بابا
جان من این صحبتهای دعوا , حذف پست و . . .
رو ول کنید
بریم بچسبیم به بازیمون
.
.
.
.
.
خوب ! کجا بودیم ؟
بابا
جان من این صحبتهای دعوا , حذف پست و . . .
رو ول کنید
بریم بچسبیم به بازیمون
.
.
.
.
.
خوب ! کجا بودیم ؟
سلام
آره ولش کن . بی خیال
بریم سر اصل مطلب .
این آموزش غذای Basil
اینم آموزش غذای Gotz
سلام بر دوستان گل.
این قضیه ی قهر کردن کارن رو یادتونه... اون اولا در موردش گفتم؟
این عکسش می باشد:
البته بسیار شرمنده ام که نصفه است. چون اون موقع عقل ناقصم به اینجاهاش قد نمی داد.
فقط یه حس درونی بهم گفت که از اینجا عکس بگیر شاید در آینده به کار پروژه ی مافوق کهکشانی ناسا بیاد.
در مورد دمو برای عزیزانی که شاید از جریان خبر نداشته باشن:
این قضیه مربوط میشه به Goddess Festival که اگه قلب دختری برای شما بطپه، اول صبح میاد میگه اگه کارت تموم شد بیا بریم دبی دبی... حالا اگه شما اونقدر معطل کنید که وقت بگذره، دختر از زمینتون میره بیرون به سمت دهکده و خوب میدونید که اگه از ورودی زمین رد شد، دیگه نمیشه اون رو پیدا کرد. حالا وقتی میرید به میدون شهر میبینید که اون دختر اونجا نیست. و شهردار میگه:
Oh. it looks like we're missing a girl in a goddess costume
یعنی: وای خاک به سرمون شد یکی از دخترایی که باید تو لباس الهه زندگی برقصه مفقودالاثر شده.
بعد دختر میاد میگه: شرمنده دیر شد.
بعد اول یه دونه می خوابونه تو گوش شما (یعنی من) بعد میگه تو اینجایی؟ (فقط ببینید چطور منو نیگا می کنه)
(تمامی حقوق مترجم محفوظ است)
و یک قضیه ی ترسناک: روح پاپوری
وقتی پاپوری با کای عروسی میکنه، با اون میره شهر. اما وقتی توی مرغداری بریم بالای پله ها اونجاست!
و توی تمام فستیوال ها هم هست.
البته بگم که من این قضیه رو ندیدم. و از کسی به اسم Krems شنیدنم (یعنی خوندم).
اما میگفتن که اشتباه برنامه نویس است.
اما برنامه نویس زیاد اشتباه کرده (مثل قضیه تبدیل سبد به سطل آشغال)
یکی از این قضایا که شاید به ما کمک کنه اینه:
وقتی یکی از مرغ هاتون مریضه، و شما هم داروی درمان حیوانات رو ندارید، آخر بدشانسیتون هم اینه که مرغداری بسته است... نزنید تو سر خودتون که راه چاره ای هست (حتما میدونید که اگه به مرغ دارو نرسونید فردا بی شک خواهد مرد) . راه چاره اینه:
تا ساعت نزدیک به 6 صبح کار کنید. منظورم اینه که تا اون موقع طرفای مرغداری باشید. داخل مرغداری شده و مرغ مریض رو برداشته و از مرغداری بیرون بیاید و صبر کنید. صحنه تاریک میشه (روز بعد) ... می بینید که مرغه هنوز توی دستتونه و شما یک روز به عمرش اضافه کردید. حالا میتونید براش دارو تهیه کنید. اگر بازهم به هر علتی نشد، این کار رو تکرار کنید.
______________________________
یک نکته: فردا نیاید گاو و گوسفند رو هم بگیرید بقلتون که کمرتون خواهد شکست
______________________________
Last edited by Leyth; 10-06-2011 at 16:02.
می گم Leyth
از این پست ها زیاد بزار چون
هم آموزشیه و هم طنزه !
آی گفتی!
حالا در مورد چی دعوا کنیم؟
میگم اینبار هم تو شروع کن... فقط محکم نزن که ناک اوت بشم
مسخره میکنی؟
اتفاقا یه ایده توپ دارم. الآن تاپیک رو میترکونم
تا حالا کسی دموی مسموم شدن دوک رو دیده اگه ندید زمانشو بگم
ها ها ها!
نترسید بمبش ضعیفه چون هنوز کامل نیست
مشروح اخبار:
فکر ساختن یک کمیک استریپ ذهن من رو مشغول کرده بود... گفتم حالا که این قضیه ی کارن و اینا پیش اومد یه کمیک از بطن ماجرا در بیارم.
فقط تو رو خدا مسخرم نکنید!
************************************************** *******************************
ادامه دارد...
وای پسر من مفقود الا ثرشدم چی کردی
ازچه برنامه ای استفاده کردی
به خاطر اینکه اولین نفری بودی که نظر دادی جایز ه ات محفوظه ایمان جون...
برنامه خاصی نیست... از داخل بازی عکس گرفتم و توی فوتوشاپ به اون متن اضافه کردم.
سه قسمت بعدی داره آماده میشه که فکر کنم بهتر شده باشه.
فقط فکر نکنم تا پایان امروز بتونم آمادش کنم.
با تشکر از نظری که دادی
راستش من این مفقودالاثری که گفتی رو نفهمیدم یعنی چی! خدا نکنه.
![]()
![]()
خیلیـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــی باحال بود .... توپ![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)