تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 342 از 421 اولاول ... 242292332338339340341342343344345346352392 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,411 به 3,420 از 4206

نام تاپيک: آداب معاشرت

  1. #3411
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    876

    پيش فرض

    فرض کنین یکی از اقوام نزدیک ، حال به دلایلی عمدی شما رو برای عروسیش دعوت نمی کنه و به نحوی میگه من راضی نیستم فلانی توی عروسیم باشه . شما هم با ایشون کم ارتباط هستین .
    حال به نظر شما کار درستی هستش که اگر خودتون مراسم عروسی دارین ، ایشون رو دعوت کنین ؟
    به نظر من تو کار خودت رد بکن

    شررط ادب اینه دعوتش کنی، حالا اومد خوش اومد نیومد هم مهمون کمتر یعنی هزینه کمتر[emoji23] [emoji23] [emoji23] [emoji23] [emoji23]

    Sent from my SM-T211 using Tapatalk

  2. 5 کاربر از farid0485 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #3412
    کـاربـر بـاسـابـقـه MehranVB's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    پست ها
    2,164

    پيش فرض

    فرض کنین یکی از اقوام نزدیک ، حال به دلایلی عمدی شما رو برای عروسیش دعوت نمی کنه و به نحوی میگه من راضی نیستم فلانی توی عروسیم باشه . شما هم با ایشون کم ارتباط هستین .
    حال به نظر شما کار درستی هستش که اگر خودتون مراسم عروسی دارین ، ایشون رو دعوت کنین ؟
    و چقدر هم که از این اتفاقا زیاد میفته داخل فامیل
    ببخشید صریح میگم، ولی عمل بچگانه‌ای هست این کار، در واقع از دید دیگران بچگانه برداشت میشه.
    یعنی ایشون شما رو دعوت نمیکنن (یا مثلاً دعوت کنن و شما نرید) و همه میفهمن که رابطه خوبی ندارید.
    و اگر خانواده شما هم ایشون رو دعوت نکنه، همه به اطمینان میرسن که یه مشکلی بین شما هست!
    اما اگر دعوت کنید ارزشتون نزد فامیل خیلی بالاتر میره.
    اگر نظر نزدیکانتون رو بپرسید اونا هم احتمالاً بگن مقابله به مثل کن. اما چند سال که بگذره شاید همه بفهمن که کار کی درست و کار کی اشتباه بوده.

    پس به نظر من شما اگر هم ایشون رو نمیخوای نکنی، بهتره دلیل دیگه‌ای به جز دعوت نشدن خودتون پیدا کنید!

  4. 6 کاربر از MehranVB بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3413
    پروفشنال farzad02's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2009
    پست ها
    636

    پيش فرض

    خانم متاهل، دیگه سطح پایین فکری موجب این جور رفتارها میشه. دوست دارم تو جمع اگر دوباره همچنین رفتاری کرد یه جواب همون لحظه بهش بدم در عین ادب. بنظرتون بگم این شایعات چیه بده؟
    حس میکنم توی این شرایط بی محلی بهتر باشه.اگر باز شوخی های شخصی کرد، خصوصی بهش بگید که زیاد از این نوع شوخی خوشتون نمیاد... ببخشیدا
    اگر کارتون گیره این شخصه، جلوی جمع چیزی بگید، ممکنه عواقبش خوب نباشه


    فرض کنین یکی از اقوام نزدیک ، حال به دلایلی عمدی شما رو برای عروسیش دعوت نمی کنه و به نحوی میگه من راضی نیستم فلانی توی عروسیم باشه . شما هم با ایشون کم ارتباط هستین .
    حال به نظر شما کار درستی هستش که اگر خودتون مراسم عروسی دارین ، ایشون رو دعوت کنین ؟
    فرضا من در چنین شرایطی باشم، نه تنها دعوت میکنم، بلکه طوری دعوت میکنم که همه هم بدونن فلانی دعوت بوده و نیومده(بیاد هم مهم نیست)
    به نظرم وقتی آدم داره اینهمه هزینه میکنه و عروسی میگیره و آخرش هم ملت ..... پس حداقل یه طوری مراسم رو برگزار میکنه که همه باشن و بعدا حداقل تو این قسمتش حرف و حدیثی نباشه
    اینکه همه آشناها در عروسی آدم باشن، حداقل در دید و فرهنگ من، یک نکته مثبته. حالا هزارجور مشکل در هر فامیل هست

    مگر اینکه با اون شخص مشکل جدی وجود داشته باشه. مثلا مسائل مالی و ناموسی و ... . بالاخره اگر فردی مشکل جدی داره و حتی ممکنه مشکل ساز بشه، بهترین شب زندگیت نبینیش به نظرم بهتره

  6. 4 کاربر از farzad02 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #3414
    اگه نباشه جاش خالی می مونه alish78's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2011
    محل سكونت
    خرمشهر
    پست ها
    283

    پيش فرض

    دوستان من خانمى رو ميشناسم كه شوهرش وقتى توى يه جمعى قرار ميگيره كلا خونوادشو فراموش ميكنه و همش خودشو ميچسبونه به ديگران و به زنش كم محلى ميكنه (يه جورايى ميخواد جلوى بقيه خودنمايى كنه)
    يا مثلا همش در خدمت ديگرانه به حدى كه هر كس كارى داره اولين نفر به اون ميگه و خيلى هم ازش سوء استفاده ميكنن ولى باز...
    بنظرتون راه حل چيه؟
    Last edited by alish78; 22-08-2015 at 00:52.

  8. #3415
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Aug 2015
    پست ها
    44

    پيش فرض

    سلام

    دوستان من فردی چاق هستم . بعضی مراسم ها میرم . یکی هست از خودم کوچکتره از نظر سنی . وقتی بعضی مهمونی ها دعوتیم . این یارو میاد کنار من میشینه . از قصد و از روی دشمنی

    برای چاق تر شدن من دائما غذا میکشه و داخل ظرف من میریزه . با این کار من نمیتونم از داخل ظرف خودم دوباره غذا رو برگردونم به ظرف داخل سفره !!!! حال به این موجود نفهم که هر چی میگم گوش نمیده

    چی بگم ؟ چه کلمه ای بگم که این نفهم دست از کارش برداره ؟!!! کم مونده دیگه درگیر بشم . ولی قبلش خواستم از دوستانم یه راهنمایی بگیرم .
    در اون زمانی که میخواد برات غذا بکشه
    سریع بشقات رو بگیر تو دستت ببر دورترش
    حتی انقدر اینورو ونور کن که غذایی که کشیده بریزه زمین
    یه بار اینکارو کنی دیگه میذاره کنار عادت رو
    (یه بار لباست کثیف میشه یا زمین و ..) ولی دیکه برای همیشه درس عبرت میشه برای اون و همچنین اطرافیان که اوناهم جلوگیری کنن
    اتفاقا تو این شرایط مقصر کار خود اونم میشه البته بگو نمیخوام سیرم و ...

  9. 2 کاربر از mehdiops بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #3416
    آخر فروم باز 1376MAXIMUM's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2012
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    1,583

    پيش فرض

    دوستان کمک
    اون دختری که گفتم ازش خوشم میومد بعد هیچی نگفتم بعد رفت بایکی دوست شد الان باهاش یه مشکل دارم
    من نمیتونم باهاش خوب باشم حتی به عنوان یه دوست عادی حرفاش رو یه ریال قبول ندارم اعتقاداتش رو هم همین طور نمیدونم اینا اصلا تحملش برام سخته دیگه زود عصبانی میشم از دستش و زود ناراحت میشم هر چی میگه به خودم میگیم دست خودم نیست چیکار کنم سر خیلی چیزا با هم بحث میکنیم بی خودی اصلا بحثایی که من خوشم نمیاد و با هیچ کدوم از دوستام ندارم یا اصلا بگیم ازش تفره میرم خوشم نمیاد از اشون چون بی نتیجه و بیخودن یه جورایی
    مثلا یه بار میگفت تو ازادی بیان توهین مجازه گفتم نیست و اونم همین طور هر جا میرسه میاد یه چیزی مینویسه که از نظر من پا رو دم یکی میزاره من از این کار متنفرم یا مثلا یه چیزایی با این مدل
    خوشم نمیاد از این بحث ها و ...
    دوستان کمک میخواهم درست بشم نمیدونم تقصیر منه یا نه فقط میدونم حوصله این وضع رو ندارم یه راه حل یه چیزی که بتونم جلو این چیزا رو بگیرم دیگه کم مونده همه جا بلاکش کنم هر مدل دوری بود انجام دادم دیگه نمیدونم باید چیکار کنم
    خودمم نمیدونم دقیقا چی میخواهم

  11. #3417
    آخر فروم باز 1376MAXIMUM's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2012
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    1,583

    پيش فرض

    دوستان من خانمى رو ميشناسم كه شوهرش وقتى توى يه جمعى قرار ميگيره كلا خونوادشو فراموش ميكنه و همش خودشو ميچسبونه به ديگران و به زنش كم محلى ميكنه (يه جورايى ميخواد جلوى بقيه خودنمايى كنه)
    يا مثلا همش در خدمت ديگرانه به حدى كه هر كس كارى داره اولين نفر به اون ميگه و خيلى هم ازش سوء استفاده ميكنن ولى باز...
    بنظرتون راه حل چيه؟
    هیچی به نظرم با هم فکراتون با هم برید سراغ خانواده اون ۲ حالت داره یا از حسادت خودش میاد سمت خانوادش یا نه بازم ادامه میده شما میتونید برید سمت خانواده اون و خوب وضیفه اون دوستتون رو انجام بدید البته بگم که شما نباید مثل اون باشید خانواده خودتون رو فراموش کنید از خانواده خودتون کم نزارید
    تجربه ثابت کرده حرف زدن خیلی تاثیر نداره هر چی هم بگید بازم طرف شما کار خودشو انجام میده پس بهتره که خودتون عمل کنید البته میشه توصیه ای که دارم اینه که باهاش حتما حرف بزنید اول و بگید داستان رو شاید متوجه نباشه بعد روش بالا
    البته این نظر منه شاید خیلی درست به نظر نیاد اما خوب دیگه یه روشه به نظرم حتی میتونید خود اون خانواده رو هم تحریک کنید که یاد بگیرن به هم دیگه کمک کنن یه جورایی هر کسی در حد توان جای عضو خالی رو پر کنه یه جورایی خوب حذف میشه طرف و یا متوجه میشه که داره کنار گذاشته میشه یا نه اون وقت میشه گفت دیگه از دست کسی کاری بر نمیاد در مقابل حذف شدن اون شخص بجز رفتار خودش که اونم باز بسته به شرایط حتی از خودشم ممکنه کاری بر نیاد این روش رو بزارید رو اخرین تلاش اگر به نظرتون خوب اومد البته

  12. #3418
    کـاربـر بـاسـابـقـه MehranVB's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    پست ها
    2,164

    پيش فرض

    دوستان کمک
    اون دختری که گفتم ازش خوشم میومد بعد هیچی نگفتم بعد رفت بایکی دوست شد الان باهاش یه مشکل دارم
    من نمیتونم باهاش خوب باشم حتی به عنوان یه دوست عادی حرفاش رو یه ریال قبول ندارم اعتقاداتش رو هم همین طور نمیدونم اینا اصلا تحملش برام سخته دیگه زود عصبانی میشم از دستش و زود ناراحت میشم هر چی میگه به خودم میگیم دست خودم نیست چیکار کنم سر خیلی چیزا با هم بحث میکنیم بی خودی اصلا بحثایی که من خوشم نمیاد و با هیچ کدوم از دوستام ندارم یا اصلا بگیم ازش تفره میرم خوشم نمیاد از اشون چون بی نتیجه و بیخودن یه جورایی
    مثلا یه بار میگفت تو ازادی بیان توهین مجازه گفتم نیست و اونم همین طور هر جا میرسه میاد یه چیزی مینویسه که از نظر من پا رو دم یکی میزاره من از این کار متنفرم یا مثلا یه چیزایی با این مدل
    خوشم نمیاد از این بحث ها و ...
    دوستان کمک میخواهم درست بشم نمیدونم تقصیر منه یا نه فقط میدونم حوصله این وضع رو ندارم یه راه حل یه چیزی که بتونم جلو این چیزا رو بگیرم دیگه کم مونده همه جا بلاکش کنم هر مدل دوری بود انجام دادم دیگه نمیدونم باید چیکار کنم
    خودمم نمیدونم دقیقا چی میخواهم
    من مطالب قبلی شما رو نخوندم، اما این دوستی که میفرمایید اینترنتی هستن؟
    هدفتون چی هست از ارتباطی که باعث ناراحتی و عصبانیت شما بشه یا اینکه بخواید به قول خودتون بلاکش کنید؟!
    راستش من که اصلاً متوجه نشدم الان مشکلتون چیه که انتظار حل شدنش رو دارید؟! چند سال سن دارید؟
    هیچی به نظرم با هم فکراتون با هم برید سراغ خانواده اون ۲ حالت داره یا از حسادت خودش میاد سمت خانوادش یا نه بازم ادامه میده شما میتونید برید سمت خانواده اون و خوب وضیفه اون دوستتون رو انجام بدید البته بگم که شما نباید مثل اون باشید خانواده خودتون رو فراموش کنید از خانواده خودتون کم نزارید
    تجربه ثابت کرده حرف زدن خیلی تاثیر نداره هر چی هم بگید بازم طرف شما کار خودشو انجام میده پس بهتره که خودتون عمل کنید البته میشه توصیه ای که دارم اینه که باهاش حتما حرف بزنید اول و بگید داستان رو شاید متوجه نباشه بعد روش بالا
    البته این نظر منه شاید خیلی درست به نظر نیاد اما خوب دیگه یه روشه به نظرم حتی میتونید خود اون خانواده رو هم تحریک کنید که یاد بگیرن به هم دیگه کمک کنن یه جورایی هر کسی در حد توان جای عضو خالی رو پر کنه یه جورایی خوب حذف میشه طرف و یا متوجه میشه که داره کنار گذاشته میشه یا نه اون وقت میشه گفت دیگه از دست کسی کاری بر نمیاد در مقابل حذف شدن اون شخص بجز رفتار خودش که اونم باز بسته به شرایط حتی از خودشم ممکنه کاری بر نیاد این روش رو بزارید رو اخرین تلاش اگر به نظرتون خوب اومد البته
    مقابله به مثل معمولاً مخرب‌ترین روش هست! چرا که شاید آقا علاقه‌ای کمی به خانم داشته باشن و دنبال همچنین بهانه‌ای باشن تا بخوان حد و مرز روابط خودشون با دیگران رو کمتر کنن.
    به نظر من این جور مسائل پیچیده‌تر از اون هستن که بشه با یه کامنت برای طرف نسخه پیچید. باید همه ابعاد این مشکل بررسی شه و هیچکس به جز خود شخص هم نمیتونه مشکلش رو حل کنه.

  13. این کاربر از MehranVB بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #3419
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض

    دوستان کمک
    اون دختری که گفتم ازش خوشم میومد بعد هیچی نگفتم بعد رفت بایکی دوست شد الان باهاش یه مشکل دارم
    من نمیتونم باهاش خوب باشم حتی به عنوان یه دوست عادی حرفاش رو یه ریال قبول ندارم اعتقاداتش رو هم همین طور نمیدونم اینا اصلا تحملش برام سخته دیگه زود عصبانی میشم از دستش و زود ناراحت میشم هر چی میگه به خودم میگیم دست خودم نیست چیکار کنم سر خیلی چیزا با هم بحث میکنیم بی خودی اصلا بحثایی که من خوشم نمیاد و با هیچ کدوم از دوستام ندارم یا اصلا بگیم ازش تفره میرم خوشم نمیاد از اشون چون بی نتیجه و بیخودن یه جورایی
    مثلا یه بار میگفت تو ازادی بیان توهین مجازه گفتم نیست و اونم همین طور هر جا میرسه میاد یه چیزی مینویسه که از نظر من پا رو دم یکی میزاره من از این کار متنفرم یا مثلا یه چیزایی با این مدل
    خوشم نمیاد از این بحث ها و ...
    دوستان کمک میخواهم درست بشم نمیدونم تقصیر منه یا نه فقط میدونم حوصله این وضع رو ندارم یه راه حل یه چیزی که بتونم جلو این چیزا رو بگیرم دیگه کم مونده همه جا بلاکش کنم هر مدل دوری بود انجام دادم دیگه نمیدونم باید چیکار کنم
    خودمم نمیدونم دقیقا چی میخواهم
    مشخصا شما به نوعي قصد جبران اون قضيه رو داريد و چون نميتونيد متحمل فشار عصبي هستيد و در نتيجه بقول خودتون تحملش رو نداريد...!
    ولي اساسي ترين مسئله اينه كه كلا شما هدفتون چيه؟ من قبلا هم ازتون پرسيده بودم ولي جوابي نگرفتم
    اينو بدونيد كسي كه تكليفش براي خودش هم روشن نباشه نميتونه انتظار توجه و جدي گرفته شدن توسط طرف مقابلش رو داشته باشه

    از ديدگاه يك دختر بهتون ميگم دخترها اصولا از ابتدا انتظار دارن تكليف معلوم باشه از پادرهوايي و اينكه حالا ببينيم چي پيش مياد متنفرن و علاوه براين چه برسه كه سنشون هم بالاتر باشه با كمال احترام اونوقته كه كلا يك رابطه ي بي هدف رو با پسر كوچيكتر به هيچ عنوان جدي تلقي نميكنن كه بخوان رفتار يا مسئوليت خاصي در قبالش داشته باشند
    دخترها (از ديد من) از يك مرد مقتدر بيشتر خوششون مياد تا كسي كه نميتونه تصميم قاطعي بگيره!

    هرچند بنظرم اين ارتباط به درد تجارب آينده و بعدي شما خواهد خورد وگرنه با توصيفات گذشته و كنوني شما هيچ ادامه ي قابل توجهي براش متصور نيستم

    Last edited by Atghia; 24-08-2015 at 12:33.

  15. این کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #3420
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض

    دوستان من خانمى رو ميشناسم كه شوهرش وقتى توى يه جمعى قرار ميگيره كلا خونوادشو فراموش ميكنه و همش خودشو ميچسبونه به ديگران و به زنش كم محلى ميكنه (يه جورايى ميخواد جلوى بقيه خودنمايى كنه)
    يا مثلا همش در خدمت ديگرانه به حدى كه هر كس كارى داره اولين نفر به اون ميگه و خيلى هم ازش سوء استفاده ميكنن ولى باز...
    بنظرتون راه حل چيه؟
    شما هر راهي هم كه بنظرتون برسه درست نيست عملي كنيد! بخاطر اينكه شما شخص سومي
    مسائل خصوصي ديگران بايد در حيطه خودشون حل بشه نه توسط ديگران يا با نظر ديگري مگر شخص پزشكي مشاوري چيزي باشه

  17. 2 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •