خودم روز اول برای پذیرش رفتم اداره جانبازان نیرو دریایی سپاه، مدرکم فوق لیسانس حسابداری بود و فتوشاپ و ورد و کلیپ سازی و پوستر سازی و جزوه سازی و ... اینا هم بلد بودم. سابقه بسیج هم نداشتم! نمونه کار بردم مسئولش خیلی خوشش اومد مشخصات رو گرفت و گفت حتما پذیرش میشی و بعد آموزشی میایی همینجا که خیلی بهت نیاز داریم!
آقا آموزشی تموم شد ما افتادیم نیرو انسانی همون پادگان آموزشیمون. هی می گفتیم امروز ما رو می فرستن اداره جانبازان هی میدیدیم نه خبری نشد!
یه روز یه سربازی برای کارهای پایان خدمتش اومد پرونده اش رو نگاه کردم دیدم تو اداره جانبازان بوده با مدرک سوم راهنمایی! گفتم چطوری افتادی اونجا؟ گفت قوم و خویش مسئولش بودم!
گفتم باشه اداره جانبازان پارتی بازیه نمی خوام. رفتم گفتم آقا من مدرک حسابداری دارم بفرستینم امور حقوقی (حقوق و مزایا که آخر برج میدن)، گفتن باشه و یه لیسانس حقوق (حقوق مدنی!) رو فرستادن! این حقوق به اون حقوق چه ربطی داره من نمی دونم! مهم اینه که دستور سردار بود!!
گفتم باشه امور حقوقی هم نمی خوام، منو بفرستین بانک انصار (بانک انصار مال سپاه هست و کارمنداش اکثرا سرباز هستن)، گفتن باشه و یه لیسانس عمران رو فرستادن! آخه دستور سردار بود!!!
گفتم باشه بانک انصار هم نمی خوام، منو بفرستین بخش بازنشستگی (حقوق و مزایای بازنشستگی)، گفتن باشه و یه سرباز دیپلم که مسئولیتش تو پادگان بردن چایی برای فرمانده بود (سه نفر همزمان این مسئولیت خطیر رو داشتن!!! جز اینا دو تا راننده هم بودن!) و تو ساعت اداری تو دفتر فرماندهی مشغول پاسور بازی دیده بودنشون (تو سپاه پاسور داشتن جرمش در حد مشروب داشتنه! حالا چه برسه به بازی کردنش اونم تو ساعت اداری اونم تو دفتر فرماندهی بیخ گوش عقیدتی!!) رو فرستادن اونجا!! مهم این بود که ایشون هم قوم و خویش یکی از کادری های مهم (مسئول بنزین پادگان) بودن!!
گفتم باشه بخش بازنشستگی هم نمی خوام، منو بفرستین امور مالی! گفتن باشه و یه لیسانس زمین شناسی رو فرستادن! مهم این بود که ایشون همشهری سردار بودن!!
گفتم باشه امور مالی هم نمی خوام، لااقل منو بفرستین فروشگاه تعاونی (فروشنده هاشون سربازن) گفتن باشه و یه فوق دیپلم شیمی رو فرستادن اونجا! نفهمیدم چرا! روزی که بهش حکم دادن، ازش پرسیدم چی شد فرستادنت فروشگاه؟ خیلی راحت گفت کلفته آقا کلفته!!
ما هم رفتیم خزیدیم تو همون بایگانی نیرو انسانی و دیگه چیزی نگفتیم!
شاید این پارتی بازیا الان خیلی برات مهم نباشه، ولی وقتی ساعت 2شب بیدارت کردن و فرستادنت برجک وسط بیابون، تو اون تاریکی این فکرها دیوونه ات می کنه!! یعنی یه لحظه از فکرش بیرون نمیایی که چرا فلانی الان باید راحت خدمت کنه من اینجوری!!
بنظر من تا پارتی کلفت پیدا نکردی نرو سربازی! شش ماه سهله یه سالم اضافه داشته باشی بازم یه خدمت راحت میارزه به 21 ماه جون کندن که هر روزش برات یه سال بگذره!