امشب حقایق تاسف برانگیزی رو بازگو کرد این سریال !
امشب حقایق تاسف برانگیزی رو بازگو کرد این سریال !
این قسمت خیلی خوب و پر محتوا بود. خوشمان امد
یه زنگ بزن خزانه بانک مرکزی ببین اینقد طلا داره
دوستان این بازیگر نقش نازنین قبلا تو فیلم یا سریال دیگه ای هم بازی کرده ؟؟
خیلی قشنگ و دلنشین بازی میکنه !!
اخم کردن هاش خندیدن هاش کلا همه چیش 20 ـه !!
چهره ی خیلی زیبا و دلنشینی هم دارن
دیالوگ گفتنش هم عالــیه !!
مخصوصا وقتی " آخی " میگه من یه حال باحالی بهم دست میده !!![]()
ما چقدر با هم تفاهم داریم تو این زمینه![]()
حالا بین خودمون باشه
من کل فیلمو به خاطر نازنین میبینم![]()
![]()
یک نکته ای که خودم کشف کردم![]()
نیما هی می خواست انتقاد کنه٬ همزمان هم ناصر می خواست ازدواج کنه. آخرش که هر دوتا شکست خورده به هم رسیدند٬ ناصر گفت من فکر می کردم زن می گیرم آدم میشم فاسد نمی شوم و .... . من فکر کنم تو باطن منظور اینه که اگه انتقاد چه به دولت و چه به ما خودمون نباشه درست نمی شیم همین طوری می مونیم.
--------------------------------------------------------------------------------
این خنده ای که شیرزاد می کنه و دهنش رو باز می کنه هم جالبه. این قسمت سرکارگزاشتنش هم خوب بود![]()
من که نفهمیدم چی گفتیاگه انتقاد چه به دولت و چه به ما خودمون نباشه درست نمی شیم همین طوری می مونیم.
در واقع کل بیننده هارو سر کار گذاشته بوداین قسمت سرکارگزاشتنش هم خوب بود![]()
من که فکر کردم واقعی میگه و مثلا آدم انتقاد پذیریه.
اونجا که داشت گریه میکرد دلم به حالش سوخت
باز دوباره نیشت وا شد که ... نیشتو ببند![]()
قضیه عروسی و انتقاد با هم دنبال می شدند و صحنه به صحنه عوض می شد.خب آدم قاعدتا احساس می کنه یک رابطه ای بینشون هست٬ من به این نتیجه گیری رسیدم که اصل هدف کنار هم قرار دادن اینا همون آخرش بود. آخرش که ناصر گفت می خواستیم زن بگیرم آدم بشیم از این فساد در بیاییم و ... . من فکر می کنم هدف این بود که بگن تا انتقاد نباشه تو این فساد می مونیم . (حالا چه فساد دولتی چه فساد سرایه داری و منشی گری و فساد در رفتارهای خودمون)من که نفهمیدم چی گفتی![]()
اره خیلی وقته بازیگره
1 سریال برای عید نوروز سالهای پیش داشت که زنه جواد رضویان بود. سیروس گرجستانی و محسن تنابنده هم تو اون سریال بودن
چندتا فیلم سینمایی تلوزیونی هم بازی کرده
خدا حفظش کنه
///////////////
امشب بیشتر از اینکه بخندیم باید گریه میکردیم![]()
سلام
امشب هم قسمت جالبی داشت ... به قول حمید هر چند تلخ ! ولی پر محتوا بود !
اونجا که ناصر داشت سر قناری داد میزد میگفت بخون تا آزادت کنــم ، نیما جواب خوبی داد .... گفت با زور که هیچ وقت نمیشه ... بعد که نیما آروم به قناری گفت بخون ، قناری هم شروع به خوندن کرد ! ( فکر کنم مقصود این بود که حتی برای آزادی هم زیر بار حرف زور نمیشه رفت)
دقت کردین اونجا که کسری داشت روی نیما آب میریخت آخر سکانس رو کات زده بودن ؟ نیما یه لحظه خندش گرفت ... من دقت کردم متوجه شدم ! : دی
فعــلا ... : x
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)