مرا ببخش و نگير از من آسمانت را
تورا به زندگي ات باز كن دهانت را
به من بگو نه به من فحش هم بده حتي،
نگير با سر دندان ، ولي لبانت را.
نرو ! بمان و به من فرصتي بده از نو ،
كه قانعش كنم آن قلب مهربانت را
چقدر منتظرت بودم و ندانستي ؟
دريغ مي كني امروز بازوانت را ؟
عزیز دل ! به خدا بي گناه بودم من
براي بخشش من ، جمع كن توانت را
قبول مي كنم ، آري ، كه سادگي كردم
مرا ببخش و نگير از من آسمانت را.