تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 351 از 934 اولاول ... 251301341347348349350351352353354355361401451851 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,501 به 3,510 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #3501
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    گر چشم دل بر آن مه آیینه رو کنی
    سیر هان در آیینه روی او کنی
    خاک سیه مباش که کس بر نگیردت
    آیینه شو که خدمت آن ماه رو کنی
    جان تو جلوه گاه جهان آن گهی شود
    کایینه اش به اشک صفا شستشو کنی
    خواب و خیال من ، همه با یاد روی توست
    تا کی به من چو دولت بیدار رو کنی
    درمان درد عشق صبوری بود ولی
    با من چرا حکایت سنگ وسبو کنی
    خون می چکد ز ناله بلبل در این چمن
    فریاد از تو گل که به هر خار خو کنی
    دل بسته ام به باد به بوی شبی که زلف
    بگشایی و مشام مرا مشک بو کنی
    اینجاست یار گمشده، گرد جهان مگرد
    خود را بجوی سایه، اگر جستجو کنی
    Last edited by barani700; 15-03-2009 at 01:42.

  2. #3502
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست
    بگوی اگر گنهی رفت و گر خطایی هست

    هزار نوبت اگر خاطرم بشورانی
    از این طرف که منم همچنان صفایی هست

    روا بود که چنین بی حساب دل ببری
    مکن که مظلمه خلق را جزایی هست

    به کام دشمن و بیگانه رفت چندین روز
    ز دوستان نشنیدم که آشنایی رفت

    به جان دوست که در اعتقاد سعدی نیست
    که در جهان به جز از کوی دوست جایی هست

  3. #3503
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    دل من از نگه گرم او نپرهیزد
    ز برق سر نکشد حاصلی که من دارم

    به خون نشسته ام از جانفشانی دل خویش
    درون سینه بود قاتلی که من دارم

    ز شرم عشق خموشم کجاست گریه شوق
    که با تو شرح دهد مشکلی که من دارم

  4. #3504
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    ملول از زهد خویشم ساکن میخانه خواهم شد
    حریف ساغر و هم مشرب پیمانه خواهم شد

    اگر بیند مرا طفلی به این آشفتگی داند
    که از عشق پری رخساره ای دیوانه خواهم شد

    شدم چون رشته ای از ضعف و دارم شادمانی ها
    که روزی یار با آن گوهر یکدانه خواهم شد

    به هر جا می رسم افسانه عشق تو می گویم
    به این افسانه گفتن عاقبت افسانه خواهم شد

    مگو وحشی کجا می باشد و منزل کجا دارد
    کجا باشم مقیم گوشه ویرانه خواهم شد

    وحشی بافقی
    Last edited by barani700; 15-03-2009 at 01:55.

  5. این کاربر از barani700 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #3505
    داره خودمونی میشه Ali sepehri's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    زير آسمان خدا
    پست ها
    143

    پيش فرض

    شب دراز به امید صبح بیدارم
    مگر که بوی تو آرد نسیم اسحارم
    عجب که بیخ محبت نمی‌دهد بارم
    که بر وی این همه باران شوق می‌بارم
    از آستانه خدمت نمی‌توانم رفت
    اگر به منزل قربت نمی‌دهی بارم
    به تیغ هجر بکشتی مرا و برگشتی
    بیا و زنده جاوید کن دگربارم
    چه روزها به شب آورده‌ام در این امید
    که با وجود عزیزت شبی […]

  7. #3506
    داره خودمونی میشه Ali sepehri's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    زير آسمان خدا
    پست ها
    143

    پيش فرض

    نشسته پشت پنجره
    به من نگاه مي كند
    غمي كه با نگاه خود
    مرا تباه مي كند

    از آنطرف صداي تو
    به من اشاره مي كند
    كه اي تمام هستي ام
    تو را چه چاره مي كند؟

    تو و سكوت و اشك من
    شفاي من ، وجود تو
    شروع قصه با تو و
    غروب من ، نبود تو

    نگو نگو كه اين سفر
    براي ما به سر شده
    نگو كه ياس آرزو
    به پاي غصه پر شده

    نرو ، نگو كه مي روي
    يه راه بي خطر بگو
    براي غصه هاي من
    تو چاره اي دگر بگو....

  8. 3 کاربر از Ali sepehri بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #3507
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    بیا بیرون از تو اون قاب
    دست بکش رو تن سردم
    بزا حس کنم یکی هست
    که میشه همدم دردم
    هر کسی کنار من بود
    زد و برد و رفت و خندید
    طفلک این دلم نفهمید
    زخمی کاری زد به قلبم . . .
    تو بیا پنجره ها رو
    جا بذار رو تن دیوار
    منو از ستم رها کن
    ببرم به اوج ابرا
    ببرم به خواب و رویا
    بسپرم به سحر بوسه
    منو از خودم جدا کن
    تن تو خستگیهامو
    می گیره از من تنها
    منو می بره از این شهر
    به ستاره های روشن . . . .

  10. 3 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #3508
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    اشک رازی است
    لبخند رازی است
    عشق رازی است

    اشک آن شب لبخند عشقم بود

    قصه نیستم که بگویی
    نغمه نیستم که بخوانی
    صدا نیستم که بشنوی
    یا چیزی چنان که بینی
    یا چیزی چنان که بدانی...

    من درد مشترکم
    مرا فریاد کن

    درخت با جنگل سخن می گوید
    علف با صحرا
    ستاره با کهکشان
    و من با تو سخن می گویم

    نامت را به من بگو
    دستت را به من بده
    حرفت را به من بگو
    قلبت را به من بده،
    من ریشه های تو را دریافته ام
    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام
    و دست هایت با دستان من آشناست.

    در خلوت روشن با تو گریسته ام
    برای خاطر زندگان،
    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام
    زیباترین سرودها را
    زیرا که مردگان این سال
    عاشق ترین زندگان بودند.

    دستت را به من بده
    دستهای تو با من آشناست
    ای دیر یافته! با تو سخن می گویم
    بسان ابر که با طوفان
    بسان علف که با صحرا
    بسان باران که با دریا
    بسان پرنده که با بهار
    بسان درخت که با جنگل سخن می گوید

    زیرا که من
    ریشه های تو را دریافته ام
    زیرا که صدای من
    با صدای تو آشناست.

    احمد شاملو

  12. 2 کاربر از barani700 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #3509
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    نغمه همدرد


    باز آیینه خورشید از آن اوج بلند


    راست برسنگ غروب آمد و آهسته شكست


    شب رسید از ره و آن آینه خرد شده


    شد پراكنده و در دامن افلاك نشست



    تشنه ام امشب، اگر باز خیال لب تو


    خواب نفرستد و از راه سرابم نبرد


    كاش از عمر شبی تا بسحر چون مهتاب


    شبنم زلف ترا نوشم و خوابم نبرد



    روح من در گرو زمزمه ای شیرینست


    من دگر نیستم، ای خواب برو، حلقه مزن


    این سكوتی كه تو را می طلبد نیست عمیق


    وه كه غافل شده ای از دل غوغایی من



    می رسد نغمه ای از دور بگوشم، ای خواب


    مكن، این نغمه جادو را خاموش مكن:


    «زلف، چون دوش، رها تا بسر دوش مكن


    ای مه امروز پریشانترم از دوش مكن»



    در هیاهوی شب غمزده با اختركان


    سیل از راه دراز آمده را همهمه ایست


    برو ای خواب، برو عیش مرا تیره مكن


    خاطرم دستخوش زیر و بم زمزمه ایست



    چشم بر دامن البرز سیه دوخته ام


    روح من منتظر آمدن مرغ شب ست


    عشق در پنجه غم قلب مرا می فشرد


    با تو ای خواب، نبرد من و دل زین سبب ست



    مرغ شب آمد و در لانه تاریك خزید


    نغمه اش را بدلم هدیه كند بال نسیم


    آه . . . بگذار كه داغ دل من تازه شود


    روح را نغمه همدرد فتوحی ست عظیم
    اخوان ثالث
    Last edited by barani700; 16-03-2009 at 00:23.

  14. این کاربر از barani700 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #3510
    داره خودمونی میشه Ali sepehri's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    زير آسمان خدا
    پست ها
    143

    پيش فرض

    خوشبختی را دیروز به حراج گذاشتند
    حیف من زاده ی امروزم
    خدایا جهنمت فرداست
    پس چرا امروز می سوزم‌....
    .

  16. 5 کاربر از Ali sepehri بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •