چشمهایم را به روی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید
    باز کردم
    نمی دانم چرا رفتی!
    شاید خطا کردم!
    و تو بی آنکه به فکر غربت چشمان من باشی
    نمی دانم کجا، تا کی، برای چه
    ولی رفتی...
    و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید
    و بعد از رفتنت یک قلب دریایی ترک برداشت
    و بعد از رفتن تو آسمان چشمهایم خیس باران بود
    و بعد از رفتنت انگار کسی حس کرد من بی تو تمام هستی ام از دست خواهد رفت
    کسی حس کرد من بی تو هزاران بار در هر لحظه خواهم مرد
    و بعد از رفتنت دریا چه بغضی کرد
    کسی فهمید تو نام مرا از یاد خواهی برد
    و من با آنکه می دانم تو هرگز یاد من را با عبور خود نخواهی برد
    هنوز آشفته چشمان زیبای توام
    برگرد!
    ببین که سرنوشت من چه خواهد شد
    و بعد از این همه طوفان و پرسش و تردید
    کسی از پشت قاب و پنجره آرام و زیبا گفت:
    تو هم در پاسخ این بی وفایی ها بگو در راه عشق و انتخاب آن خطا کردم
    و من در حالتی مابین اشک و حسرت و تردید
    و من در اوج پاییزی ترین ویرانی یک دل
    میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر
    نمی دانم چرا!
    شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز
    برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم.
    Last edited by barani700; 21-03-2009 at 01:35.

  16. 2 کاربر از barani700 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •