دیر به دیر می آیی!
وقت آمدنت هم جایی برای من نیست!
مثل یک اتوبوس!
«وحید صفری فرد»
دیر به دیر می آیی!
وقت آمدنت هم جایی برای من نیست!
مثل یک اتوبوس!
«وحید صفری فرد»
زبان گنجشک را می فهمم
نشسته
در سکوت خانه ام
پــایــان یافتــنِ پــروازِ آنــها
یـک به یـک
کـلاغ هایی در گــرگ و میــشِ هــوا
"یووسا بوسون / ترجمه ی شجاع گل ملایری"
گل های شبدر
تاب می خورند اما نمی ریزند
دانه های شبنم شان را
باشو
bush-clover flower
they sway but do not drop
their beads of dew
رگبار تابستانی-
زنی تنها نشسته
به بیرون نگاه می کند
کیکاکو
a summer shower-
a woman sits alone
gazing outside
تن سالخوردهام،
سنگین شده بر نوک برگ،
قطرهی شبنمی.
هایکوی مرگ
گردآورنده: یوئل هافمن/ ترجمهی معصومه فخرایی
نشر شاملو/ چاپ اول/ 1391
چکاوک؛
فقط آوازش حس می شود،
چیزی به جا نمی گذارد
(آمپور)
حتـی لبخنـد که می زنـی
انـدوه پُشـتِ چشمـانِ توسـت
پـس، بیچـاره مـن
چون نسیـم رودخـانه ای
پیچیـده ابـرها را به دور ماه تابـان
نزد تــو این گونـه ام
عطــر گــل های تــر
در بــاغ شبانگاهــی
تصویــر توسـت ، شایــد
بر كــلاه خيـــزانی
كه از متــرسك ربــوده ام ،
بــاران بی امــان
تاكاهاما كيوشی ( Takahama Kyoshi )
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)