تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 343 از 640 اولاول ... 243293333339340341342343344345346347353393443 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,421 به 3,430 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #3421
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    نميگذاشتم به اساني دلم را ببري

    اگر ميدانستم

    بعد از تو

    زندگي كردن چقدر دل ميخواهد. . .
    Last edited by amir 69; 05-11-2009 at 20:22.

  2. 6 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #3422
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    از این جا
    تا جایی كه تویی
    قدم نمی رسد
    دست دراز می كنم
    چیزی می نویسم
    دریایی
    دلی
    قابی
    غمی
    از بی نشان
    تا نشانی كه تویی
    مرهم نمی رسد
    در این جا و این دَم
    رونقی نیست
    عطشناك آنم
    آن دَم نمی رسد ...

    "محمدرضا عبدالملکیان"

  4. 3 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3423
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    از اخوان...


    تو را با غیر میبینم صـــــدایم در نمی اید
    دلم میسوزد و کاری زدستم بر نمی اید

    نشستم باده خوردم خون گریستم کنجی افتادم
    تحمل میرود اما شب غـــــــــــــــــم سر نمی اید

    چه سود از شرح این دیوانگیها بیقراریهـــا
    تو مه بی مهری و حرف منت باور نمی اید

    توانم گفت مستم میکنی با یک نگه اما
    حبیبا درد هجرانت بگفتن در نمـــــی اید

    منه بر گردن دل بیش از این طرق جفا کاری
    که این دیوانه گر عاشق شود دیگر نمی اید

    دلم در دوریت خون شد بیا و اشک چشمم ببین
    خدا را از چه بر من رحمت ای کافـــــــر نمی اید

  6. 7 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #3424
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض

    اي آنکه از ديار من آخر گريختي
    چون شد که از تو باز نيامد نشانه اي
    از بعد رفتنت نشناسم جز اين دو حال
    رنج زمانه اي و گذشت زمانه اي
    در کوره راه زندگيم جاي پاي تست
    پايي که بي گمان نتوانم بدو رسيد
    پايي که نقش هر قدمش نقش آرزوست
    کي مي توانم اينکه به هر آرزو رسيد
    افسوس ! اي که عشق من از خاطرت گريخت
    چون شد که يک نظر نفکندي به سوي من
    مي خواستم که دوست بدارم ترا هنوز
    زيرا به غير عشق نبود آرزوي من
    بيچاره من ، بلازده من ، بي پناه من
    کز ماجراي عشق توام جز بلا نماند
    از من گريختي و دلم سخت ناله کرد
    کان آشنا برفت و مرا آشنا نماند


    نادر نادرپور

  8. 5 کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #3425
    داره خودمونی میشه zanastark's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    محل سكونت
    گوشه ای از سکوت قفس
    پست ها
    163

    پيش فرض

    تنهایم.....




    به وسعت یک دریا




    و




    به تاریکی یک اسمان بی ستاره





    اری تنهاییم وسعتی بس تاریک دارد...





    تنهایم به اندازه سکوت یک دشت





    و

  10. این کاربر از zanastark بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #3426
    داره خودمونی میشه zanastark's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    محل سكونت
    گوشه ای از سکوت قفس
    پست ها
    163

    پيش فرض

    روی این مرداب به ناگه تو را یافتم
    تو که سردر گریبان بهار یافته ای
    دانستی در قلب من نه عشق ، نه شور ، نه احساس و نه فریادو ناله ای می جنبد...

    حال تو آمدی
    شکافتی مسیر زندگیم را و چراغ ساحل را روشن .....‼
    اما چه سود;
    چراغ هایت نیم سوزند و مرا چشمی نیست از برای دیدن ...‼
    در کنار پنجره به ماتم درخت های خمیده ی زیر برف می نگریم هردو
    تو به سپیدی برف و من به خمیده گی

    هر دو بی قراریم

    لخته لخته ی وجودمان می چکد...
    کم کم خاموشی می رسد
    همچنان در انتظارت ستاره می شمارم
    چراغ نیم سوزت را می نگرم
    گفتی بمان ؛ بمان طلوع نزدیک ست

  12. 2 کاربر از zanastark بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #3427
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    14

    پيش فرض

    چه بس بیزارم از دنیا
    چه بس مشتاق مرگم
    من از گفت و شنود از عشق بیزارم
    جز از امّید واهی نیست، عشق چیزی
    من از امّید واهی بس گریزانم

    همه دلبستگی‌هایی که با من بود
    به یک‌باره همه از هم گسستند
    بر آینده مرا اندیشه‌ای نیست
    همین امشب، ز دنیا رفتنی باید!

    دگر تاب و توانم نیست
    دگر شور و نشاطم نیست
    همین لحظه، ز دنیا رفتنی باید!

    بسی بر جمله خوبی‌ها سگالیدم
    سگالش را به تنهایی گریزاندم
    سرم خسته، دلم پر خون
    در این صحرای سرد ِ منجمند، تنها

    به دنبال چه می‌گردم؟
    پسندم نیست این پرسش
    بدین گونه بباید گفت:
    بدنبال چه می‌گشتم؟
    درختی را همی‌جستم
    حقیقت، نام بود او را
    جسورانه پی‌اش گشتم
    چه کنکاشی! توان‌فرسا!
    در آن شب‌های تار ِ منجمند، تنها

    ندیدم اندرین صحرا، نشانی زان درخت پیدا
    همه نیرو، همه امّیدم از کف رفت
    نه امروزی، نه فردایی
    نه حتا لحظه‌ای خوابی

    به دل گفتم: که این ره از چه می‌پویی؟
    «در این آفاق من گردیده‌ام بسیار» *
    ندارد بهره جز خار و خس و خاشاک
    نشاید آن درخت در خواب دیدن‌کردنی حتا

    به جای دیگری امّید باید بست
    در این یک دم، ز صحرا رفتنی باید

  14. #3428
    داره خودمونی میشه paiez's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    146

    پيش فرض

    آخرين لحظه ديدار
    در آخرين لحظه ديدار به
    چشمانت نگاه كردم و
    گفتم بدان آسمان قلبم
    با تو يا بي تو بهاريست
    همان لبخندي كه توان را
    از من مي ربود بر لبانت
    زينت بست.
    و به آرامي از من فاصله
    گرفتي بي هيچ كلامي.
    من خاموش به تو نگاه می كردم
    و در دل با خود مي گفتم :اي كاش اين قامت
    نحيف لحظه اي فقط لحظه اي مي انديشيد كه
    آسمان بهاري يعني ابر
    باران رعد وبرق و طوفان
    ناگهاني
    و اين جمله ،جمله اي
    بود بدتر از هر خواهش
    براي ماندن و تمنايي
    بود براي با او بودن.

  15. این کاربر از paiez بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #3429
    داره خودمونی میشه paiez's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    146

    پيش فرض

    شنيده ام
    جوينده يابنده است
    سالهاست به درون خزيده ام تو را درهرذره جستجوكرده ام درميان همه آنچه كه بوده و نيست
    و بعد از سالها دراين فكرم
    ديگر به جز خويشتن كجا بجويمت

  17. 3 کاربر از paiez بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #3430
    در آغاز فعالیت milad_street's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2009
    محل سكونت
    Ariashahr
    پست ها
    7

    پيش فرض

    "نسل آدم های برازنده منقرض شد!"


    گونه های خونین مرا

    برازنده خنجرهاست

    ولادیمیرراست می گفت

    نسل آدم های برازنده منقرض شد!

    تو می روی و می روی

    و

    ماه ها و ماه ها

    شاید بجوشد شعر

    ...
    Milad Janat

  19. این کاربر از milad_street بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •