ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
[ + افزودن آگهی متنی جدید ]
به بعد موکول کردن = put off
دستبرد زدن = hold up
اصلا نمیدونم! = beats me up
اصطلاحاتی از فیلم و...
اینجوری نگام نکن.........Don’t look at me like that
زن خوبی از آب دراومد.........she made good wife
به این ترتیب.........in this order
عمر طولانی کردن ......... to live a long life
قابل ندارد(تعارف)......... you are most welcome
Last edited by محمد88; 06-01-2009 at 16:06. دليل: زیبا شدن
امتحان کردن = try out
تبدیل شدن = turn into
burst into laughter:
laugh very quickly and loudly
Last edited by singleguy; 12-01-2009 at 07:25.
مبالغه کردن = lay (pour) it on thick
it sounds fishy...........مشکوک میزنه
she'll go ape...........او خیلی آشفته خواهد شد
she's pig-headed........... او خیلی خودسر و یک دندس
Unplug
To Remove from An Obstruction.Here You can have a good EXAMPLE
Actor Matthew McConaughey, talking about the vacation he and his girlfriend recently took to Brazil.:d(us Weekly)just think it’s healthy to unplug every once in a while
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)
قوانين ايجاد تاپيک در انجمن
جواب بصورت نقل قول
.gif ":دی")
