تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 35 از 640 اولاول ... 253132333435363738394585135535 ... آخرآخر
نمايش نتايج 341 به 350 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #341
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض

    تو نيستي كه ببيني
    چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاري است
    چگونه عكس تو در برق شيشه ها پيداست
    چگونه جاي تو در جان زندگي سبز است
    هنوز پنجره باز است
    تو از بلندي ايوان به باغ مي نگري
    درخت ها و چمن ها و شمعداني ها
    به آن ترنم شيرين به آن تبسم مهر
    به آن نگاه پر از آفتاب مي نگرند
    تمام گنجشكان
    كه درنبودن تو
    مرا به باد ملامت گرفته اند
    ترا به نام صدا مي كنند
    هنوز نقش ترا از فراز گنبد كاج
    كنار باغچه
    زير درخت ها لب حوض
    درون آينه پاك آب مي نگرند
    تو نيستي كه ببيني چگونه پيچيده است
    طنين شعر تو نگاه تو درترانه من
    تو نيستي كه بيبني چگونه مي گردد
    نسيم روح تو در باغ بي جوانه من
    چه نيمه شب ها كز پاره هاي ابر سپيد
    به روي لوح سپهر
    ترا چنانكه دلم خواسته است ساخته ام
    چه نيمه شب ها وقتي كه ابر بازيگر
    هزار چهره به هر لحظه مي كند تصوير
    به چشم همزدني
    ميان آن همه صورت ترا شناخته ام
    به خواب مي ماند
    تنها به خواب مي ماند
    چراغ آينه ديوار بي تو غمگينند
    تو نيستي كه ببيني
    چگونه با ديوار
    به مهرباني يك دوست از تو مي گويم
    تو نيستي كه ببيني چگونه از ديوار
    جواب مي شنوم
    تو نيستي كه ببيني چگونه دور از تو
    به روي هرچه دراين خانه ست
    غبار سربي اندوه بال گسترده است
    تو نيستي كه ببيني دل رميده من
    بجز تو ياد همه چيز را رهاكرده است
    پرنده ساكت و غمگين
    ستاره بيمار است
    دو چشم خسته من
    در اين اميد عبث
    دو شمع سوخته جان هميشه بيدار است

  2. #342
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض

    نفسم یهو گرفتو حالا دیگه من یه مرده ام

    عزرائیل شراب مرگو داد به دستم اونو خوردم

    آخرین بیل خاکو روم بریز گورکن نازم

    حتی زیر خاک که باشم تا ابد با عشق دمسازم

    پریدم سوی خداوند

    خدا حافظ ای جماعت

    یه دیوونه رفت از اینجا

    وعده ی ما به قیامت

    مادرم گریه نکن

    جای من اینجا راحته

    من خوابیدم میون قبر

    این آخر شجاعته

    رفقا بسه دیگه

    زود اشکاتونو پاک کنید

    خاطره های قشنگو

    حالا دیگه خاک کنید

    " اونی که گریه هاشو هیچ وقت ندیدیم رفت و رفت

    اون که واسه پولاش نقشه کشیدیم رفت و رفت "

    دخترک گریه نکن که دیوونه ات پیش خداست

    آره اون رفته ولی با این وجود فکر شماست

    آدما خدا نگهدار

    دیوونه پرنده شد

    توی جنگ با زندگی

    آخرشم برنده شد

    خدا جون بنده تو دریاب که می خوام گریه کنم

    من میخوام قلبمو به سوسک های قبر هدیه کنم

    با دلم خوب تا نکرد

    این زندگی بی صفت

    پر بودش دور و برم

    از رفیق بی معرفت



    وقتی گورکن آخرین بیل خاکو رو سرم خالی کنه

    یه نفس عمیق می کشم و

    خودمو واسه یه خواب راحت آماده کنم

  3. #343
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض

    ديروز به ياد تو و آن عشق دل انگيز، بر پيكر خود پيرهن سبز نمودم
    در آينه بر صورت خود خيره شدم باز، بند از سر گيسويم آهسته گشودم
    عطر آوردم و بر سر و بر سينه فشاندم، چشمانم را ناز كنان سرمه كشاندم
    افشان كردم زلفم را بر سر شانه ، در كنج لبم خالي آهسته نشاندم
    گفتم بخود آنگاه ؛ صد افسوس كه او نيست، تا مات شود زينهمه افسونگري و ناز
    چون پيرهن سبز ببيند بتن من، با خنده بگويد كه چه زيبا شده اي باز
    او نيست كه در مردمك چشم سياهم، تا خيره شود عكس رخ خويش بيند
    اين گيسوي افشان به چه كار آيدم امشب، كو پنجه او تا كه در آن خانه گزيند
    او نيست كه بويد چو در آغوش من افتد، ديوانه صفت عطر دلاويز تنم را
    اي آينه مُردم من از اين حسرت و افسوس، او نيست كه بر سينه فشارد بدنم را
    من خيره به آئينه و او گوش به من داشت، گفتم كه چسان حل كني اين مشكل ما را
    بشكست و فغان كرد كه« از شرح غم خويش، اي زن ؛ چه بگويم كه شكستي دل ما را»
    فروغ فرخزاد

  4. #344
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    نگه دگر به سوي من چه مي كني،
    چو در بر رقيب نسشته اي
    به حيرتم كه بعد از آن فريبها ،
    تو هم پي فريب من نشسته اي

    به چشم خويش ديدم آنشب اي خدا،
    كه جام خود به جام ديگري زدي
    چو فال حافظ آن ميانه باز شد،
    تو فال خود به نام ديگري زدي

    برو برو به سوي او مرا چه غم،
    تو آفتابي، او زمين ، من آسمان
    بر او بتاب، زانكه من نشسته ام
    به ناز روي شانه ستارگان

    بر او بتاب، زانكه گريه مي كند
    در اين ميانه قلب من به حال او
    كمال عشق باشد اين گذشتنها،
    دل تو مال من؛ تن تو مال او

    تو كه مرا به پرده ها كشيده اي ،
    چگونه ره نبرده اي به زار من
    گذشتم از تن تو ، زانكه در جهان
    تني نبود مقصد نياز من

    اگر به سويت اين چنين دويده ام،
    به عشق عاشقم نه بر وصال تو
    به ظلمت شبان بي فروغ من ،
    خيال عشق خوشتر از خيال تو

    كنون كه در كنار او نشسته اي ،
    تو و شراب و دولت وصال او
    گذشت و رفت و آن فسانه كهنه شد،
    تن تو ماند و عشق بي زوال او



    فروغ فرخزاد

  5. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #345
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    خداحافظ ! خداحافظ! سلام خوب دیروزم
    بدون من تا ته دنیا ، به اتیش تو می سوزم
    خداحافظ ! خداحافظ! همیشه همدم و همراه
    دلیل بغض بی وقفه ، دلیل هق هق گهگاه
    خداحافظ ! خداحافظ! عزیز خسته از تکرار
    مگو تقدیر ما این بود ، محاله بعد از این دیدار

    خداحافظ ! خداحافظ! سیه پوش سراپا نور
    شروع ناب هر شعری ، تو ای نزدیک دورا دور
    خداحافظ غزلساز طناب و شاخه و رویا
    صدای ناب روئیدن ، غریق عاشق دریا
    خداحافظ ! خداحافظ! گل اردیبهشت من
    پر از نام زلال توست ، کتاب سرنوشت من

    خداحافظ ! خداحافظ! دلیل تازه بودنها
    خداحافظ ! خداحافظ! تمنای سرودنها
    خداحافظ ! خداحافظ! سفر خوش راه رویا باز
    پس از تو قحطی لبخند ، پس از تو حسرت پرواز

  7. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #346
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    اکنون به انتظار نشسته ام آمدنت را
    و می ترسم از آن روزی که خرد شوم
    زیر پاهای گذر زمان
    و از یادت بروم
    و از يادت بروم
    به انتظارت هستم
    و شمارشگر لحظه های بیهوده ای که
    جاری می شوند بدون نشانی کوچک از تو
    لحظه ای بیا ندیش
    همه ی بودنم را که سرد است و سیاه
    و شتابم را در گذران افق تردید
    و روزهایم را چون آینه ای زنگار گرفته
    لحظه ای یباندیش و احساسش کن
    تمام دلدادگی ام را ...

  9. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #347
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض

    می شکنم بی صدا و صبور
    واژه واژه های دلتنگی و دلواپسی در سرما و بعض حنجره یخ می زند.
    و نگاه کبودم به آسمان، تا تلاقی دو رعد باقی خواهد ماند
    به خط پروازت که می نگرم چیزی در دلم می میرد
    به قاب چوبی عکست که چه جوان و زنده به من می نگری
    انگار که این بار من پیر شده ام
    چقدر برای لبخندهایت بیقرارم ای سفر کرده
    برای دستهای عاطفه و احساس دلتنگم
    و هنگامیکه از تو می نویسم این زخم سربسته سینه دهان می گشاید.
    چیزی مرا در خود ذوب می کند، به جانم شرر می زند و آنگاه سیل اشک از جویبار مردمک چشمان سرازیر می گردد.
    به تو که می اندیشم از این همه غربت و تنهایی دلم کبود می شود.
    دستانم پناهی می خواهد و تو نیستی
    کوله بار غربت این دل را می خواهم در پناه شانه ات زمین بگذارم کجایی؟
    راستی کدامین حادثه شوم مرا از تو جدا ساخت
    کدامین خاطره تلخ تو را از من ربود
    چشمانم به ندیدنت عادت کرده، این همه سال دوری، اینهمه سال بی پناهی و اینهمه سال اندوهی که در سینه حبس می کنی
    شاید نامحرمان از نگاه خسته ات آنرا نبینند.
    در من گویا احساس مرده، بی تو احساسم رفت، بی تو احساسم مرد، بی تو برخود زخم می زنم
    دشنه فراقت سالهاست که سینه ام را دریده

    کاری ترین از دشته و عمیق تر از این زخم دیده بودی؟

  11. این کاربر از cityslicker بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #348
    داره خودمونی میشه salma_ar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    163

    پيش فرض

    غریب آشنا با من،

    دلم تنگ است باور کن
    پس از تو
    زندگی با مرگ همرنگ است باور کن
    کمک کن تا دوباره جاده ها بی انتها باشد
    نباشی پای رفتن های من
    و این بر شانه های عشق یک ننگ است باورکن

  13. #349
    اگه نباشه جاش خالی می مونه 68vahid68's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    214

    پيش فرض

    اين شعر کانديداي شعر برگزيده سال 2005 شده
    توسط يک بچه آفريقايي نوشته شده و استدلال شگفت انگيزي داره
    This poem was nominated poem of 2005
    Written by an African kid, amazing thought


    When I born, I Black, When I grow up, I Black
    When I go in Sun, I Black, When I scared, I Black
    When I sick, I Black, And when I die, I still black
    And you White fellow
    When you born, you pink, When you grow up, you White
    When you go in Sun, you Red, When you cold, you blue
    When you scared, you yellow, When you sick, you Green
    And when you die, you Gray
    And you call me colored
    وقتي به دنيا ميام، سياهم، وقتي بزرگ ميشم، سياهم،
    وقتي ميرم زير آفتاب، سياهم، وقتي مي ترسم، سياهم،
    وقتي مريض ميشم، سياهم، وقتي مي ميرم، هنوزم سياهم...
    و تو، آدم سفيد،
    وقتي به دنيا مياي، صورتي اي، وقتي بزرگ ميشي، سفيدي،
    وقتي ميري زير آفتاب، قرمزي، وقتي سردت ميشه، آبي اي،
    وقتي مي ترسي، زردي، وقتي مريض ميشي، سبزي،
    و وقتي مي ميري، خاکستري اي...
    و تو به من ميگي رنگين پوست؟؟؟

  14. #350
    اگه نباشه جاش خالی می مونه 68vahid68's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    214

    پيش فرض

    در اين ميعادگاه كه تنهايي من است همه آن انتظار توام

    ستاره ي من اين جا همان جايي است كه مي خواهم تو بيايي
    ولحظه به لحظه طلوع ديدار ها را به نظاره بنشيني
    بيا كه من بي تو يعني هيچ يعني باد
    روزي كه تو را از ميان آن همه زيبايي چيدم و خواستم مرهم تنهايي ام
    باشي خوب مي دانستم كه معناي من را مي فهمي
    معنای ما را می فهمی

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •