تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 347 از 469 اولاول ... 247297337343344345346347348349350351357397447 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,461 به 3,470 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #3461
    آخر فروم باز Ice Star's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    5,977

    پيش فرض

    :



    بابا تجهیزات!!!! عکس از کجاس؟::
    همون جا رفته بودم عکس هم گرفتم براتون با عکس توضیح بدم که جالب بشه

    اگه منظورت این بود که از اینترنت هست باید بگم نه خودم گرفتم
    یا اگه منظورت این بود که آدرس مکان
    که ساوه تو خیابون شریعتی بانک کشاورزی
    اما خدائی خیلی باهال بود کله یارو خورد به اون قسمت همچین کمونه کرد
    Last edited by Ice Star; 27-07-2008 at 03:09.

  2. #3462
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    یادش به خیر .3سال پیش که هنرستان بودیم.سوتی های بچه ها و دبیر هارو رو دیوار مینوشتیم.
    اخرای سال سوم دیگه جای واسه نوشتن نبود.
    ما 6 نفر اخر کلاس بودیم که هنرستان از دست ما زله شده بود.یه دبیر داشتیم خیلی با بچه ها خودمونی بود(بیش از خیلی)خلاصه یه روز که درس رو داد و تموم شد یه 20 دقیقه ای وقت داشتیم تا زنگ بخوره.دبیره هم کلاس و به حاله خودش رها کرد.اقا ما خوابیدیم.این دوست بقل دستی من بدون هماهنگی باد شکمشو داد بیرون.اقا ما از بو و صداش بیدار شدیم.بو به حدی بو که نفر جلوی دم در .رفت درو باز کرد.خلاصه با دستمون دماغمونو گرفتیم که بیهوش نشیم و به شوخی میزدم پس کله رفیقم.اقا یه دفعه دبیر پرسد محسن چی شده .ما هم گفتیم بو میاد.اقا چشت روزه بد نبینه.کلید کرد که چه بوی میاد (ما هم خندمون گرفته بود .از اون طرف بو کلاس و بر داشته بود.)ما هم از دهنمون در رفت گفتیم اقا گوزیییییییییییییییییییدن.
    یه هفته از هنرستان اخراج شدم
    (کلمه جای گزین پیدا نکردم.ببخشید)
    باحال بود...

    یه هفته از هنرستان اخراج شدم
    پس این دبیر زیاد هم خودمونی نبود...

  3. #3463
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    سلام به همگی.
    اولا جواب اون چند تا پستی رو که انگار پاک شدن رو بدم که من بودم که گفتم به ترکا توهین نشه که من خودم ترکم و دعوا سر من بود. و باید تشکر کنم از اوشون که گفتن ترکا عالمن و این چیزا!
    خودت فهمیدی چی گفتی ؟ من که نفهمیدم...

  4. #3464
    Banned DARKFALLER's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Mortal Kombat
    پست ها
    536

    پيش فرض

    سوتی مخابرات :
    همین چند دقیقه پیش زنگ زدم خونه دوستم گفت : دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد !!!!!!!!
    دفعه دوم زنگ زدم گرفت

  5. #3465
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    1,644

    پيش فرض

    سوتی مخابرات :
    همین چند دقیقه پیش زنگ زدم خونه دوستم گفت : دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد !!!!!!!!
    دفعه دوم زنگ زدم گرفت
    شاید اشتباهی به موبایل زنگ زدی و دفعه دوم درست گرفتی!

  6. #3466
    آخر فروم باز Antonio Andolini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    هر آن جا که یاری خوش است
    پست ها
    987

    پيش فرض

    یک سوتی مال چند سال پیش:
    وقتی راهنمایی بودیم مدرسمون کنار یه مدرسه دیگه بود و همیشه دانش آموزان دو طرف درگیر می شدند ..... یه روز من داشتم با دوچرخه میرفتم خونه که دیدم دوتا دوچرخه سوار که دوپشته داشتند میومدند دارن دنبالم می کنند ... من هم یواش یواش سرعت رو تند کردم ... مینیبوس مدرسمون که داشت بچه ها رو می رسوند اومد کنار دستم و یکی از بچه ها یه دونه از این ترقه های دست ساز رو بهم داد{نکته:اون روز، دو شب بعدش چهارشنبه سوری بود} ... توی اون لحظه خیابون بدجوری داشت ترافیک می گرفت چون رسیده بودیم جلوی مدرسه ی دخترونه ... آقا ما دیدیم داره تعدادشون زیاد میشه منم ترقه رو پرت کردم پشت سرم و الفرار ... توی اون لحظه سه تا موتوری پلیس هم سروکلشون پیدا شد و فقط صدای یکیشون رو شنیدم که گفت برید دنبالش! ... من هم که قلبم اومده بود توی دهنم تا اون جایی که جون داشتم، داشتم رکاب می زدم و پشت سرم رو هم نگاه نکردم و همین طورداشتم رکاب می زدم ... بعد رسیدم توی خیابون اصلی خواستم پشت سرم رو نگاه کنم ببینم اوضاع چه خبره که چشمتون روز بد نبینه و یه دونه از این برآمدگی های بزرگ{ از همین هایی که درش رو بر میدارند و میرن توی شبکه فاضلاب} جلوم سبز شد! .. چرخ دوچرخه ام کامل نرفت روش و از کنارش لیز خورد و خودم و دوچرخه ام یه ده متری وسط خیابون به اون شلوغی سر خوردم تا خوردم به ایستگاه اوتوبوس و متوقف شدم! .... بعد دیدم همه دارن بهم می خندن .... بعد که یه کم موجه شدم که چی به چی شده بوده فهمیدم که درست کنار یه دخترخانوم سرخورده بودم و همه خیال کرده بودند من می خواستم متلکی یا چیزی بهش بپرونم ..... نمی دونید توی اون لحظه چقدر ضایع شدم!

    بعد که فرداش از بچه های پرسیده بودم سرنوشت اون دوتا دوچرخه سوار چی شده بوده گفتند که پلیس ها زده بودند دنبال اونا و خیال کرده بودند اون ها ترقه رو پرت کرده بودند

  7. #3467
    Banned DARKFALLER's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Mortal Kombat
    پست ها
    536

    پيش فرض

    شاید اشتباهی به موبایل زنگ زدی و دفعه دوم درست گرفتی!
    نه عزیزم چون دفعه دوم Redial رو زدم

  8. #3468
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    همون جا رفته بودم عکس هم گرفتم براتون با عکس توضیح بدم که جالب بشه

    اگه منظورت این بود که از اینترنت هست باید بگم نه خودم گرفتم
    یا اگه منظورت این بود که آدرس مکان
    که ساوه تو خیابون شریعتی بانک کشاورزی
    اما خدائی خیلی باهال بود کله یارو خورد به اون قسمت همچین کمونه کرد
    کاش همه عکس میذاشتن!!!!

    خودت فهمیدی چی گفتی ؟ من که نفهمیدم...
    خودم فهمیدم!
    چیشو نفهمیدی؟ خب من نقل قول رو زدم (همون که قرمز میشه و میتونید چند نفر رو با هم نقل قول کنی) بعد که نقل قول یکی رو زدم چند تاش نیومد. برگشتم ببینم شاید چندتا رو نزدم اما دیگه هیچ کدوم از پستها نبودن!!! انگار این p30 جن داره!!!!

  9. #3469
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    یک سوتی مال چند سال پیش:
    وقتی راهنمایی بودیم مدرسمون کنار یه مدرسه دیگه بود و همیشه دانش آموزان دو طرف درگیر می شدند ..... یه روز من داشتم با دوچرخه میرفتم خونه که دیدم دوتا دوچرخه سوار که دوپشته داشتند میومدند دارن دنبالم می کنند ... من هم یواش یواش سرعت رو تند کردم ... مینیبوس مدرسمون که داشت بچه ها رو می رسوند اومد کنار دستم و یکی از بچه ها یه دونه از این ترقه های دست ساز رو بهم داد{نکته:اون روز، دو شب بعدش چهارشنبه سوری بود} ... توی اون لحظه خیابون بدجوری داشت ترافیک می گرفت چون رسیده بودیم جلوی مدرسه ی دخترونه ... آقا ما دیدیم داره تعدادشون زیاد میشه منم ترقه رو پرت کردم پشت سرم و الفرار ... توی اون لحظه سه تا موتوری پلیس هم سروکلشون پیدا شد و فقط صدای یکیشون رو شنیدم که گفت برید دنبالش! ... من هم که قلبم اومده بود توی دهنم تا اون جایی که جون داشتم، داشتم رکاب می زدم و پشت سرم رو هم نگاه نکردم و همین طورداشتم رکاب می زدم ... بعد رسیدم توی خیابون اصلی خواستم پشت سرم رو نگاه کنم ببینم اوضاع چه خبره که چشمتون روز بد نبینه و یه دونه از این برآمدگی های بزرگ{ از همین هایی که درش رو بر میدارند و میرن توی شبکه فاضلاب} جلوم سبز شد! .. چرخ دوچرخه ام کامل نرفت روش و از کنارش لیز خورد و خودم و دوچرخه ام یه ده متری وسط خیابون به اون شلوغی سر خوردم تا خوردم به ایستگاه اوتوبوس و متوقف شدم! .... بعد دیدم همه دارن بهم می خندن .... بعد که یه کم موجه شدم که چی به چی شده بوده فهمیدم که درست کنار یه دخترخانوم سرخورده بودم و همه خیال کرده بودند من می خواستم متلکی یا چیزی بهش بپرونم ..... نمی دونید توی اون لحظه چقدر ضایع شدم!

    بعد که فرداش از بچه های پرسیده بودم سرنوشت اون دوتا دوچرخه سوار چی شده بوده گفتند که پلیس ها زده بودند دنبال اونا و خیال کرده بودند اون ها ترقه رو پرت کرده بودند
    چه قدر اکشن بود

  10. #3470
    آخر فروم باز Ice Star's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    5,977

    پيش فرض

    یه سوتی جالب
    برق رفته بود منتظر بودم که برق بیاد
    مادرم هم داشت با تلفن صحبت می کرد
    یهو برق اومد پریدم کامپوتر را روشن کردم
    و سیم تلفن را کشیدم تا کامپیوتر را بزنم و بیام اینترنت که یهو دیدم همه زل زدن بمن نگاه می کنن

    خوب کار از کار گذشته بود دیگه ارتباط تلفنی هم قطع شده بود

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •