تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 35 از 47 اولاول ... 2531323334353637383945 ... آخرآخر
نمايش نتايج 341 به 350 از 468

نام تاپيک: اشعار شاعران معاصر ایران

  1. #341
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Sanomas's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    محل سكونت
    نامعلوم
    پست ها
    320

    پيش فرض امروز با فاتح...نماز عشق تو دارم

    به‌ مهرباني‌ گل‌ بوسه‌ مي‌ زنم‌ به‌ روي‌ تو گل
    ‌به‌ خوش‌ نوايي‌ بلبل‌ زنم‌ چو نغمه‌ كوي‌ تو گل‌

    شراب‌عشق‌ و وفا را توهم‌ چو من‌ بنوش‌ و بزن
    ‌كه‌ من‌هرآن‌ چه‌ زدم‌ بود ازشراب‌ جوي‌ تو گل‌

    به‌عشق‌ دلبرجانان‌ مگرتوان‌ شراب‌ نزد
    توراست‌ وعده‌ي‌ مستي‌ ومن‌به‌عشق‌ وسوي‌تو گل‌

    قيامتي‌ تو در اين‌ روزگار ما به‌ باغ‌ زمان
    عجب‌ ز روي‌ تو گل‌ هم‌ عجب‌ زعطروبوي‌ تو گل‌

    كجاست‌ وعده‌ي‌ ديدار تا شراب‌ ناب‌ زنيم
    ‌شراب‌ كوثر اعلا كه‌ دارد از تو روي‌ تو گل‌

    گلي‌ چنين‌ كه‌ تمنّاي‌ جمله‌ مردمان‌ فهيم
    ‌چه‌ بايدم‌ همه‌ خواهان‌ گل‌، به‌ جستجوي‌ تو گل‌

    شميم‌ عطر بهاران‌ به‌ بوي‌ عطر و عشق‌ تو باد
    كه‌ عطر و بوي‌ گلستان‌ به‌ عشق‌ و آبروي‌ تو گل‌

    حرام‌ باشد اگر من‌ به‌ عشق،‌ بوسه‌ها نزنم
    ‌به‌ جام‌ آن‌ لب‌ شيرين‌ و هم‌ كه‌ آن‌ سبوي‌ تو گل‌

    به‌ مهرباني‌ گل‌ها، سحر به‌ تا سپيده‌ي‌ صبح
    ‌نمازعشق‌ تو دارم‌ چه‌ خوش‌ به‌ گفتگوي‌ تو گل‌

    صفاي‌عشق‌تو«فاتح‌» به‌آن‌دعاي‌ نيمه‌ شب‌است
    ‌چه‌ خوش‌ دعا و نوايي‌ كه‌ آيد از گلوي‌ تو گل‌.



    شاعر: ولی اله فتحی (فاتح)

  2. #342
    حـــــرفـه ای Йeda's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    221B
    پست ها
    1,692

    پيش فرض


    » نبض های آخـــر»


    دست خالی با دلـی پُر، خســته از ایام...مـُـرد
    روی پــرده قید گردد : «این جـــوان ناکام مـُرد»

    خواست دنیــا را شـبی هم رنــــگ رویا ها کند
    تـا که آمد که بگویــد "تــو همه دنیــــام..." مرد

    با نگاهــی منتظر هی لحظه ها را می شـمرد
    طفلکــی در انتـــظار و حســـرت پیغــــام مـرد

    خــواب دریــایی شــدن را دیده بود اما ســراب
    عایــدش شد، عاقبت هم غرق در ابهــام مـرد

    برگ هـــای دل که رو شد، از همه دنیـــــا برید
    حکم را از پیش می دانست و سـر اَنجــام مرد

    در قدم هــــای شـــبانه زیر سـقف آســــمان
    خاطراتش را مروری کرد و در هـــر گام مـــــرد

    ◘ ◘ ◘

    آخـرین دســت قـــمار عشـــــق را پــاییز برد
    نبض هــای آخــــرش را زد غـزل ، آرام...مرد


    «هامون جلیل زاده»


  3. 4 کاربر از Йeda بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #343
    حـــــرفـه ای Йeda's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    221B
    پست ها
    1,692

    پيش فرض






    بی سـبب نیست که چشمان تو بحث انگیـزند
    شـطّ شیـرند به
    دریـــای عســل مـــی ریزنــد

    قــرص
    ماهـنــد که درمــــان مـن مجنــــــوننـد
    آفتابنــد کــه
    آتــش به جهـــــان مـی ریــــزنــد

    گـــــاه آرام تــر از رقـــص دل آرای نـسـیـــــــم
    گــــاه
    خــون ریــزتــر از طـــایفــه ی چنگیــزنــد

    این همه سـرو و صنــوبــر کـه به بر می خیزنــد
    بــه هــواداری
    چشـمان تـــو بــرمـی خیـــزنـــد

    تــو
    بهــــاری و درختـــان بــه تـــو مدیـــون امّـــا
    بـــــاغ ها بـی خبـــــر از فـاجعـــــه
    پاییــــزنـــد


    «محسـن پــورهـاجـــریان»

  5. 3 کاربر از Йeda بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #344
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Sanomas's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    محل سكونت
    نامعلوم
    پست ها
    320

    پيش فرض

    قرار بود كه عمری قرار هم باشيم
    كه بی‌قرار هم و غمگسار هم باشيم

    اگر زمين و زمان هم به هم بريزد باز
    من و تو تا به ابد در مدار هم باشيم

    كنون بيا كه بگرييم بر غريبی هم
    غريبه نيست، بيا سوگوار هم باشيم

    نگفتی‌ام ز چه خون گريه می‌كند ديوار
    مگر چه شد كه چنين شرمسار هم باشيم

    به دست خسته تو دست بسته‌ام نرسيد
    نشد كه مثل هميشه كنار هم باشيم

    شكسته است دلم مثل پهلويت آری
    شكسته‌ايم كه آيينه‌دار هم باشيم


    محمدمهدی سيار

  7. این کاربر از Sanomas بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #345
    آخر فروم باز alone_boy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    کرمانشاه - پاوه
    پست ها
    1,903

    پيش فرض

    آغوش من دروازه های تخت جمشید است
    می خواستم تــو پادشاه کشورم باشی
    آتش کشیدی پایتــخت شــور و شعــــرم را
    افسوس که می خواستی اسکندرم باشی ...

    این روزها حتی شبیه سایه ات هم نیست
    مردی کــه یک شب بهترین تعبیر خوابم بود
    مردی که با آن جذبه ی چشمِ رضاخانیش
    یک روز تنهـــا علت کشف حجابــم بود ...

    در بازوانت قتلــگاه کوچکـــی داری
    لبخند غارت می کند آن اخــم تاتاریت
    بر باد دادی سرزمین اعتمــادم را
    با ترکمنچـــای خیانت های قاجاریت ...

    در شهـــرهای مرزی پیراهنم جنگ است
    جغرافیای شانه هایت تکیه گاهم نیست
    دارم تحصـن می کنم با شعــــر بر لبهـــات
    هر چند شرطی بر لب مشروطه خواهم نیست ...

    من قرنهــا معشوقه ی تاریخی ات بودم
    دیگر برای یک شروع تازه فرصت نیست
    من دوستت دارم ... بغل کــن گریه هایم را
    لعنت به تاریخی که حتی درس عبرت نیست ...

    رويا ابراهيمی

  9. 4 کاربر از alone_boy بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #346
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Sanomas's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    محل سكونت
    نامعلوم
    پست ها
    320

    پيش فرض سرها در گریبان است...



    نه سر از کار این دنیای بی معنا در آوردم
    اگر این روزها اینگونه رو بر ساغر آوردم


    به امیدی که شاید پاسخی بینم سلامم را
    دراین سرمای سوزان از گریبان سربرآوردم


    برای باور دیوانگی هایم همین کافیست
    که از هرکس خبر می خواستی تو، من سر آوردم


    سپس تا آنکه زیر سایه ی ابروی تو باشد
    کمی خورشید را در آسمان پایین تر آوردم


    تورا در خوابهایم آفریدم چون خدا از نو
    برای خلق اینبار از زنان پیغمبر آوردم


    به هرچیزی به غیراز چشمهایت کفر ورزیدم
    درآغوش تو بر ابلیس حتی باور آوردم



    شاعر: بنیامین دیلم کتولی

  11. این کاربر از Sanomas بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #347
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    شاعر : محسن کاویانی


    رفتی و خاطره ها پنجره را وا کردند
    هی نشستند و فقط گریه تماشا کردند

    صورت مرد در این هیمنه دیدن دارد
    گونه وقتی بشود آینه دیدن دارد

    گونه اش آینه بندان به نظر می آید
    چقدر عشق به چشمان پدر می آید

    اشک و لبخند علی ، آه عجب تلفیقی
    نیست برّنده تر از تیغ سکوتش تیغی

    بوی بدر و احد و خیبر و خندق دارد
    ذولفقاری که اگر دق بکند حقّ دارد

    قسمت این بود که من همدم بابا باشم
    بعد از این مثل خودت ام ابیها باشم

    بعد از این داغ که آتش به همه عالم زد
    من خودم شانه به موهای خودم خواهم زد

    رفتی و مبدأ غم را به دلم آوردی
    با همه کودکیم خوب بزرگم کردی

    میروم در دل آتش ، به خدا باکی نیست
    راستی مادر من ، چادر من خاکی نیست!!!

    آتش از داغ غمت سوخته ، بی تاب شده
    از خجالت زده گی خاک رهت آب شده

    آب گفتم چقدر حرف به ذهنم آمد
    یک کفن باز از این چند کفن کم آمد

    غم نباید به گل فاطمه غالب بشود
    مانده تا زینب تو ام مصائب بشود

    داغ محسن چقدر زود زمین گیرت کرد
    پیش از آنی که خودت پیر شوی پیرت کرد

    جای آن لاله خدا یاس به ما خواهد داد
    محسنت رفته و عباس به ما خواهد داد

    آه... افتاده کنون بند به دستان پدر
    بعد از این حادثه سوگند به دستان پدر

    که منم شیرترین دختر این خطّه ، منم
    دختر شیر خدا هستم و خود شیر زنم

    با همه دختری ام مرد تر از مردانم
    تا ابد پای حسین ابن علی میمانم

    شهر در سیطره ی شوم شبی تاریک است
    باید آماده شوم روز دهم نزدیک است

  13. 2 کاربر از Demon King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #348
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Sanomas's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    محل سكونت
    نامعلوم
    پست ها
    320

    پيش فرض




    عاشق که میشوی
    همه چیز شدن اسان است
    عاشقانه باران میشوم
    خیس می شوی
    غرق در من می شوی.


    از من که سرد شدی
    روی زمین تکه چوبی میشوم
    مرا در آتشت می اندازی
    عاشقانه میسوزم
    گرمایم به تمام تنت میچسبد
    انگار از شرم اغوشم
    گونه هایت سرخاب میگیرد.


    از اتشم که داغ شدی
    کاش فنجانی چای شوم
    عاشقانه بر لبت نشینم
    و تو تا تمام شدنم
    غرق در لذت شوی.
    وبعد...
    اه
    کاش بستری شوم برای خوابیدنت
    عاشقانه در برت گیرم
    در من ارام گیری
    و من...
    اه اندوه وارم را میشنوی؟
    وقتی شبی تا صبح فقط تو را می نگرم؟
    فقط تو را می نگرم.


    جان من
    عاشق شدن اسان است
    عاشقانه ماندن...
    دنیای بی رحمیست.





    شاعر: نازنين برزگری

    تصوير از آلبوم "One" از Mehran عزيز
    Last edited by Sanomas; 17-03-2014 at 10:55.

  15. 3 کاربر از Sanomas بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #349
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض

    امسال صلح را جور دیگری می‌نویسم
    تا هشتمین سین سفره‌های جهان شود



    مهرناز قربانعلی


  17. 8 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #350
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض

    من یک دهن خسته که آواز ندارد
    یک پنجره ی بسته که پرواز ندارد

    من بی تو یکی مثل خودت، آینه ی دق!
    یک آخـــــرِ بیهوده که آغـــاز نــــدارد

    اینقدر نگو از من و از هر چه تو بنویس
    هر حس پدر مــرده که ابـــراز ندارد!

    دستی که قلم را به تعفن نکشاند
    مانند رسولی است که اعجاز ندارد

    یا ما خبر از خانه ی همسایه نداریم
    یا اینکه کسی در دِه ما غاز ندارد!!

    بگذار همانند تــــو دیـــوار بمانیم
    این خانه نیازی به درِ بــاز نــدارد



    علی اکبر یاغی تبار
    Last edited by Atghia; 19-03-2014 at 12:40.

  19. 4 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •