تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 35 از 469 اولاول ... 253132333435363738394585135 ... آخرآخر
نمايش نتايج 341 به 350 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #341
    آخر فروم باز Master's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Somewhere nearby,Who Cares
    پست ها
    1,453

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط roksana
    يه بار ميخواستم با خالم برم بيرون رفتيم جفت آسانسور منتظر بوديم تا باز شه يه پسری ایستاده بود اونجا هی به من نگاه می کرد اعصابم خورد شد بش اخم کردم که ديگه نگاه نکنه يه دفه زنداييم خیلی اتفاقی در خونه رو باز کرد ميخواست ببينه ما رفتيم يا نه منو که ديد بهم گفت : روسریییییییییییت کو؟ وای........ يه نگاه به خودم انداختم يادم رفته بود روسريمو بزنم همون لحظه فقط سرم رو انداختم پايين و دوييدم داخل خونه. انقدر با خالم دعوا کردم بهش گفتم تو مگه کوری؟ تازه فهميدم که پسره چرا داشت نگام می کرد. خیلی بد ضایع شدم
    اره این دیگه اند سوتی بود . بد دبخت پسره . کوپ زده بود که نیگاه دختره عجب رویی داره روسری که سرش نیس هیچی ادمم چپ چپ میبینه ... (اخه این اینوره یا اونوره ... در این حالت که داشت نگاه م یکرد . نگاه نمی کرد بچه کپ زده بود . یه لحظه فک کرد تو اهوازه (کیانپارس بوذی یا نادری؟) یا لوس انجلس ؟!! بیچاره ؟!!)

  2. #342
    پروفشنال SRT_71's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    aHvaZz
    پست ها
    553

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط Master
    اره این دیگه اند سوتی بود . بد دبخت پسره . کوپ زده بود که نیگاه دختره عجب رویی داره روسری که سرش نیس هیچی ادمم چپ چپ میبینه ... (اخه این اینوره یا اونوره ... در این حالت که داشت نگاه م یکرد . نگاه نمی کرد بچه کپ زده بود . یه لحظه فک کرد تو اهوازه (کیانپارس بوذی یا نادری؟) یا لوس انجلس ؟!! بیچاره ؟!!)
    سلام من نه اهواز بودم نه کیان پارس بودم نه نادری بوم و نه توی لوس آنجلس بلکه اون موقع تهران بودم

  3. #343
    آخر فروم باز pandemonium's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    BWV 244
    پست ها
    1,779

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط سینا2006
    با سلام
    آقا این سوتی پسر داییمه که الان بغل دستم نشسته
    ایشون دانشجوی دانشگاه افسری هستن و رشته ورزشیش تیراندازیه
    خوب میرم سر موضوع
    نقل قول:
    زمستون بود رفته بودیم واسه اسکی صبح اول وقت از خواب پا شدم دیدم مشکل شدیدی دارم کلیه ها داره میترکه
    بعد رفتم دنبال آفتابه چون آب اونجا یخ زده بود باید میرفتی از یه جا آب پیدا میکردی برای دستشویی
    من بعد از کلی گشتن یه آفتابه پیدا کردم پر خیلی خوشحال شدم گفتم اخی راحت میشیم الان
    بعد رفتم دستشویی و بعد از اتمام کار دیدم بوی نفت میاد تو آفتابه پر نفت بوددددددددددددد
    مجبور شدم برم یه جا حموم پیدا کنم چون بو نفت گرفته بودم
    شرمنده ضایع بوداااااااا
    ببخشید
    حالا برو خدا رو شکر کن که سیستم عامل آتیش نگرفت !
    وگرنه بجای اینکه الان با خنده نشستی اینو نوشتی به عنوان غمناک ترین خاطره عمرت همیشه بهش
    فکر میکردی ! که ای خدا میون این همه آدم چرا من ؟؟!

    شایدم به عنوان مربی پیام های ایمنی استخدامت میکردند

  4. #344
    حـــــرفـه ای piishii's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    myshots.ir
    پست ها
    13,061

    پيش فرض

    اند سوتي چيه حسين جون شما بگو اند عاشقي .
    آخه حسين كجاي ايران جز تهران ركسانا خانوم ميتونسته چنين كاري رو بكنه ؟؟؟
    نگو كه مشهد

  5. #345
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    اند سوتي چيه حسين جون شما بگو اند عاشقي .
    آخه حسين كجاي ايران جز تهران ركسانا خانوم ميتونسته چنين كاري رو بكنه ؟؟؟
    نگو كه مشهد
    __________________
    عزيزم شما بيا كرمانشاه اون وقت به تهران ميگي تهران مقدس

  6. #346
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط roksana
    يه بار ميخواستم با خالم برم بيرون رفتيم جفت آسانسور منتظر بوديم تا باز شه يه پسری ایستاده بود اونجا هی به من نگاه می کرد اعصابم خورد شد بش اخم کردم که ديگه نگاه نکنه يه دفه زنداييم خیلی اتفاقی در خونه رو باز کرد ميخواست ببينه ما رفتيم يا نه منو که ديد بهم گفت : روسریییییییییییت کو؟ وای........ يه نگاه به خودم انداختم يادم رفته بود روسريمو بزنم همون لحظه فقط سرم رو انداختم پايين و دوييدم داخل خونه. انقدر با خالم دعوا کردم بهش گفتم تو مگه کوری؟ تازه فهميدم که پسره چرا داشت نگام می کرد. خیلی بد ضایع شدم
    قيافه پسره:

    قيافه ركسانا خانوم: قبل از متوجه شدن بعد از متوجه شدن

  7. #347
    کـاربـر بـاسـابـقـه Wisdom's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    テヘラン
    پست ها
    2,738

    پيش فرض

    اين سوتي بايد سر در اين تاپيك باشه !!!

  8. #348
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    یه نگاه به پست شماره 1 بنداز

  9. #349
    کـاربـر بـاسـابـقـه Wisdom's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    テヘラン
    پست ها
    2,738

    پيش فرض

    من اين موضوع رو نديده بودم
    مرسي كه بهم گفتي

    ( هميشه مي امدم صفحه آخر تاپيك )

  10. #350
    پروفشنال SRT_71's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    aHvaZz
    پست ها
    553

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط piishii
    اند سوتي چيه حسين جون شما بگو اند عاشقي .
    آخه حسين كجاي ايران جز تهران ركسانا خانوم ميتونسته چنين كاري رو بكنه ؟؟؟
    نگو كه مشهد
    جناب آقای پیشی فکر نکن که فقط توی تهران میشه همچین کاری کرد. اگه بیای اهواز رو ببینی می فهمی که اینجا بدتره

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 4 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 4 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •