تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 345 از 2734 اولاول ... 2452953353413423433443453463473483493553954458451345 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,441 به 3,450 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #3441
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    ديروز از پي ِ گناهي سنگين، گذشته را مرور كردم!
    از پي ِ تقلبي بزرگ، دفاترِ دبستان را ورق زدم!
    بايد مي فهميدم چرا مجازاتم كرده اي!
    شايد قتل ِ مورچه هايي كه در خيابان
    به كف ِ كفش ِ من مي چسبيدند،
    اين تبعيد ناتمام را معنا كند!
    ا شيشه اي كه با توپ ِ سه رنگ ِ من،
    در بعدازظهر تابستان ِ هشت سالگي شكست!

  2. #3442
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    توی آســــــــــمون قـــــلبم يه ستاره تک و تنهاست

    تو ديار عـــــــاشقونه يه نـــــــگاهی رنگ شبهاست

  3. #3443
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تا بر گذشته مي نگرم عشق خويش را
    چون افتاب گمشده مي اورم به ياد
    مي نالم از دلي كه به خون غرقه گشته است
    اين شعر غير رنجش يارم به من چه داد
    اين درد را چگونه توانم نهان كنم
    آندم كه قلبم از تو به سختي رميده است
    اين شعرها كه روح تو را رنج داده است
    فريادهاي يك دل محنت كشيده است
    Last edited by magmagf; 03-09-2006 at 02:37.

  4. #3444
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    تا دستها کمر نکنی در میان دوست
    بوسی به کام ندهی بر دهان دوست
    بر ملجرای خسرو و شیرین قلم کشید
    شوری که در میان من است و میان دوست
    ...

  5. #3445
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تابستان آبي و گرم بود

    
در هلند، کنار ساحل، روي سنگ ها

    
لذت مي برديم از تنهايي، از تن هاي خوشبخت، از هم

    
از اين که روزها شيرين بود، شب ها زيبا بود و صبح

    
پر شوق و پر اميد بوديم چون کودک، صفا ميکرديم از صفاي هم

    
از سيب، از پرتغال، از باغ هاي انگور، از کوچه هايي که بوي علف مي داد

    
از تابستان۲۰۰۳، از تن هاي هم ـ

  6. #3446
    کـاربـر بـاسـابـقـه k@vir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    پشت هیچستان
    پست ها
    413

    پيش فرض

    ما
    چون دیدار مرغان دریایی
    و
    امواج
    به هم نزدیک می شویم

  7. #3447
    داره خودمونی میشه sia_torkeh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    خرابه ای به اسم ایران
    پست ها
    25

    پيش فرض

    شعر زيباي " روي جاده نمناك " سروده شادروان مهدي اخوان ثالث .
    شاعر اين شعر را به مناسبت خودكشي صادق هدايت بزرگترين نويسنده معاصر ايران سروده بود .
    براي اطلاعات دوستان عزيز بايد عرض كنم كه در شومينه اتاق صادق هدايت يك جلد كتاب دست نويس سوخته پيدا كرده بودند به نام جاده نمناك كه متاسفانه فقط جلد كتاب كه كمي ضخيم تر بوده سالم مانده بود . صادق هدايت در آخرين نامه خود به مجتبي مينوي از نوشتن آخرين كتاب خود خبر داده بود اما به دليلي نا معلوم كتاب را قبل از خودكشي سوزانده بود .



    اگرچه حاليا ديريست كان بي كاروان كولي
    ازين دشت غبار آلود كوچيده ست
    و طرف دامن از اين خاك دامنگير برچيده ست
    هنوز از خويش پرسم گاه
    آه
    چه مي ديده ست آن غمناك روي جاده ي نمناك ؟
    زني گم كرده بويي آشنا و آزار دلخواهي ؟
    سگي ناگاه ديگر بار
    وزيده بر تنش گمگشته عهدي مهربان با او
    چنانچون پاره يا پيرار ؟
    سيه روزي خزيده در حصاري سرخ ؟
    اسيري از عبث بيزار و سير از عمر
    به تلخي باخته دار و ندار زندگي را در قناري سرخ ؟
    و شايد هم درختي ريخته هر روز همچون سايه در زيرش
    هزاران قطره خون بر خاك روي جاده ي نمناك ؟
    چه نجوا داشته با خويش ؟
    پ يامي ديگر از تاريكخون دلمرده ي سوداده كافكا ؟
    همه خشم و همه نفرين ، همه درد و همه دشنام ؟
    درود ديگري بر هوش جاويد قرون و حيرت عصباني اعصار
    ابر رند همه آفاق ، مست راستين خيام ؟
    تقوي ديگري بر عهد و هنجار عرب ، يا باز
    تفي ديگر به ريش عرش و بر آين اين ايام ؟
    چه نقشي مي زده ست آن خوب
    به مهر و مردمي يا خشم يا نفرت ؟
    به شوق و شور يا حسرت ؟
    دگر بر خاك يا افلاك روي جاده ي نمناك ؟
    دگر ره مانده تنها با غمش در پيش آيينه
    مگر ، آن نازنين عياروش لوطي ؟
    شكايت مي كند ز آن عشق نافرجام ديرينه
    وز او پنهان به خاطر مي سپارد گفته اش طوطي ؟
    كدامين شهسوار باستان مي تاخته چالاك
    فكنده صيد بر فتراك روي جاده ي نمناك ؟
    هزاران سايه جنبد باغ را ، چون باد برخيزد
    گهي چونان گهي چونين
    كه مي داند چه مي ديده ست آن غمگين ؟
    دگر ديريست كز اين منزل ناپاك كوچيده ست
    و طرف دامن از اين خاك برچيده ست
    ولي من نيك مي دانم
    چو نقش روز روشن بر جبين غيب مي خوانم
    كه او هر نقش مي بسته ست ،‌ يا هر جلوه مي ديده ست
    نمي ديده ست چون خود پاك روي جاده ي نمناك

  8. #3448
    داره خودمونی میشه sia_torkeh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    خرابه ای به اسم ایران
    پست ها
    25

    پيش فرض

    وقتي كه من بچه بودم از اسماعيل خويي

    وقتي كه من بچه بودم
    پرواز يك بادبادك
    مي بردت از بام هاي سحر خيزي ي پلك
    تا
    نارنجزاران خورشيد
    آه
    آن فاصله هاي كوتاه
    وقتي كه من بچه بودم
    خوبي زني بود
    كه بوي سيگار ميداد
    و اشكهاي درشتش
    از پشت آن عينك ذره بيني
    با صوت قرآن مي آميخت
    وقتي كه من بچه بودم
    آب و زمين و هوا بيشتر بود
    و جيرجيرك
    شبها
    در متن موسيقي ماه و خاموشي ژرف
    آواز مي خواند
    وقتي كه من بچه بودم
    لذت خطي بود
    از سنگ
    تا زوزه آن سگ پير رنجور
    آه
    آن دستهاي ستمكار مظلوم
    وقتي كه من بچه بودم
    مي شد ببيني
    آن قمري ناتوان را
    كه بالش
    زين سوي قيچي
    با باد مي رفت
    مي شد
    آري
    مي شد ببيني
    و با غروري به بيرحمي بي ريايي
    تنها بخندي
    وقتي كه من بچه بودم
    در هر هزاران و يك شب
    يك قصه بس بود
    تا خواب و بيداري خوابناكت
    سرشار باشد
    وقتي كه من بچه بودم
    زور خدا بيشتر بود
    وقتي كه من بچه بودم
    بر پنجره هاي لبخند
    اهلي ترين سارهاي سرور آشيان داشتند
    آه
    آن روزها گربه هاي تفكر
    چندين فراوان نبودند
    وقتي كه من بچه بودم
    مردم نبودند
    وقتي كه من بچه بودم
    غم بود
    اما
    كم بود

  9. #3449
    کـاربـر بـاسـابـقـه k@vir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    پشت هیچستان
    پست ها
    413

    پيش فرض

    آقای sia_torkeh باید با حرف آخر از کلمه ی آخر شعر قبلی شعرتونو ادامه بدید !مرسی

    در هم دویده سایه روشن
    لغزان میان خرمن دود
    شبتاب می فروزد در آذر سپید
    هم پای رقص نازک نی زار
    مرداب می گشاید چشم تر سپید

  10. #3450
    پروفشنال andyan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    480

    پيش فرض

    دس ميکشيدن به تن همديگه و حالي به حالي ميشدن
    انگار که از فکراي بد
    هي پر و خالي ميشدن

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •