تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 344 از 507 اولاول ... 244294334340341342343344345346347348354394444 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,431 به 3,440 از 5068

نام تاپيک: تجربیاتی که داشتید و می تونه به بقیه توی زندگی کمک کنه اینجا بیان کنید(نقل قول ممنوع)

  1. #3431
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2013
    پست ها
    180

    پيش فرض

    خواهی نشوی همرنگ رسوای جماعت شو یا خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو

    طی این 23سال عمرم همیشه با کسایی که بدون تفکر و چشم بسته چیزی رو قبول میکردن مخالف بودم و باهاشون بحث میکردم. طی این بحثها با خیلیا اختلاف پیدا کردم از جمله همکلاسی هام اعضای خانوادم مهمتر از همه خانمم و البته کاربرای اینجا و خیلی آدمای دیگه. آخر این بحثها این بود که اکثرشون رو از دست دادم و از من متنفر شدن و فهمیدم که اگه خلاف جهت آب شنا کنم باید بمیرم. اینو به یاد داشته باشید که برای اینکه بدون مشکل زندگی کنید باید خیلی از عقاید و تفکراتتون رو لگدمال کنید تا کسی از دستتون ناراحت نشه. هیچوقت دوست نداشتم حزب باد باشم ولی امروز فهمیدم که اطرافیانم دوست دارند که منم مثل خودشون خودمو به خواب بزنم و خیلی چیزا رو که بهشون معتقد نیستم قبول کنم و باهاشون کنار بیام. تا این لحظه از زندگیم به جمله خواهی نشوی همرنگ رسوای جماعت شو اعتقاد داشتم ولی روزگار بهم تحمیل کرد که برای اینکه رسوا نشم باید همرنگ جماعت بشم.

  2. 14 کاربر از اورست بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #3432
    حـــــرفـه ای milad_gta's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,810

    پيش فرض

    یک امضا

    دوستان، خواهشا تحت هیچ شرایطی، تا یک برگه رو کامل نخوندید، در حدی که تا 100% اطمینان ندارید نقطه یک کلمه بالا هست یا پایین، زیر هیچ برگه ای رو امضا نکنید، حتی به عنوان شاهد یا...، همیشه موقع بستن هرگونه قراردادی یک نسخه از اون رو بگیرید و پیش خودتون نگه دارید تا امکان دست بردن در اون رو نداشته باشند، جمله بعدا در اختیارتون میزاریم رو قبول نکنید! همیشه با یک وکیل قبل از امضا هر برگه ای مشورت کنید، باور کنید ارزشش رو داره، دوست، آشنا، فامیل و ... رو بگذارید کنار، فقط خدا میدونه با یک امضا ساده شما چه کارهایی که نمیکنند، به هیچ کس اعتماد نکنید تا زندگیتون رو دگرگون نکنند، تا روز های روشنتون تیره و تار و پر از استرس فشار نشه؛ تا ... تا .. تا ...

    به امید عدالتـ، روز های شـاد...


  4. #3433
    در آغاز فعالیت mohammad0119's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    محل سكونت
    زیرزمین خونمون
    پست ها
    13

    پيش فرض

    سلام به همگی...
    به نظر من ما انسان ها داریم زندگی روخیلی به خومون سخت میگیریم.من همیشه فکر میکردم
    اگه تو کنکور رتبه ی خوبی بیارم و بهترین دانشگاه درس بخونم خوشبخت میشم اگه تو اینده فرد پولداری بشم خوشبخت میشم در کل همیشه تو فکر اینده بودم.وهمیشه از این که چرا تو گذشته این کارو انجام ندادم یا چرا فلان کارو انجام دادم ناراحت بودم ..اما امروز که دارم این مطلبو مینویسم با این حال که تو کنکور رتبه خوبی نیاوردم و بهترین دانشگاه نرفتم اصلا حسرت گذشته رو نمیخورم و تو زمان حال زندگی میکنم نه زمان اینده.ما یک بار فرصت داریم زندگی کنیم و بالاخره یه روز میمیریم پس چه دلیلی داره از زندگی لذت نبریم و همیشه حسرت گذشته رو بخوریم و نگران اینده باشیم.حالا که دارم اطرافمو نگاه میکنم میبینم من چقد خوشبختم مامان مهربون و دلسوز پدر فداکاری که واسه راحتی ما خودشو به آب و اتش میزنه برادرای خوبی که هوامو دارن و خدایی ناکرده اگه یه روز از دستشون بدم اونوقت با خودم میگم کاش هیچی تو زندگی نداشتم ولی اینا کنارم بودن. حالا دیگه سعی میکنم از بودن در کنار خانوادم لذت ببرم شاید دیگه فردایی نباشه یا اتفاقی بیفته که از هم دور شیم .یه خدای مهربون که همیشه باهام و وقتی باهاش درد دل میکنم حس خیلی خوبی بهم دست میده.بیشتر ما انسان ها در واقع چیزی از خدامون طلب نمیکنیم اونوقت میگیم چرا خدا چیزی بهون نمیده.من که هر وقت از ته دل چیزی از خدا خوستم بهم داده و الان خییییییییییییییلی خدارو شاکرم.من نمیگم برای داشتن اینده خوب تلاش نکنیم بلکه میگم در زمان حال زندگی کنیم نه در اینده و همیشه قدر چیزایی رو که داریم و ممکن یه روزی از دستش بدیم رو بدونیم.شاید الان با خودتون بگین حالا کجاشو دیدی فردا که مشکلات زندگی رو سرت هوار شد از زندگی زده میشی و به حرفای امروزت میخندی ولی مطمئن باش تا خدارو دارم و خودمو سپردم دست اون از هیچی باکی ندارم و امادم تا با این مشکلات با کمک خدا دست و پنجه نرم کنم.
    درآخرهم از این که وقت گرانبهاتون رو برای خوندن این مطلب در اختیار من گذاشتین ممنونم.




  5. #3434
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2013
    پست ها
    49

    پيش فرض

    صداقت
    صادق باش ولی سفره ی دل باز نکن !
    بعضی وقتا صداقت خوبه ولی وقتی شورش در بیاد مخل آسایشتون میشه .
    من توی زندگیم سعی کردم با همه روراست باشم و چیز پنهانی از کسی نداشته باشم بخصوص کسی که دوسش دارم . ولی تجربه به من ثابت کرد که همه چیز رو نباید گفت . من میخواستم کسی که داره با من وارد یه رابطه میشه کاملا منو بشناسه و از گذشته ام با خبر باشه و با چشم باز انتخاب کنه . ولی این مساله باعث شد سر هر چیز کوچیکی توضیح پس بدم و خودمو توجیه کنم و خیلی جاها زیر سوال برم .
    به نظر من صادق بودن خوبه ولی نباید تو یه رابطه تمام همه چیز در مورد خودتون رو کف دست طرف بذارید .

    فرستاده شده از LG-P713ِ من با Tapatalk

  6. 12 کاربر از ماکالو بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #3435
    کاربر فعال انجمن موبایل A.N.A.P's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    Clouds
    پست ها
    3,023

    پيش فرض

    سلام.ساعت 3 هست.دارم پیش خودم فکر میکنم که چرا تا وقتی چیزایی رو که داریم قدر اونا رو نمیدونیم.فکر میکنیم همیشه هستن.یکی از این چیزهایی که اصلا تکرار نمیشه پدر مادرمون هستن.قدر پدر مادرمون رو بدونیم.ناسپاسی نکنیم.پدر مادر تنها کسانی هستن که بی دلیل فقط خوب ما رو میخوان.ما هم باید بدون شرط و دلیل سپاسگزارشون باشیم.خدایی نکرده اگه یه روز نباشن تموم کارهایی که واسشون نکردیم میشه حسرت !
    اگه چیزی رو متوجه نمیشن یا از یک علمی که ما ازش اطلاعات داریم و اونا ندارن ( مثلا میخوایم والپیپر گوشی پدرمون رو عوض کنیم)، سعی کنیم آروم و نرم واسشون توضیح بدیم و متوجهشون کنیم.نه اینکه بدون توضیح واسشون انجام بدیم.توضیح خوب باعث میشه که فکر کنن هنوز از دنیا عقب نموندن.خوبی کنیم و انتظار خوبی متقابل نداشته باشیم.کمکشون کنیم.اگه بهمون دستوری دادن و ازمون کاری میخوان که انجام بدیم یا ندیم ، اگه نمیتونیم بگیم چشم ، لا اقل هیچ حرفی نزنیم سکوت کنیم و عمل کنیم.
    از پشت کامپیوتر و گوشی و دنیای مجازی بلند شیم و واسه چند لحظه بریم کنارشون بشینیم باهاشون حرف بزنیم ، بذاریم فکر کنن که بچه هاشون فراموششون نکردن.
    اتفاقایی که میوفته رو با اونا در میون بذاریم.

    پدر هیچوقت دلش نمیخواد بگه وضعم خوب نیست یا پول ندارم.بدون شک وقتی چنین شرایط بد مالی پیش میاد خودمون هم این شرایط رو درک میکنیم بدون اینکه پدر خودش بگه.پس حرفی نزنیم یا خواسته ای نداشته باشیم که پدر شرمنده ی ما و خانواده بشه.
    خلاصه ما خیلی بدهکاریم.
    امیدوارم هممون قدر بدونیم. کسانی که پدر مادرشون رو از دست دادن ، ایشالله روحشون شاد باشه.آمین.
    Last edited by A.N.A.P; 30-01-2014 at 03:47.


  8. #3436
    کاربر فعال انجمن برق khafan8288's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    takab
    پست ها
    461

    پيش فرض

    سلام
    در رابطه با تجریه دوست گرامیمون
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    منم مثه ایشون بودم سعی میکردم همیشه روو راست باشم و کامل همه چیو توضیح بدم اما آخرش سرم به سنگ خورد
    به خصوص توو رابطه دختر و پسر
    میای خوبی کنی که طرف شمارو خوب بشناسه و با چشم باز انتخاب کنه
    اما متاسفانه طرف سو استفاده میکنه

  9. 3 کاربر از khafan8288 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #3437
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Oct 2009
    پست ها
    551

    پيش فرض

    سلام

    ممنون میشم دوستان تجربیات خودشون رو در زمینه ی درس خوندن بگن

    چطوری میشه به درس خوندن عادت کرد ؟ و اینکه هر روز درس بخونی تا شب امتحان مجبور نشی تا صبح بیدار بمونی و به هر زحمتی که شده واسه یه دور جزوه رو بخونی !

    و یا کلا چطوری میشه توی دانشگاه موفق بود ؟

    سپاس

  11. این کاربر از LΩRD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #3438
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض

    در مورد درس خوندن
    خیلی خوبه که ادم از دوره دبیرستان عادت کنه که شب امتحانی نباشه! چون اگه تبدیل به عادت بشه دانشگاه هم ادامه پیدا میکنه متاسفانه و چون حجم کتابهای دانشگاه زیاده گاهی وقتا عملا غیرممکن میشه

    در دوره دانشگاه بهترین کار اینه که قبل از شروع هر جلسه سعی کنیم حداقل یکی دوساعتی به مرور درس جلسه قبل بپردازیم اینجوری واسه میان ترم و پایان ترم کار سخت نمیشه و شب امتحان با جزوه ای روبه رو نیستی که تا حالا ندیده باشیش! (من امتحان کردم واقعا تاثیر داره) یعنی اگرچه ممکنه که یادمون نیاد چی به چی بود ولی وقتی مرور میکنیم خیلی زودتر و بهتر متوجه میشیم مطالب رو

    در ایام امتحانات از یکماه قبل باید براش برنامه گذاشت
    یعنی باتوجه به تعداد درسها و تاریخ امتحان دقیقا باید یک برنامه نوشت که فلان درس رو 4 روز براش وقت میزارم تا فلان تاریخ برسم (اگرچه که معمولا عملی نمیشه-اینقدر که پشت گوش میندازیم تا دو روز مونده به زمان امتحان اون درس - و زمان کم میاد اما خیلی کمک کننده هست و از استرس شب امتحان کم میشه)

    یک تجربه دیگه هم که خیلی اموزنده هست اینه که :
    واقعا برای پروژه باید ذره ذره شروع به نوشتن کرد! یعنی اگر کار عملی دارید و در نهایت لازمه گزارش کار ارائه کنید نگذارید گزارش نوشتن بمونه اخره کار! خیلی خیلی بد میشه (خیلی از کارهایی که انجام دادیم یادمون میره در انتها) بهتره که ذره ذره نوشته بشه و در نهایت در پایان کار که میخوایم گزارش بدیم یک جمع بندی فقط صورت بگیره


  13. 7 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #3439
    کاربر فعال بورس کاربر شماره ی یک's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2012
    پست ها
    975

    پيش فرض

    درس خوندن مث ورزش کردنه ،کم کم قوی تر میشید ... هر وقت هم که دیدید دارید خسته میشید ، یعنی دارید قوی تر میشید ...


  15. #3440
    پروفشنال farzad02's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2009
    پست ها
    636

    پيش فرض

    سلام
    در مورد صداقت و راستگویی که صفحه قبل مطرح شد، منم تجربو میگم
    همین ابتدا بگم که دروغ اغلب به نتیجه خوش آیندی ختم نمیشه و به اصطلاح دروغ دروغ میاره و میفتیم توی دور تسلسل باطل. قسمتی از شکستهای زندگی سرچشمه در دروغ به خود و دیگران داره


    اما چی به کی بگیم؟
    بهترین روش رو سعدی شیرازی قرنها قبل به ما یاد داده: جز راست نباید گفت،هر راست نشاید گفت


    هر وقت خواستید مطلب مهم یا مسائل شخصی و خانوادگی خودتون رو با کسی مطرح کنید، حداقل سعی کنید جواب 2 سوال زیر مثبت باشه:
    1- آیا شخص نیازی به دانستن این مطالب داره و براش کاربردی داره؟
    2- در نهایت می تونه کمکی به من داشته باشه و در روابط ما تاثیر مثبت بزاره؟


    مثلا من با دوستم دعوام شده....
    حالا خانواده لازمه بدونن؟ کم خودشون مشکل دارن؟
    اگر هم بگم، چه کمکی می تونن بکنن؟


    یه بحث دیگه هم اینکه وقتی با افراد جدیدی آشنا میشیم و می خوایم 2 طرف همدیگرو بشناسیم، لازم نیست 0 تا 100 زندگی رو بریزیم وسط. اصلا شاید 2 روز دیگه به مشکل برخوردیم. طرف ممکنه از دانسته ها سوء استفاده کنه
    باید بر اساس گذشت زمان و میزان اعتمادی که داریم، بیشتر مسائل رو باز کنیم ولی با توجه به همون 2 سوال بالا. گفتن چیزی که هیچوقت ممکنه نیازی نباشه، چه لزومی داره؟

    خودم سعیم این بوده که این روند رو دنبال کنم و در کل کم پیش اومده که از زیادی راستگو بودن، به مشکلی بر بخورم. چون فقط چیزی میگم که به قول معروف ضرری نداشته باشه


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •