تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 35 از 64 اولاول ... 2531323334353637383945 ... آخرآخر
نمايش نتايج 341 به 350 از 640

نام تاپيک: دکتر علي شريعتي

  1. #341
    آخر فروم باز 3Dmajid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    پشت کامپیوتر
    پست ها
    6,067

    پيش فرض

    به سه چیز تکیه نکن
    غرور، دروغ و عشق
    آدم با غرور می تازد
    با دروغ می بازد
    و با عشق می میرد




    خدایا تقدیر مرا خیر بنویس
    آنگونه که آنچه را تو دیر می خواهی من زود نخواهم
    و آنچه را تو زود می خواهی من دیر نخواهم




    برایت دعا می کنم که ای کاش خدا از تو بگیرد
    هر آنچه را که خدا را از تو می گیرد




    در عجبم از مردمانی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند
    و بر حسین می گریند که آزادانه زیست







  2. 3 کاربر از 3Dmajid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #342
    آخر فروم باز 3Dmajid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    پشت کامپیوتر
    پست ها
    6,067

    پيش فرض

    دکتر علی شريعتی انسان‌ها را به چهار دسته تقسيم کرده است:

    ١ـ آناني که وقتی هستند، هستند و وقتی که نيستند هم نيستند.
    عمده آدم‌ها حضورشان مبتنی به فيزيک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم مي‌شوند. بنابراين اينان تنها هويت جسمی دارند.

    ٢ـ آنانی که وقتی هستند، نيستند و وقتی که نيستند هم نيستند.
    مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هويت‌شان را به ازای چيزی فانی واگذاشته‌اند. بی‌شخصيت‌اند و بی‌اعتبار. هرگز به چشم نمی‌آيند. مرده و زنده‌‌شان يکی است.

    ٣ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نيستند هم هستند.
    آدم‌های معتبر و با شخصيت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثيرشان را می‌گذارند. کسانی که همواره به خاطر ما می‌مانند. دوستشان داريم و برايشان ارزش و احترام قائليم.

    ٤ـ آنانی که وقتی هستند، نيستند و وقتی که نيستند هستند.
    شگفت‌انگيز‌ترين آدم‌ها.
    در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه‌اند که ما نمي‌توانيم حضورشان را دريابيم. اما وقتی که از پيش ما مي‌روند نرم نرم آهسته آهسته درک مي‌کنيم، باز مي‌شناسيم، می فهميم که آنان چه بودند. چه می‌گفتند و چه می‌خواستند. ما هميشه عاشق اين آدم‌ها هستيم. هزار حرف داريم برايشان. اما وقتی در برابرشان قرار می‌گيريم قفل بر زبانمان مي‌زنند. اختيار از ما سلب مي‌شود. سکوت می‌کنيم و غرقه در حضور آنان مست می‌شويم و درست در زماني که می‌روند يادمان می‌آيد که چه حرف‌ها داشتيم و نگفتيم. شايد تعداد اين‌ها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.

  4. 4 کاربر از 3Dmajid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #343
    آخر فروم باز 3Dmajid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    پشت کامپیوتر
    پست ها
    6,067

    پيش فرض

    پدر ، مادر ، ما متهمیم
    پدرمومن من ... مادر مقدس من ... نماز تو یک ورزش تکراری است بدون هیچ اثراخلاقی و اصلاح عملی و حتی نتیجه بهداشتی ! که صبح و ظهر و شب انجام می دهی اما نهمعانی الفاظ و ارکانش را می دانی و نه فلسفه حقیقی و هدف اساسی اش را می فهمی. تمامنتیجه کار تو و آثار نماز تو این است که پشت تو قوز درآورد و پیشانی صافت پینه بستو فرق من بی نماز با تو نمازگزار فقط این است که من این دو علامت تقوی راندارم!


    تو می گویی: نماز خواندن با خدا سخن گفتن است. تصورش را بکنکسی با مخاطبی مشغول حرف زدن باشد اما خودش نفهمد که دارد چه می گوید؟ فقط تمامکوشش اش این باشد که با دقت و وسواس مضجکی الفاظ و حروف را از مخارج اصلی اش صادرکند. اگر هنگام حرف زدن "ص" را "س" تلفظ کند حرف زدنش غلط می شود اما اگر اصلانفهمد چه حرفهایی می زند و به مخاطبش چه می گوید غلط نمی شود!

    اگر کسی روزی پنج بار و هر بار چند بار با مقدمات و تشریفاتدقیق و حساس پیش شما بیاید و با حالتی ملتمسانه و عاجزانه و اصرار و زاری چیزی رااز شما بخواهد و ببینید که با وسواس عجیبی و خواهش همیشگی خود را تلفظ می کند اماخودش نمی فهمد که چه درخواستی از شما دارد چه حالتی به شما دست می دهد؟ شما به اوچه می دهید؟ و وقتی متوجه شدید که این کار برایش یک عادت شده و یا بعنوان وظیفه یاترس از شما هم انجام می دهد دیگر چه می کنید؟ گوشتان را پنبه نمیکنید؟

    اگر خدا از آدم خیلی بی شعور و بلکه آدمی که مایه مخصوص ضدشعور داردبدش بیاید همان رکعت اول اولین نمازش با یک لگد پشت به قبله از درگاه خود بیرونش میاندازد و پرتش می کند توی بدترین جاهای جهان سوم تا در چنگ استعمار همچون چهارپایانزبان بسته ی نجیب بار بکشد و خار هم نخورد و شکر خدا کند و در آرزوی بهشت آخرت دردوزخ دنیا زندگی کند و در لهیب آتش و ذلت و جهل و فقر خود ابولهب باشد و زنش حمالهالحطب!!!

    واگر خدا ترحم کند رهایش می کند تا همچون خر خراس تمام عمر بر عادت خویش در دوارسرسام آور بلاهت دور زند و دور زند و دور زند...... و در غروب یک عمر حرکت و طیطریق در این" مذهب دوری" به همان نقطه ای رسد که صبح آغاز کرده بود. با چشم بسته تانبیند که چه می کند و با پوز بسته تا نخورد از آنچه می سازد! و این است بنده مومنآنچه عفت و تقوی می گویند.

    کجایی پدر مومن من... مادر مقدس من... وای بر شمانمازگزارانی که سخت غافلید و از نماز نیز. در خیالتان خدای آسمان را نماز می بریدو در عمل بت های قرن را. خداوندان زمین را...

    بت هایی را که دیگر مجسمه های ساده وگنگ و عاجز عصر ابراهیم و سرزمین محمد نیستند

  6. 3 کاربر از 3Dmajid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #344
    آخر فروم باز 3Dmajid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    پشت کامپیوتر
    پست ها
    6,067

    پيش فرض


    اگر تنهاترين تنها شوم باز خدا هست
    او جانشين همه نداشتنهاست
    نفرين ها و آفرين ها بی ثمر است
    اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند
    و از آسمان هول و کينه بر سرم بارد
    تو مهربان جاودان آسيب نا پذير من هستی
    ای پناهگاه ابدی
    تو می توانی جانشين همه بی پناهی ها شوی






    دکتر شریعتی : «کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی

    در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر

    تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛

    اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید

    و سوم - که از همه تهوع آور بود-

    اینکه در آن سن و سال، زن داشت.



    !... چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم،

    آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه

    زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم

    و تازه فهمیدم که :



    خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد

    دیگران ابراز انزجار می کند که

    در خودش وجود دارد





    فهمیدن و نفهمیدن
    تو هرچه می خواهی باش ، اما ... آدم باش !!!
    چقدر نشنیدن ها و نشناختن ها و نفهمیدن ها است كه به این مردم،
    آسایش و خوشبختی بخشیده است !!!
    مگر نمی دانی بزرگ ترین دشمن آدمی فهم اوست؟
    پس تا می توانی خر باش تا خوش باشی.
    امروز گرسنگی فكر ، از گرسنگی نان فاجعه انگیزتر است .

    برای خوشبخت بودن ، به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن !





    وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند
    پرهایش سفید می ماند
    ولی قلبش سیاه میشود
    دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست
    اسراف محبت است




  8. 2 کاربر از 3Dmajid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #345
    آخر فروم باز 3Dmajid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    پشت کامپیوتر
    پست ها
    6,067

    پيش فرض

    رنج تلخ است ولي وقتي آن را به تنهايي مي کشيم
    تا دوست را به ياري نخوانيم،

    براي او کاري مي کنيم و اين خود دل را شکيبا مي کند


    طعم توفيق را مي چشاند


    و چه تلخ است لذت را
    "تنها" بردن

    و چه زشت است زيبايي ها را تنها ديدن


    و چه بدبختي آزاردهنده اي ست
    "تنها" خوشبخت بودن

    در بهشت تنها بودن سخت تر از کوير است


    در بهار هر نسيمي که خود را بر چهره ات مي زند
    ياد "تنهايي" را در سرت زنده ميكند

    "
    تنها
    " خوشبخت بودن خوشبختي اي رنج آور و نيمه تمام است

    "
    تنها
    " بودن ، بودني به نيمه است

    و من براي نخستين بار در هستي ام رنج
    "تنهايي" را احساس کردم







    می خواستم زندگی کنم راهم را بستند٬
    ستايش کردم گفتند خرافات است ٬
    عاشق شدم گفتند دروغ است ٬
    گريستم گفتند بهانه است ٬
    خنديدم گفتند ديوانه است ٬
    ...... دنيا را نگه داريد ميخواهم پياده شوم!






    نامم را پدرم انتخاب کرد!
    نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم!
    دیگر بس است!
    راهم را خودم انتخاب خواهم کرد...




    خدايا چگونه زيستن را به من بياموز .
    چگونه مردن را خود خواهم آموخت .











  10. 2 کاربر از 3Dmajid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #346
    آخر فروم باز 3Dmajid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    پشت کامپیوتر
    پست ها
    6,067

    پيش فرض

    خداوندا
    اگر روزي بشر گردي
    ز حال ما خبر گردي
    پشيمان مي شوي از قصه خلقت
    از اين بودناز اين بدعت
    خداوندا
    نمي دانيکه انسان بودنوماندندر اين دنيا
    چه دشوار است
    چه زجري مي کشد آنکسکه انسان است
    وازاحساسسرشار است

    توجه : اینو مطمئن نیستم دکتر علی شریعتی گفته یا نه ولی تو یه وبلاگ برداشتم که به اسم دکتر علی شریعتی زده بود ... خیلی قشنگه

  12. 2 کاربر از 3Dmajid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #347
    آخر فروم باز 3Dmajid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    پشت کامپیوتر
    پست ها
    6,067

    پيش فرض

    دنیا را بد ساخته اند
    کسی را که دوست داری تو را دوست نمی دارد
    کسی که تو را دوست دارد تو دوستش نمی داری
    اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد
    به رسم و آیین هرگز به هم نمی رسند
    و این رنج است. زندگی یعنی این ....






    ای خداوند!
    به علمای ما مسؤولیت

    و به عوام ما علم
    و به دینداران ما دین
    و به مؤمنان ما روشنایی

    و به روشنفكران ما ایمان

    و به متعصبین ما فهم

    و به فهمیدگان ما تعصب
    و به زنان ما شعور
    و به مردان ما شرف

    و به پیران ما آگاهی
    و به جوانان ما اصالت و به اساتید ما عقیده
    و به دانشجویان ما نیز عقیده و به خفتگان ما بیداری
    و به بیداران ما اراده و به نشستگان ما قیام
    و به خاموشان ما فریاد و به نویسندگان ما تعهد
    و به هنرمندان ما درد و به شاعران ما شعور
    و به محققان ما هدف و به مبلغان ما حقیقت
    و به حسودان ما شكاف و به خودبینان ما انصاف
    و به فحاشان ما ادب و به فرقه‌های ما وحدت
    و به مردم ما خودآگاهی

    و به همه‌ی ملت ما، همت تصمیم و استعداد فداكاری و شایستگی نجات و عزت ببخش
    !







    نمی نویسم , چون می دانم هیچ گاه نوشته هایم را نمی خوانی!
    حرف نمی زنم , چون می دانم هیچ گاه حرف هایم را نمی فهمی!
    نگاهت نمی کنم , چون تو اصلاً نگاهم را نمی بینی!
    صدایت نمی زنم , زیرا اشک های من برای تو بی فایده است!
    فقط می خندم ...... چون تو در هر صورت می گویی من
    دیوانه ام...





    در باغ « بی برگی » زادم
    و در ثروت « فقر » غنی گشتم.
    و از چشمه « ایمان » سیراب شدم.
    و در هوای « دوست داشتن » ، دم زدم.
    و در آرزوی « آزادی » سر بر داشتم.
    و در بالای « غرور » ، قامت کشیدم.
    و از « دانش » ، طعامم دادند.
    و از « شعر » ، شرابم نوشاندند.
    و از « مهر » نوازشم کردند.
    و « حقیقت » دینم شد و راه رفتنم.
    و « خیر » حیاتم شد و کار ماندنم.
    و « زیبایی » عشقم شد و بهانه زیستنم.



    وقتی زور ، جامه تقوی می پوشد ، بزرگترین فاجعه در تاریخ پدید می آید !
    فاجعه ای که قربانی خاموش و بی دفاعش علی است و فاطمه و بعدها دیدیم که فرزندانشان یکایک و اخلافشان همه !



  14. 2 کاربر از 3Dmajid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #348
    آخر فروم باز reza2pars's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    1,468

    پيش فرض

    ۱/ سرنوشت تو متنی است که اگر ندانی دست های نویسندگان، اگر بدانی ، خود می توانی نوشت.(مجموعه آثار ۷)

    ۲/ جهان را ما ، نه آنچنانکه واقعا هست می بینیم ، جهان را ما آنچنانکه ما واقعا هستیم ، می بینیم.(۱(

    ۳/ بشر » یک بودن است و «انسان » یک شدن.

    ۴/ مسئولیت زاده توانایی نیست ، زاده آگاهی و زاده انسان بودن است.

    ۵/ آگاهی اگر چه به رنج ، ناکامی و بدبختی منجر شود ، طلیعه راه و طلیعه روشنایی ، طلیعه نجات بشریت است ،… از جهلی که خوشبختی ، آرامش ، یقین و قاطعیت میآورد ، هیچ چیز ساخته نیست.(۶(

    ۶/ پیروزی یکروزه به دست نمی آید ، اما اگر خود را پیروز بشماری ، یکباره از دست میرود.(۷(

    ۷/ انسان به میزانی که می اندیشد ، انسان است، به میزانی که می آفریند انسان است نه به میزانی که آفریده های دیگران را نشخوار می کند.(۷(

    ۸/ باید دانست که بزرگترین معلم برای به دست آوردن استقلال و شخصیت ملی خودش دشمنی است که استقلال و شخصیت ملی اش را از او گرفته است.(۹(

    ۹/ عرفان دری است به دنیای دیگر ، که باید باشد و هنر، پنجره ای به آن دنیا است

    ۱۰/ انتظار آمادگی است نه وادادگی

    ۱۱/ علی آشکار ترین حقیقت و مترقی ترین مکتبی است که در شکل یک موجود انسانی تجسم یافته است ، واقعیتی بر گونه اساطیر و انسانی است که هست از آنگونه که باید باشند و نیست

    ۱۲/ آنگاه که کمیت عقل می لنگند، نیایش بلند ترین قله تعبیر را در پرواز عشق در شب ظلمانی عقل پیدا می کند.(۵(

    ۱۳/ اسلام علی بر این سه پایه استوار است : مکتب، وحدت ، عدالت

    ۱۴/ توده مردم به یک آگاهی نیاز دارند و روشنفکر به ایمان

    ۱۵/ ۱۵/ شهید انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن ، با مرگ خویش بر دشمن پیروز می شود و اگر دشمنش را نمی کشد رسوا می کند.

    ۱۶/ چه فاجعه ای است که باطل به دستی عقل را شمشیر می گیرد و به دستی شرع را سپر.(۷(

    ۱۷/ تقلید نه تنها با تعقل سازگار نیست ، بلکه اساسا کار عقل این است که هرگاه نمی داند ، از آنکه می داند تقلید می کند و لازمه ی عقل این است که در این جا خود را نفی نماید و عقل آگاه را جانشین خود کند.(۲۲(

    ۱۸/ لازمه ی توحید خداوند ، توحید عالم است و لازمه ی توحید عالم توحید انسان است.(۲۶(

    ۱۹/ وقتی عشق فرمان می دهد ، محال سر تسلیم فرو می آورد.(۱)

    ۲۰/ عشق عبارت است از همه چیز را برای یک هدف دادن و به پاداشش هیچ چیز نخواستن ، این انتخاب بزرگی است ، چه انتخابی!.(۲۰(

    ۲۱/ وارد کردن علم و صنعت ، در اجتماع بی ایمان و بدون ایدوئولوژی مشخص ، همچون فرو کردن درخت های بزرگ و میوه دار است در زمین نامساعد در فصل نا مناسب.(۲۹(

    ۲۲/ فلسفه زندگی انسان امروز در این جمله خلاصه می شود : فدا کردن آسایش زندگی برای ساختن وسایل آسایش زندگی.

    ۲۳/ هیچ چیز به وسیله دشمن منحرف نمی شود ، دشمن زنده کننده دشمن است ، بلکه آنچه که یک فکر و یک مذهب را مسخ می کند ، دوست است یا دشمنی که در جامعه ، دوست، خودش را نشان می دهد.(۱(

    ۲۴/ هنر تجلی روح خلاق آدمی است، هنر با مذهب خویشاوندی دیرین دارد… هنر یک ذات عرفانی و جوهر احساس مذهبی دارد.(۹(

    ۲۵/ جهل، نفع و ترس عوامل انحراف بشری

    ۲۶/ از تنهایی به میان مردم می گریزم و از مردم به تنهایی پناه برم

    ۲۷/ آنان که « عشق » را در زندگی «خلق » جانشین « نان » می کنند، فریبکارانند، که نام فریبشان را « زهد» گذاشته اند.

    ۲۸/ مردی بوده ام از مردم و میزیسته ام در جمع و اما مردی نیز هستم در این دنیای بزرگ که در آنم و مردی در انتهای این تا ریخ شگفت که در من جاری است و نیز مردی در خویش و در یک کلمه مردی با بودن و در این صورت دردهای وجود، رنج های زیستن، حرف زدن انسانی تنها در این عالم ، بیگانه با این «بودن»!

    ۲۹/ هر کس مسیحی دارد، بودایی که باید از غیب برسد ، ظهور کند ، بر او ظاهر گردد و نیمه اش را در بر گیرد و تمام شود. زندگی جستجوی نیمه ها است در پی نیمه ها ، مگر نه وحدت غایت آفرینش است ؟ پروانه مسیح شمع است ، شمع تنها در جمع ، چشم انتظار او بود ، مگر نه هر کسی در انتظار است؟

    ۳۰/ چه قدر ایمان خوب است! چه بد می کنند که می کوشند تا انسان را از ایمان محروم کنند چه ستم کار مردمی هستند این به ظاهر دوستان بشر ! دروغ می گویند ، دروغ ، نمی فهمند و نمی خواهند ، نمی توانند بخواهند.
    اگر ایمان نباشد زندگی تکیه گاهش چه باشد؟
    اگر عشق نباشد زندگی را چه آتشی گرم کند ؟
    اگر نیایش نباشد زندگی را به چه کار شایسته ای صرف توان کرد ؟
    اگر انتظار مسیحی ، امام قائمی ، موعودی در دل نباشد ماندن برای چیست ؟
    اگر میعادی نباشد رفتن چرا؟
    اگر دیداری نباشد دیدن چه سود؟
    و اگر بهشت نباشد صبر و تحمل زندگی دوزخ چرا؟ اگر ساحل آن رود مقدس نباشد بردباری در عطش از بهر چه؟
    و من در شگفتم که آنها که می خواهند معبود را از هستی برگیرند چگونه از انسان انتظار دارند تا در خلأ دم زند؟
    Last edited by reza2pars; 21-11-2009 at 18:10.

  16. 3 کاربر از reza2pars بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #349
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    دنیـــای تاریک...
    پست ها
    226

    پيش فرض

    دلی که عشقی ندارد و به عشق نیاز دارد، آدمی را
    همواره در پی گم شده اش، ملتهبانه به هر سوی
    می کشاند.

  18. این کاربر از Nassim999 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  19. #350
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    دنیـــای تاریک...
    پست ها
    226

    پيش فرض

    عشق تشنه می شود، خون بایدش داد.
    سرد می شود، آتش بایدش داد.
    گرسنه می شود، قربانی بایدش داد.

  20. این کاربر از Nassim999 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •