قبول نیس من زودتر نوشته بودم![]()
قبول نیس من زودتر نوشته بودم![]()
روی سکوی کنار پنجره همه شب جای منه
چند ورق کاغذ و یک دونه قلم ، همیشه یار منه
بیگانه
شدم بیگانه با هستی ز خود بی خودتر از مستی
نگاهم کن نگاهم کن شدم هر آنجه می خواستی
باده
Last edited by mohsen_gh1991; 11-10-2010 at 22:56.
اینقدر سختش نکینین
یه خدا من سوادی نخوندم
حالا خوبه من بگم با مافیا شعر بگو![]()
عوضش میکنم.
با کلمه باده بنویس.
چون باده ز غم چه بایدت جوشیدن
با لشگر غم چه بایدت کوشیدن
سبزه
هرسبزه بر کنارجویی رسته است
گویی زلب فرشته خویی رسته است
پابر سر سبزه تا به خواری ننهی
کان سبزه زخاک لاله رویی رسته است
چمن
.
به دست خود درختی مینشانم
به پایش جوی آبی میکشانم
کمی تخم چمن بر روی خاکش برای یادگاری میفشانم
درختم کم کم آرد برگ و باری
بسازد بر سر خود شاخساری
چمن روید در آنجا سبز و خرم
شود زیر درختم سبزه زاری
پروین
ندا آمد به جان از چرخ پروین
که بالا رو چو دردی پست منشین
نقش
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)