از کجا می دونید در منبعی که ایشون استفاده کردن ذکر منبع در هنگام انتقال اطلاعات الزامی هست؟
از کجا می دونید در منبعی که ایشون استفاده کردن ذکر منبع در هنگام انتقال اطلاعات الزامی هست؟
تو سايتش اين هست :
استفاده از مطالب اين وبلاگ با ذکر منبع و لينک کامل وبلاگ و نام نويسنده بلامانع است.
Copyright © 2005-2006 Air.blogfa.com
All rights reserved.
بحث رو چرا دارید منحرف میکنید...
برید به جنگ افزارتون برسید،
دوستان سلام
در چند دهه اخير و به دنبال انجام مطالعات و آزمايشهاي مختلف در جهت توسعه زرادخانهسلاحهاي ميكروبي و شيميايي ارتش امريكا، ساخت چند سلاح جديد نظير بمبهاي حاوي مواد حساسيتزاي پوستي، بمبهاي ايجاد كننده بوي بد دهان، بمبهاي نفخآور و در نهايت بمب جنسي، در دستور كار پنتاگون قرار گر فته است. اما در اين ميان، ساخت بمب جنسي به دليل تواناييهاي آن دربر هم زدن ساختار نيروهاي دشمن با سرمايهگذاري بيشتري همراه شده است. منتقدان در برابر كارايي استفاده از چنين سلاحهايي عليه نيروهاي دشمن در عراق سوالات زيادي را مطرح ميكنند چرا كه نيروهاي جنگجوي مسلمان، احتمالا كشته شدن در يك عمليات انتحاري را بر يك زندگي توام با همجنسبازي ترجيح خواهند داد. نويسنده در اين مقاله با اشاره به سرمايهگذاريهاي ارتش امريكا براي ساخت اين سلاحهاي شيميايي جديد معتقد است كه استفاده از اين سلاح عليه نيروهاي امريكايي ميتواند به بروز يك فاجعه منجر گردد و جهنم كنوني در عراق را با وضعيتي بدتر رو به رو نمايد.
امروزه ديگر دكتر استرانگلاو در پژوهشكده (برادران) رايت نيروي هوايي ايالات متحده در دايتون اوهايو،سمتي ندارد. اما سيزده سال پيش اين پژوهشكده از پنتاگون خواست كه كه بودجهاي 5/7 ميليون دلاري را جهت انجام پژوهش بر روي پروژه ساخت بمبي كه قادر به تبديل سربازان دشمن به افرادي همجنسباز باشد تصويب نمايد.
بر اساس اسنادي كه اخيرا توسط يك گروه بررسيكننده اسناد مربوط به توسعه سلاحهاي زيستي و مخارج آنها به دست آمده است، مديران اين آزمايشگاه به دنبال تحقق ساخت سلاحي غيركشنده هستند كه دشمن را به گونهاي غيرقابل تصور نابود نمايد.
ادوارد هاموند در گفتوگو با شبكه CBS در اين مورد ميگويد: پژوهشكده اوهايوي نيروي هوايي، پيشنهاد ساخت بمبي را ارايه نموده كه حاوي مواد شيميايي تحريككننده نيروي جنسي سربازان دشمن ميباشد. آنان معتقدند كه در سايه استفاده از اين بمبها، واحدهاي دشمن از هم گسيخته شده و سربازان به صورتي غيرقابل تصور ، براي يكديگر جذاب به نظر ميرسند.
بايد دانست كه در سال 2005 ميلادي، شبكه بيبيسي، براي اولين بار خبر از طراحي و ساخت اين بمب داد. بر اساس گزارش بيبيسي، اگر چه در بررسيهاي به عمل آمده تعدادي از سلاحهاي غيركشنده پيشنهاد شده نظير مواد حساسيتزاي پوستي، مواد ايجاد كننده بوي بد دهان، موادنفخآور و در نهايت،مواد شيميايي جذبكننده زنبورها به دور سربازان دشمن، مورد پذيرش قرار نگرفتند، اما رهبران پنتاگون، نظر مثبت خود را در مورد پروژه بمب جنسي اعلام نمودند. البته پافشاري پنتاگون بر انجام چنين پروژههايي، يادآور رسوايي خريد چكشهاي معمولي اما 98 دلاري آنان براي ارتش ايالات متحده است.
در دورهاي كه رئيسجمهور كلينتون در برابر همجنسبازان شعار "چيزي نپرس، چيزي نگو" را در پيش گرفت تا راه براي استخدام همجنسبازان در ارتش امريكا باز شود، ايده ساخت بمب جنسي نيز به عنوان يك طرح جذاب مطرح شد. هر چند چنين برنامههايي، سابقهاي ديرپا در ميان مقامات نظامي ايالات متحده دارد.
بر اساس گزارش تعدادي از مورخان، بمب "الكساندر كبير" در اصل يك بمب جنسي بوده است كه قرنها پيش مورد استفاده قرار گرفت. يك قرن پيش از آن نيز در نبرد "ترموپيل"كه حوادث آن اخيرا در فيلم سينمايي 300 به تصوير كشيده شده است و به نبرد تاريخي گروهي اندك از سپاه يونان با ارتش ايران ميپردازد، استفاده از بمبهاي جنسي گزارش گرديده است.
اما در مورد كارايي بمبهاي جنسي عليه جنگجويان عراقي، ترديدهاي زيادي وجود دارد؛ چرا كه احتمالا استفاده از چنين بمبهايي عليه آنان، آثار معكوس براي ما خواهد داشت.
بسياري معتقدند كه رزمندگان مسلمان ترجيح ميدهد كه خود را در يك عمليات انتحاري عليه پستهاي بازرسي منفجر نمايند. اما ذلت يك زندگي توام با همجنسبازي را نپذيرند. لذا به كارگيري اين سلاح از سوي ارتش امريكا ميتواند به افزايش كشتههاي ما بيانجامد. اما بايد دانست كه سرمايهگذاري 5/7 ميليون دلاري ارتش امريكا به روي ساخت چنين بمبهايي، ميتواند حتي به پايان يافتن سريعتر جنگ عراق نيز بيانجامد.
من معتقدم كه با فرض استفاده دشمنان ما از چنين سلاحي عليه خود ما، كاربرد چنين سلاحهاي شيمايي نويني كه با محدوديتهاي اخلاقي زيادي روبروست. مثلا فرض كنيد كه يكي از اين بمبها در پايگاه نظاميان امريكايي در بغداد منفجر شود. آيا ميتوان وضعيت اين نيروها را به دنبال چنين حملهاي تصور نمود؟
البته هم اينك نيز مخالفان زيادي در برابر حضور همجنسبازان در واحدهاي ارتش امريكا وجود دارند. هر چند كه در سايه تغييرات كنوني، ممكن است تعداد اين افراد، بيشتر نيز گردد.
به ياد آوريد كه هم اينك نيز ما در يك جهنم واقعي حضور پيدا كردهايم. چرا كه هيچ يك از ما در گذشته حتي تصور حضور نيروهايمان را در چنين جهنمي نميكرديم و البته به كارگيري چنين سلاحهايي، تنها به بدتر شدن وضعيت اين جنگ خواهيد انجاميد.
نویسنده : تونی نورمن
منبع :به نقل از : ماهنامه سیاحت غرب شماره 53کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
عزيز من جنگ افزار ما عين حق كپي رايت ماست و حق كپي رايتمون عين جنگ افزار ماست ...
اينا از هم جدا نيست كه ...از هم سواست...![]()
دوستان سلام
اگر عملکرد موفقترین جنگنده های حال حاضر مورد بررسی قرار گیرد ، عموما در همه آنها قابلیت پرواز در زوایای حمله بالا یافت می شود. اساسا ضرورت پرواز در زاویه حمله بالا چیست؟ حال که زاویه حمله بالا هواپیما را به واماندگی نزدیک می سازد و آیرودینامیک را پیچیده می سازد (و همچنین محاسبات را) پس اساسا منطقی نیست که از آن دوری شود؟ این دقیقا همان تفکری است که در عصر میلاد هوانوردی بر دنیا حاکم بود در سال 1908 برادران رایت یک بار به دلیل پرواز با زاویه حمله بیش از حد مجاز کنترل را از دست دادند و هواپیمایشان دچار سانحه گشت. از آن زمان تا جنگ جهانی دوم سوانح زیادی به خاطر واماندگی، از دست دادن کنترل هواپیما و یا اسپین به وقوع پیوست. حداکثر زاویه حمله قابل دسترسی در آن دوران بین 12 تا 17 درجه بود. طراحان هواپیما تمرکز خاصی روی پدیده اسپین و شیوه های پیش گیری از آن داشتند.
پس از جنگ جهانی دوم و تا دهه 50 میلادی طراحان، به ویژه در ایالات متحده، که کشور پیشرو در طراحی جنگنده ها بود، به اهمیت پرواز با سرعت بالا و در ارتفاع حداکثر توجه نمودند؛ در حقیقت ویژگیهای فوق برای ساخت هواپیماهای رهگیر ضروری بودند. با تولید اولین موتورهای جت، طراحان توانستند سرعت حداکثر هواپیماها را بالا ببرند؛ سپس برای نخستین بار با توجه به میراث آیرودینامیکی آلمانها، عقبگرد (در برخی منابع فارسی برای این کلمه پس خمیدگی نیز به کار رفته است) به بالها داده شد و نسبت منظری بالها نوعا از حدود 6.5 به عددی در حدود 3.5 و یا کمتر کاهش یافت. این تغییرات برای پرواز مافوق صوت اجتناب ناپذیر بودند. این تغییرات باعث شد که نوعا شیب منحنی ضریب برآ کاهش یابد و در عوض زاویه واماندگی بالا برود. اما تصوری که از نبرد هوایی در آن زمان وجود داشت، این بود که هواپیماها با شلیک موشک دوربرد می توانند در خارج از گستره دیدیکدیگر به نبرد بپردازند و اینچنین هرگز نبرد هوایی نزدیک و در گستره دید شکل نخواهد گرفت و به تدریج و با گذشت زمان این شکل از نبرد منسوخ خواهد شد.
به همین علت در هواپیماهایی که در آن دوره طراحی گشتند مثل F-104، F-105 و F-4 برای برتری در نبرد هوایی نزدیک، چندان تلاشی صورت نگرفته بود. همزمان این تفکر که پرواز در زوایای حمله بالا خطرناک و در نتیجه نامطلوب است همچنان وجود داشت و محدود کننده های مصنوعی نظیر کنترل کننده های دسته فرمان در هواپیما تعبیه می گشتند تا در صورت غفلت خلبان زاویه حمله به طرز خودکار کاهش داده شود.
در دفاتر طراحی سراسر دنیا، یک اصل پایه این مطلب بود: "از زاویه حمله بالا بپرهیز". تا انتهای این دوره، یعنی زمانی که جنگنده های نسل سوم وجود داشتند، برتری در نبرد هوایی در گستره دید را نرخ چرخش ماندگار (dψ/dt) تعیین می نمود.) یعنی زمانی که دو هواپیما با یکدیگر مواجه می شدند، دور زدن آغاز می گشت و هر یک از آنها که موفق می شد سریعتر در پشت حریف قرار بگیرد قادر بود نخست شلیک کند و در نبرد پیروز باشد. دلیل این دور زدن این بود که موشکهای موجود از نوع Tail-Aspect بودند و فقط نسبت به پشت هواپیمای حرف حساس بودند.
در دهه های 60 و 70 میلادی، در تفکر طراحان انقلابی به وقوع پیوست. در حقیقت تا آن زمان تمرکز اندیشه ها روی جبران واماندگی و اسپین قرار داشت. اما این دو پدیده هر دو معلول از دست دادن کنترل به خاطر پرواز در زاویه حمله بالا بودند؛ پس طراحان به این فکر افتادند که به جای مبارزه با معلول با علت مبارزه کنند، یعنی به فکر افتادند که هواپیما را در برابر اثرات نامطلوبی که در زوایای حمله بالا رخ می دهد مقاوم سازند. از طرفی دیگر با رشد فن آوری و تجهیزات اوینیکی نظامی که امکان دفاع و فرار در مقابل شلیک موشک از راه دور را فراهم می ساختند، طراحان متوجه شدند که حتی در نبردهای آینده و بسیار پیشرفته، حرف اول را مبارزه در گستره دید خواهد زد و این تفکر درستی بود. از طرفی تجربیات عملی متعددی ثابت کرده بودند که شناسایی هواپیما از راه دور بسیاری از اوقات غیر ممکن می شود. در جنگ ویتنام، F-4 ها بسیاری از اوقات برای شناسایی بهتر مجبور می شدند که به هواپیمای دشمن نزدیک شوند و ضعف مانور آنها در برابر Mig-17 ها، که غالبا در برابر آنها قرار می گرفتند باعث سقوط بسیاری از آنها شد. Mig-17 ها جثه کوچک تری داشتند و می توانستند به زاویه حمله بالاتری دست یابند. از طرفی در دور زدنها، قابلیت پرواز در زاویه حمله بالا، شعاع دور زدن را کاهش می داد و بسیاری از مانورها نظیر اوجگیری را تسهیل می نمود. به همین خاطر توجهات روی مطالعه آیرودینامیک زوایای حمله بالا و کنترل در این محدوده متمرکز گشت و اولین جنگنده ها با قابلیت پرواز در زاویه حمله بالا نظیر F-14 و F-15 متولد گشتند. پس از آنها F-16، F/A-18،
Mig-29 و Su-27 باز هم تکنولوژی های جدیدتری را نظیر لکس برای کنترل پدیده های نامطلوب آیرودینامیکی در زوایای حمله بالا به نمایش گذاشتند. در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 میلادی طراحان متوجه شدند که حداکثر آهنگ دور زدنبرای هواپیماها با توجه به تحمل انسان میزان تقریبا مشخص و ثابتی است و لذا برای بالا بردن سرعت مانورهای جنگی به جستجوی راههای دیگر رفتند. در حقیقت در مانورهای سریع این دوره، مستقل از محدودیتهای سازه ای بار مداوم قابل تحمل انسان میزان مشخص در زمان مشخصی بود. پس کلا طراحان و نخبگان نبرد هوایی، وارد این عرصه از تفکر شدند که به جای بار زیاد، قدرت مانور را به طرز مافوق تصوری بالا ببرند و با مانوررهای سریع دشمنان را در تیررس خود قرار دهند. در این زمینه رفتن به زوایای حمله بالا و حتی بالاتر از واماندگی، بسیار موثر می نمود. مانور هربست یا دور جی (وقتی که تغییر هدینگغیر از 180 درجه باشد) یکی از شیوه های جایگزین دور زدن است که سرعت این امر را بسیار بالا می برد و با اتکا به قابلیت پرواز در زاویه حمله بالا انجام می گیرد. مانور کبری در عوض یکی از مانورهای در زاویه حمله بالاست که هواپیماهای شرقی قادر به اجرای آن هستند و توسط پوگاچو پایه ریزی گشت و فرضا یکی از استفاده های آن رهاندن هواپیما از موشکهای دوربرد است و البته در نبرد در فاصله نزدیکمی تواند موجب برتری گردد. از میان مانورهای دیگر با زاویه حمله بالا می توان هوک را نام برد که در حقیقت همان کبری است فقط در حین دور زدن اجرا می گردد و در نتیجه زاویه حمله تبدیل به سرش جانبی می گردد. از میان دیگر مانورهای مشرقی می توان به "کولبیت" یا همان دور 360 درجه حول محور y بدنه و همچنین "کالاکل" یا مانور ناقوسی شکل که نوعی ترمز با شتاب فوق العاده بالا در هوا است یاد نمود.
نتیجه گیری
به طور کلی می توان گفت که طراحان به این باور رسیدند که قابلیت پرواز در زاویه حمله بالا، می تواند برتری نامحدودی را از لحاظ مانور و عملیات ایجاد کند. همانطور كه اشاره گشت در نسلهای چهارم و سپس پنجم جنگنده ها، مولفه اصلی طراحی، برتری در نبرد هوایی در گستره دید گشت و به همین خاطر روی مولفه های اساسی زیر تمركز انجام گرفت
مانور پذیریكه عبارتست از توانایی یك هواپیما در تغییر بردار مسیر پرواز. مانور پذیری انرژی كمیتی است مربوط به حالت پایدار كه با رسم سرعت چرخش هواپیما نسبت به سرعت یا ماخ تعیین می گردد یا با رسم تراست مازاد نسبت به سرعت چرخش به دست می آید.
چابكی كه توانایی تغییر وضعیت هواپیما از یك مانور به مانور دیگر است. متناسب است با عكس زمان گذار از مانوری به مانور دیگر(یا مشتق زمانی تغییر شتاب) و صرفا در ارتباط با حركت انتقالی یك نقطه در سه درجه آزادی مطرح می گردد.
ابر مانورپذیری یعنی همان چابكی در شرایطی كه زاویه حمله در حدود زاویه حمله واماندگی یا حتی بیش از آن باشد.
برتری تاكتیكی در نبرد هوایی كه خود مشتمل بر:
الف) رهگیری دشمن
ب) جهت گیری بدنه به گونه ای كه بتوان سلاحها را روی دشمن قفل نمود
ج) بهبود مسیر شلیك و ویژگیهای تسلیحات
البته در نسل چهارم و به ویژه نسل پنجم، هواپیما اجتماعی است از تکنولوژیهای جدید در همه زمینه ها و ویژگیهای دیگری نظیر پنهانکاری، توانایی پرواز مافوق صوت طولانی مدت بدون استفاده از پس سوز و ... اما تمرکز اساسی روی موارد 1 الی 4 است که در بالا ذکر گشته اند.
هواپیماهای زیر برخی از هواپیماهای غربی هستند که با فلسفه قابلیت پرواز در زوایای حمله بالا طراحی شده اند : F-15 STOL و .F/A-18 همچنین می توان برنامه های تحقیقاتی X-29 و X-31 و X-36 به خصوص هارو را نام برد. نمونه ای دیگر از تکنولوژی های نوین به کار گرفته در ساخت این جنگنده ها امکان تغییر امتداد اثر بردار نیروی پیشرانه است.
منبع:
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
دوستان سلام
به به احیانا این که شبیه حرف آقای مدرس(سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ما) نیست
جمله دوم رو ساده تر بگو
احمد جان دیگه مطلب نمی زاری! چرا؟
راستی یکی از بچه ها گفته یه فیلم داره که توش موتور هواپیما بویینگ یه ماشین رو پرت میکنه عقب
شما چیزی ندیدین یا نشنیدین
گفتم بهش فیلمو بزاره
پوزپلنگ سیاه پیشرفته ترین تانک جهان !
ساخت پیشرفته ترین تانک جهان
ایسکانیوز : کره جنوبی مدعی شد " بهترین تانک جهان " را ساخته و از آن بهره برداری می کند.
به گزارش ایسکانیوز، کره جنوبی اعلام کرد: تانک " یوزپلنگ سیاه " قابلیت عبور از رودخانه های کم عمق، دفاع در برابر حمله های موشکی، شلیک موشک های " هوشمند، ردیابی خودکار، سامانه حمل مهمات و قدرت مانور بالا دارد.
سازمان توسعه دفاعی کره جنوبی که سازنده این تانک است اضافه کرد: قابلیت های تانک جدید بسیار زیادتر است و می تواند می تواند هر دقیقه 15 گلوله شلیک کند. گزارش ایسکانیوز می افزاید: گفته می شود از دیگر مشخصه های بارز این تانک، شلیک موشک های هوشمند است که هدف های پنهانی را به خوبی نشان می رود.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)