تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 340 از 827 اولاول ... 240290330336337338339340341342343344350390440 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,391 به 3,400 از 8262

نام تاپيک: دنیای فوتبال

  1. #3391
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Ferrari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    475

    پيش فرض اعتماد بكن باوئر به كلينزمن

    با وجود شكست دو بر صفر آلمان برابر ايتاليا در دور نيمه نهايى جام جهانى، فرانتس بكن باوئر اميدوار است كه يورگن كلينزمن در جايگاه سرمربيگرى تيم ملى كشورش باقى بماند.رئيس كميته برگزارى جام جهانى پس از دو گل پيروزى بخش ايتاليا در وقت هاى اضافى ديدار سه شنبه به شبكه Zdf گفت: «ما و همه بازيكنان به كلينزمن اعتماد داريم. اميدوارم بماند و به كارش ادامه دهد.»بكن باوئر در شرايطى از تمايلش براى ماندن كلينزمن حرف مى زند كه پيش از آغاز جام جهانى از فدراسيون فوتبال آلمان (dfb) خواسته بود در صورت حذف زودهنگام تيم ملى كشورش از اين رقابت ها براى او جانشينى مناسب پيدا كند.كلينزمن هم گفته آينده اش در نقش هدايت ژرمن ها بستگى به موفقيت آلمان در جام جهانى دارد.بكن باوئر در ۱۹۷۴ در نقش بازيكن و در ۱۹۹۰ به عنوان سرمربى آلمان جام قهرمانى بزرگ ترين رويداد ورزش فوتبال را بالاى سر برد.
    روزنامه شرق

  2. #3392
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Ferrari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    475

    پيش فرض آتوئورى كانديداى مربيگرى برزيل

    مطبوعات برزيل از «پائولو آتوئورى» سرمربى باشگاه «كاشيما آنتلرز» ژاپن و «واندرلى لوكزامبورگو» سرمربى سابق برزيل كه فعلاً رهبرى باشگاه سانتوز را به عهده دارد به عنوان نامزدهاى جانشينى «كارلوس پريرا» براى رهبرى تيم ملى فوتبال اين كشور نام بردند.
    به گزارش خبرگزارى فرانسه از سائوپائولو روزنامه «استادو دو سائو پائولو» نوشت: در پى ترميم كادر رهبرى برزيل قهرمان پنج دوره جام جهانى كه در آلمان توسط فرانسه از گردونه مسابقات خارج شد آتوئورى سرمربى و پريرا مدير اجرايى تيم خواهد شد.»
    كنفدراسيون فوتبال برزيل قرار است تا پايان جام جهانى حق قضاوت در مورد اينكه چه كسى صاحب كرسى داغ سرمربيگرى برزيل خواهد شد را محفوظ نگه دارد و پرپرا كه برزيل را در سال ۱۹۹۴ به مقام قهرمانى رساند هنوز اشاره اى به قصد خود براى كناره گيرى نكرده است.لوكزامبورگو در فواصل سال هاى ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۰ رهبرى برزيل را به عهده داشت ولى پس از حضور ضعيف برزيل در بازى هاى المپيك سيدنى در سال ۲۰۰۰ مجبور به كناره گيرى شد.روزنامه «اوگلوبو» چاپ ريودوژانيرو نوشت: «هر كس اين سمت را به عهده گيرد بايد به احياى اين تيم تا سال ۲۰۱۰ بپردازد كه جام جهانى در آفريقاى جنوبى برگزار خواهد شد.»آتوئورى كه در سال ۲۰۰۵ به همراه باشگاه سائوپائولو قهرمان جام باشگاه هاى آمريكاى جنوبى شده پيش از اين دو سال سرمربى تيم ملى فوتبال پرو بود.
    روزنامه شرق

  3. #3393
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Ferrari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    475

    پيش فرض شب سفيد ايتاليا

    خلاصه مقاله
    بهت در دورتموند و آلمان وجود دارد.
    سكوت آنها در تمام طول شب و تا صبح ادامه دارد. فقط صداى كسانى شنيده مى شود كه فرياد مى زدند، جيغ مى كشيدند : «اى. تا. ليا.» «اى. تا. ليا.» روزنامه گاتزتا دلو اسپورت هم اين را براى تيتر اول خود انتخاب مى كند. روزهاى گناه و شرمسارى به پايان رسيد. ايتاليايى ها مى توانند حالا به تيمى افتخار كنند
    كه خوب بازى مى كند، هجومى است و ديگر به فكر كاتناچو نيستند. آنها به برلين مى روند. خوش به حالشان. همه اين را مى گويند. وقتى كه گريه هاى گتوزو را مى بينند. خوشحالى گروسوى جوان را يا شادى يك شواليه جديد به نام دل پيرو. ليپى حالا مى تواند جواب تمام انتقاد ها را بدهد.

    يك دقيقه براى رسيدن به بى نهايت. دو گل. تاريخ دوباره تكرار مى شود. جاه طلبى نهوز ادامه دارد، اين بار با هيجانى بيشتر. ايتاليا به فينال پرواز مى كند، فقط يك قدم با جام فاصله دارد، جايى كه حتى يك ماه قبل كسى باور نمى كرد ايتاليا به آن برسد. اما در شبى كه سنگينى گناه و رسوايى فوتبال ايتاليا بر روى دوش آنها احساس مى شد و در رم باشگاه هاى بزرگ سقوط سريع خود را شروع كرده بودند تيم ملى ايتاليا در شبى فراموش نشدنى شادى بزرگى را به ملتش و طرفداران آن در ۵ قاره هديه مى كند. اين شب را هيچ كس از ياد نمى برد. آلمان ها ديگر نمى توانند كارى كنند. بازى دوستانه يا رسمى ديگر فرقى ندارد، صاحبخانه در هر ميدانى حتى اگر مدعى درجه اول قهرمانى هم باشد باز يك شكست خورده است و فقط بايد به حداقل فكر كند. آنچه كه حداكثر ناميده مى شود و بايد در فينال آن را تقسيم كرد به ايتاليا تعلق دارد. شايد اين شكست سنگين تر از تمام شكست هاى تاريخ فوتبال آلمان باشد چراكه آنها در برابر تماشاگران خود كه روياى قهرمانى در سر داشتند همه چيز را از دست دادند. بازى ۰- ۲ تمام مى شود، آن هم در آخرين دقيقه وقت هاى اضافى كه مى توانست همه چيز را به پنالتى لعنتى بكشاند اما ايتاليا كه تيمى سزاوارتر و بهتر از آلمان بود در آخرين تلاش هايش به نتيجه مى رسد و پيروز مى شود. دل پيرو دوباره همان ستاره اى مى شود كه همه عاشقش بودند و در آخرين دور با سرعت شگفت انگيزى خود را مقابل دروازه مى رساند و داغ بزرگى را روى پيشانى له مان مى گذارد. بوفون براى چهارمين بازى متوالى دروازه اش را بسته نگه مى دارد و در اين بازى هم به تنهايى جلوى مهاجمان آلمان مى ايستد. ليپى هم گفته بود كه در اين بازى پيروز مى شود و تغييرات او در طول بازى نشان مى داد كه با آمدن جيلا، ياكوئينتا و آلكس همه چيز براى حملات گسترده و برنده شدن، آماده مى شود. بهت در دورتموند و آلمان وجود دارد. سكوت آنها در تمام طول شب و تا صبح ادامه دارد. فقط صداى كسانى شنيده مى شود كه فرياد مى زدند، جيغ مى كشيدند : «اى. تا. ليا.» «اى. تا. ليا.» روزنامه گاتزتا دلو اسپورت هم اين را براى تيتر اول خود انتخاب مى كند. روزهاى گناه و شرمسارى به پايان رسيد. ايتاليايى ها مى توانند حالا به تيمى افتخار كنند كه خوب بازى مى كند، هجومى است و ديگر به فكر كاتناچو نيستند. آنها به برلين مى روند. خوش به حالشان. همه اين را مى گويند. وقتى كه گريه هاى گتوزو را مى بينند. خوشحالى گروسوى جوان را يا شادى يك شواليه جديد به نام دل پيرو. ليپى حالا مى تواند جواب تمام انتقاد ها را بدهد. «مى خواهم چيز ديگرى را به شما بگويم. وقتى دل پيرو به زمين رفت رو به نيمكت به همه گفتم كه گل پيروزى را او مى زند. من اشتباه كردم. او گل دوم را زد.» ليپى اين را مى گويد. «من واقعاً دل پيرو را زير نظر داشتم. او خيلى ناراحت بود و در ابتداى بازى به تيمى نگاه مى كرد كه در حال گرم كردن بود و او در آن ميان نبود و آلكس مى خواست از ابتدا بازى كند. من همه اينها را مى دانستم و بايد بهترين تصميم را مى گرفتم.» و سرمربى فهميد كه با تعويض هايش بايد خطر كند. پروتا را كه يك هافبك است بيرون مى آورد و دل پيرو به ميدان مى رود. لاجوردى ها با دو مهاجم به اضافه دل پيرو و توتى بازى را ادامه مى دهند. «در چنين بازى هايى فقط بازيكنان بزرگ مى توانند سرنوشت ساز باشند. در آن لحظات بازى دو تكه شده بود. مى دانستم كه بوفون و خط دفاعى همه چيز را در زمين خودمان گارانتى كرده اند. پس بايد حمله مى كرديم. بازيكنانى كه به ميدان آمدند همگى براى ضربات پنالتى كيفيت و توانايى خوبى داشتند و از اين نظر هم مشكلى نمى ديدم. اما اين تيم مى توانست حمله كند و من هم نبايد جلوى آن را مى گرفتم. » بازى پنالتى ها نمى توانست جالب باشد. آرژانتين آن را چند روز قبل امتحان كرد و نابود شد. «ما تا آخر خوب بازى كرديم و حتى در وقت هاى اضافى هم بعد از توپى كه به تير دروازه خورد به حملات خودمان ادامه داديم. برنده شدن با پنالتى اصلاً عادلانه نبود. رسيدن به پنالتى در برابر اين تيم با طرفدارانى كه در ورزشگاه داشتند شرايط سختى را برايمان به وجود مى آورد پس بايد در همان دقايق بازى مانده به دنبال پيروزى مى رفتيم. بردن در خانه آنها لذت بزرگى دارد و حالا همه خوشحال هستند. »
    ليپى هيچ شكى در اين مورد ندارد و ادامه مى دهد: آن كه بيش از همه سزاوار رسيدن به فينال بود ما هستيم. اين گروه بچه هاى استثنايى كه شخصيت بزرگى دارند و با قلبشان بازى مى كنند. «اين بازى جوانمردانه بود كه در وسط زمين برنده آن مشخص شد.» بيشتر از آنها صاحب توپ بوديم و در ميانه ميدان هم نفرات بيشترى داشتيم البته آنها يك نفر را فدا كردند تا فقط توتى را مهار كند. ما هم انتظار چنين چيزى را داشتيم. قبل از بازى با همه صحبت كردم اما به شما نمى گويم كه چه گفتيم. اين يك راز درون تيمى است. بازى هم همانطور شروع شد كه ما از قبل خودمان را براى آن آماده كرده بوديم. براى نتيجه هم به اين گل ها خوشبين بوديم. اين بازى بهترين بازى جام بود و اگر مثل بازى ۷۰ نباشد كمتر از آن هم نيست. «بعد از دوازده سال ايتاليا به فينال مى رسد و صاحبخانه را بيرون مى اندازد. جشن بزرگى به راه افتاده است اما ليپى نمى خواهد آرامش تيمش به هم بريزد و فقط به اين جشن فكر كند. بعد از بازى همه براى جشن آزاد هستند اما از چهارشنبه صبح كار و برنامه جديد شروع مى شود. رسوايى فوتبال ايتاليا مى توانست همه چيز را تحت تاثير قرار دهد و شب بدى را رقم بزند اما وقتى كه آلكس مى آيد همه چيز عوض مى شود و آنها پيروز مى شوند به اضافه چپ پاى تاريخى فوتبال ايتاليا كه در حساس ترين لحظات يك گل بزرگ مى زند و نام خود را در تاريخ فوتبال ايتاليا ثبت مى كند.» گروسو. او مى تواند يك مالدينى ديگر باشد با اين تفاوت كه مالدينى به چنين شادى وصف ناپذيرى بعد از يك گل دست نيافت و گروسو جوان هم سعى كرد خاطره آنتونيونى سال ۸۲ را زنده كند كه بعد از گل فرياد مى كشيد و به سمت نيمكت مى رفت. گروسو مى گويد: ما شايسته اين پيروزى بوديم و بايد به فينال مى رسيديم. ما از تمام شرايط سخت گذشتيم و به خوبى خودمان را نشان داديم. اين پيروزى باعث مى شود كه تمام مسائل و مشكلات فراموش شوند. اين گل را به زنم و پسرم كه دو ماه ديگر به دنيا مى آيد تقديم مى كنم. فينال؟ اميدوارم كه يك بازى بزرگ ديگر را انجام دهيم. براى من حريف بعدى فرقى ندارد؛ پرتغال يا فرانسه هردو آنها حريف هاى سرسختى هستند. اما پيروزى امشب انرژى بزرگى را برايمان به وجود مى آورد كه مى توانيم از آن براى بازى فينال هم استفاده كنيم. «از گروسو تا دل پيرو. آلمان با ضربه هاى آنها ناك اوت شد.» من به همين دروازه در ۱۳ سپتامبر ۹۵ گل زدم. اولين گلم در ليگ قهرمانان اروپا بود. واقعاً اين احساس را داشتم من بايد آن توپ را گل مى كردم. از جيلا بايد تشكر كنم «آلكس زير پيراهن لاجوردى خود پيراهنى ديگر بر تن دارد كه روى آن جملاتى براى دلدارى دادن پسوتو نوشته شده بود. او مى گويد زنده باد پسوتو. دلسرد نشو پسر. يووه در دسته سوم؟ دوشنبه به اين موضوع فكر مى كنم. يكشنبه بايد قهرمان شويم. اين يك جام را كم دارم. در اين تيم ايتاليا بازيكنان زيادى از يووه هستند و اين پيروزى انتقامى براى تمام حرف هاى گذشته است. بيشتر از اينكه خوشحال باشم اين عصبانيتى است كه بيرون مى ريزم. خيلى چيز ها وجود دارد كه الان وقت صحبت كردن درباره آنها نيست. گل هايى كه زديم همه را خوشحال كرده است و بايد به وظيفه اى كه دارم عمل كنم و براى ايتاليا خوب بازى كنم. حتى در فينال و تا رسيدن به قهرمانى.» ايتاليا شب سفيد خود را جشن مى گيرد. در تمام شهر هاى ايتاليا جشن به راه انداخته اند و خوشحال هستند. به نظر مى رسد با اين برد بار گناهان همه سبك تر شده است حتى اگر سقوط تيم هاى بزرگ ادامه داشته باشد و با اين پيروزى هم نتوان آنها را نجات داد. امروز همه به تيم ملى فكر مى كنند. تا فينال چند روز باقى مانده است...
    روزنامه شرق

  4. #3394
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Ferrari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    475

    پيش فرض ملاقات بزرگ در برلين

    آلمان- ايتاليا با سوت هاى ممتد طرفداران آلمانى شروع مى شود كه به نشانه اعتراض محروميت فرينگس به هنگام سرود ايتاليا آرام نمى شوند. مى خواهند جو ورزشگاه را از دقيقه يك به نفع خودشان عوض كنند. ايتاليايى ها كمى اخم مى كنند اما چيزى به زبان نمى آورند. رومانو پرودى نخست وزير ايتاليا هم آمده است تا بازى تيمش را از نزديك تماشا كند. اينجا ورزشگاه وستفالن دورتموند است اما شبيه ورزشگاه على سامى ين استانبول است كه به ورزشگاه جهنمى معروف است. ۶۰ هزار نفر در ورزشگاه هستند اما تعداد آلمانى ها آنقدر زياد است كه طرفداران ايتاليايى در آن گم مى شوند اما در نهايت با شادى پرودى كه در تريبون و در كنار آنگلا مركل نشسته است بازى تمام مى شود وقتى دل پيرو گل دوم را مى زند پرودى هم دست خود را به عنوان يك برنده بالا مى برد و بلند مى شود تا تيمش را تشويق كند. هيچ پروتكلى نوشته نشده كه مردان سياسى بايد آرام بنشينند، خصوصاً اينكه تيمشان به فينال رويايى راه پيدا كند. پرودى پرتينى مادريد را به ياد مى آورد كه در فينال ۸۲ به ورزشگاه آمده بود و قهرمانى تيمش را به چشم ديد و حالا نوبت اوست كه اين موفقيت را جشن بگيرد. در پايان بازى او به همراه يكى از وزيران- ملاندرى- از پله ها پايين مى رود و به تشويق هاى بى پايان طرفداران ايتاليايى كه در ضلع جنوبى بودند جواب مى دهد و يك راست به سمت رختكن ايتاليا مى رود؛ جايى كه توتى و دوستانش آهنگ «اى آفتاب من» را با صداى بلند مى خوانند و شاد هستند. «تبريك به ايتاليا، تبريك به ليپى. من هم اين هيجان و شادى شما را دوست دارم.» جملات گرم سياستمداران پشت هم رديف مى شود. آنها از اين پيروزى خوشحال هستند و هيچ گاه آن را پنهان نمى كنند. «اين واقعاً زيبا است، زيباترين.» پرودى پيروزى تيمش را فرياد مى زند و مى گويد: «به مركل گفتم كه از پنالتى متنفرم. بايد به آلمان هم تبريك بگوييم كه رفتار ورزشى و جوانمردانه اى داشتند.» ايتاليايى ها چند روز زير بدترين فشارها و جملات تند آلمانى ها قرار داشتند و چيزى نگفتند. شايد منتظر انتقام در زمين بودند. اشپيگل بعد از بازى ايتاليا- استراليا كلمه نادرستى را عليه ايتاليايى ها به كار برد و وقتى تلويزيون اسكاى ايتاليا لحظه درگيرى فرينگس با بازيكنان آرژانتين را ضبط كرد و آن را در تمام شبكه هاى تلويزيونى پخش كرد همه مى دانستند كه اين اقدام فرزند همان ماجراى چند روز قبل است كه آلمانى ها به راه انداخته بودند و ايتاليايى ها به دنبال فرصتى براى جبران بودند و حالا كه فرصت تلافى وجود دارد بايد از آن استفاده كرد. فرينگس فقط به خاطر تصاوير تلويزيونى اسكاى ايتاليا محروم شد و بعد هم در ميدان اين مهمان بود كه اختيار بازى را در دست داشت و پيروز شد و اما پرودى از بازى جوانمردانه هر دو تيم حرف مى زند و آن را يك بازى زيبا و دلپذير مى خواند. نامه اى به آلمانى ها نوشته مى شود تا در مورد اين اتفاقات همه چيز روشن شود هر چند كه پرودى مى گويد در مورد آن چيزى نمى داند اما نشان مى دهد كه فوتبال هم مى تواند در سطح روابط آنها تاثير بگذارد و آنها را به عكس العمل وادارد. آنها مى دانستند كه بازى در دورتموند فقط يك نيمه نهايى نيست و مى تواند اتفاقات ديگرى را هم در بر داشته باشد كه در نهايت به تفسير هاى گوناگون تبديل شود. اما كسى تصور نمى كرد كه ايتاليايى ها چنين ژست غرورانگيزى به خود بگيرند و اعتراض خود را به گونه اى ديگر ابراز كنند. در نامه اى كه از ايتاليا به آلمان فرستاده شده بود اين عبارات به چشم مى خورد: براى ما آلمان يك كشور مهم و بزرگ محسوب مى شود، چيزى بيشتر از يك تيم فوتبال.. قدرت اقتصادى و سياسى ما هم در همان راستايى قرار دارد كه با آلمان توافقاتى داريم. خودمان مى دانيم كه مشكلاتى در فوتبالمان داريم بازى امشب هم چيزى از اشتباهات فوتبالمان كم نمى كند اما نمى توانيم خودمان را كوچك بدانيم. فوتبال ايتاليا تغييرات بزرگى را به وجود آورده است و همه آن را خواهند ديد. و بعد هم همه چيز به بازى دورتموند كشيده مى شود. جايى كه بازى انجام مى شود و پرودى هم مى گويد: «بازيكنان ارزش هاى واقعى يك ملت را نشان مى دهند: جديت، سختكوشى، فانتزى و استعدادى كه در همه آنها وجود دارد. دور تا دور آنها هم عشق و علاقه يك ملت وجود دارد.» ايتاليايى ها خيلى زود همه چيز را فراموش مى كنند. ويترين نيمه نهايى به نفع آنها بود چه در ميدان كه هيچ اثرى از كاتناچو ديده نشد و چه هنگامى كه مردان سياسى صداى سوت ها را مى شنوند و چيزى نمى گويند. آنها برنده اصلى بازى هستند و همين آنها را راضى نگه مى دارد. جووانى ملاندرى وزير ورزش ايتاليا هم مى گويد: «اين بازى بزرگى است و خيلى خوشحالم. سختى هاى زيادى كشيديم و سرانجام پيروز شديم. استثنايى بازى كرديم. حالا منتظر ملاقات در برلين هستيم.» اما چه كسى به فينال مى رسد؟: «خب. اگر فرانسه به فينال برسد يك مسابقه انتقامى ديگر خواهد بود. اما هر كسى كه به فينال برسد برايمان فرقى ندارد. ما مى خواهيم قهرمان بشويم.» فرانتس بكن باوئر هم اعتقاد دارد كه ايتاليا سزاوار پيروزى بود: «حيف شد كه آلمان باخت. ما بازى بزرگى را انجام داديم. اما ايتاليايى ها باهوش تر بودند و كمى هم خوش شانس. در نهايت هم ايتاليا سزاوار پيروزى بود و به پيروزى رسيد.» اما بكن باوئر متعجب است كه چرا ايتاليايى ها با يك فوروارد بازى كردند درحالى كه چند مهاجم خوب دارند. «اين يكى از بهترين بازى هايى بود كه من ديده ام.» و پله مى گويد: «ايتاليايى ها امروز كمى بهتر از آلمان بودند. در وقت دوم اضافى آلمان ها خسته شدند و كم آوردند. شايد بازى سنگين مقابل آرژانتين باعث اين خستگى شد.» و بلاتر مى گويد: «اين پيروزى هوشمندانه به دست آمد.»
    روزنامه شرق

  5. #3395
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Ferrari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    475

    پيش فرض

    در شبى كه اگر ماركوس مرك آلمانى هم قاضى ميدان بود بهتر از آرچونديا نمى توانست به نفع ميزبان سوت بزند، آلمان ها حتى در اشك ريختن هم هرگز به پاى ايتاليا نمى رسيدند.
    ۱- نيمه نهايى جام جهانى ۱۹۹۰. در آن بازى كاناوارو ۱۲ساله توپ جمع كن پشت دروازه والتر زنگا بود.
    ۲- فينال ۱۹۹۴ و ذوب ايتاليا در پنالتى هاى ظهر داغ لس آنجلس
    ۳- پنالتى زولا حذف از يورو ۹۶
    ۴- شكست نحس مقابل خروس هاى خوش شانس در يورو ۲۰۰۰
    ۵- شكست ناجوانمردانه به همت داور نمايى به نام بايرون موره نو مقابل ميزبان جام جهانى ۲۰۰۲ و حذف تحقيرآميز ايتالياى تراپ
    ۶- تبانى آشكار تيم هاى سوئد و دانمارك در يورو ۲۰۰۴.در اين گريستنى هايى كه قرار نبود ابدى باشند، اشك هاى هفته قبل ملت آرژانتين را هم محاسبه كنيد كه يك آرژانتينى الاصل خوش غيرت به نام مائورو كامورانزى را روى امواج بلندش به فينال فرستاد.

  6. #3396
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Ferrari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    475

    پيش فرض بوفون ما

    رسانه هاى ايتاليا حتى در جريان برگزارى جام جهانى هم دارند دادگاه هاى كشورشان را به محاكمه ملى پوشان فرا مى خوانند اما بازيكنان بدون توجه به حجم چشمگير افشاگرى ها، سزاوارانه به فينال جام جهانى صعود كردند.حالا در ايران اگر متواضعانه از يك دروازه بان سئوال كنى كه بالاخره در ساعت سعد كدامين روز از سال هاى آينده قرار است بغل پا زدن ساده را بياموزد، ضمن وارد آوردن اتهامات مهلكى از قبيل ضديت با تيم ملى تمام گل هاى خورده و دسته گل هاى به آب و باد داده اش را گردن رسانه ها خواهد انداخت.

  7. #3397
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Ferrari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    475

    پيش فرض

    كارشناسان مى گفتند ايتاليا هافبك ندارد؟ اما در جريان بازى حتى تماشاگرانى كه فريادهاى گوشخراش آنها به بالاك و دوستان لذت مى داد، فرياد مبارزه طلبانه زامبروتا و گتوزو در ميانه ميدان را مى شنيدند.ليپى اشتباه پكرمن را تكرار نكرد. او الان غير از دو دروازه بان ذخيره از تمام بازيكنانش استفاده كرده. اينتزاگى را براى حذف جمهورى چك به زمين مى آورد و در بهترين زمان ممكن از دل پيرو براى تسخير قلعه دورتموند استفاده مى كند. اگر مربى فهيمى روى نيمكت تيم ات داشته باشى، عدالت در فوتبال را نيز تقريباً هميشه به همراه خواهى داشت. كلينزمن براى ليپى شدن چند سالى بايد بطرى هاى آب را به زمين بكوبد. ليپى آدم اضافه به جام نياورده بود و به تمام مردانش احتياج داشت. ياد برانكو بخير كه اگر قانون بازى ها اجازه مى داد، يازده بازيكن بيشتر به فردريش هافن نمى برد.

  8. #3398
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Ferrari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    475

    پيش فرض

    بازهم بنگلادش
    شبى كه آرژانتين به آلمان باخت، عده اى از شهروندان خشمگين بنگلادشى از فرط ناراحتى به اداره هاى دولتى حمله ور شدند!خوشبختانه با شكست آلمان مقابل ايتاليا، خيابان هاى بنگلادش هم شب آرامى را سپرى كردند. البته در ايران نيز با گل هاى عطرآگين گروسو و دل پيرو، ميليون ها فوتبال دوست با آرامش كامل به بستر رفتند.

  9. #3399
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Ferrari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    475

    پيش فرض گلادياتور

    وقتى آمد توى زمين همه فكر كردند كه قرار است يكى از پنالتى زن ها باشد، اما مارچلو ليپى آلكس را به زمين فرستاده بود كه در ۱۵ دقيقه باقيمانده كار را تمام كند.آلكس با آن سر تراشيده و صورت نخراشيده كه هيچ شباهتى با دوران دلبرى اش نداشت نشان داد كه ليپى قصد نداشته پنالتى را به او بسپرد و بنا براين بوده كه كار در همان دقايق پايانى تمام شود. مهاجم ۳۱ ساله ايتاليا پاس جيلاردينو را تبديل به گلى تحقيرآميز براى آلمانى ها كرد تا سال ها دل هواداران ژرمن را بسوزاند. پا به توپ هاى پيش از گل او هم آرامش عجيبى به ايتاليايى ها داد.لحظات بعد از گل براى دل پيرو لحظات فرياد از بغض فروخورده اى بود كه چند ماه اخير گريبان او را گرفته بود. ماه هايى كه همواره به عنوان يك بازيكن تمام شده از او ياد مى شود. دل پيرو دلنشين ترين گل ايتاليا را تا اينجاى جام جهانى به ثمر رساند و دوباره خودش را اثبات كرد. وقتى مهاجمان اصلى تيم مثل تونى، جيلاردينو، ياكوئينتا و اينتزاگى برترى محسوسى نسبت به دل پيرو ندارند مى شود حدس زد كه در بازى فينال باز هم شانس بازى به او برسد.تا اينجاى جام جهانى بيشتر اوقات توتى و جيلاردينو، به او ترجيح داده شده اند اما چهره تازه دل پيرو نشان مى دهد كه او قصد دارد دوباره به اوج برگردد. مانكن ديروز، اين روزها به گلادياتور شبيه است. اين است سيماى جديد آلكس...
    روزنامه شرق

  10. #3400
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Ferrari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    475

    پيش فرض هلال ماه، پشت هجده قدم

    1- و اين حاصل صبر ما بود. ايتالياى غمگين ما بر آلمان هميشه پيروز غلبه كرد. اين قدر عقب نشست، اين قدر در خودش جمع شد كه فرهنگ مهاجمى مثل آلمان، از نفوذ به درون آن خسته شد، ديد كه نمى تواند، ديد كه زورش نمى رسد. شكست هاى ايتاليا هر چند وقت آن قدر روى هم جمع مى شود كه كم كم از درونش يك پيروزى بيرون مى آيد. مثل كودكى كه آن قدر كتك مى خورد كه پدرش را خسته مى كند. اينجا عقب نشستن و مشت خوردن خودش يك تاكتيك است. محمدعلى كلى هم اغلب بازى هايش را اين طورى مى برد. اين قدر مشت مى خورد كه حريف قوى تر و جوان تر خسته مى شد و بعد على، با يك ضربه كارش را مى ساخت. اين يكى از اولين سكانس هاى فيلم «على» ساخته مايكل مان است. على در برابر سانى ليستون، همين جور دارد مشت مى خورد. تكيه داده به طناب هاى رينگ و ليستون دارد مى زندش. كمى ناداورى و خطاهاى ناجور ليستون (كه به هر حال براى شكل دادن به درام لازم است و قاطى بازى ديشب آلمان ها هم بود) به هر حال وجود دارد. محمدعلى هر چندوقت ضربه اى مى زند، اما باز پس مى كشد و در مى رود. مى رود دفاع. و ليستون مى كوبد توى سر و چشم و پهلوهاى على. و درست در اين لحظه مسابقه است، لحظه اى كه تماشاگر مشت خورده انتظارش را دارد، كه جو عوض مى شود. كه محمدعلى اولين ضربه اش را مى زند. ووووووه. موسيقى ضرب و زنگ دار ليزا جرارد و پيتر بورك از اينجا شروع مى شود و نماى بسته اى داريم از دو پاى على كه آن رقص پاى معروفش را اجرا مى كند. ورق برگشته است. ايتاليا در دقيقه ۱۱۸ بازى گل زده است. كودك كتك خورده روى پاهايش بلند شده است.
    ۲- عقب نشستن و در خود فرو رفتن ايتاليا هيچ وقت از ترس نيست. اين اتفاقى است كه هميشه مى افتد. اين بهترين شكل درام است. مرد ضعيفى كه قوى مى شود. نه زير پا مانده است و نه هميشه قوى بوده. ايتاليا با آنگولا بازى كند يا غنا، با اوكراين يا آلمان، شيوه بازى همين است. حتى وقتى خيلى از حريفش قوى تر است، برترى اش باز دل آدم را نمى زند. اين يك جور اصالت است كه در بازى تيم هاى ديگر كم گيرمى آيد. ايتاليايى ها بردشان را خوشمزه مى كنند. آدم را تا دم مرگ مى برند و زنده برمى گردانند. اصول داستان پردازى را رعايت مى كنند. حالا كه ايتاليا برده و يكى دو ساعتى از بازى گذشته، تازه غم و غصه ها شروع شده. اين كه چند سال ديگر بايد منتظر بمانيم تا ايتاليايى ها به چنين پيروزى اى مهمان مان كنند. از نيمه نهايى جام ۱۹۹۰ تا فينال ۱۹۹۴ و پنالتى هاى يك چهارم نهايى ۱۹۹۸ و آخرين لحظات فينال لعنتى جام ملت هاى ۲۰۰۰ و بالاخره يك هشتم نهايى جام جهانى ،۲۰۰۲ گذشته ايم كه به اين بازى رسيده ايم. فرق مى كند با آلمانى كه وقتى ضعيف است باز مثل تيم هاى برنده بازى مى كند. اين فرهنگ پر از تراژدى ايتاليا در برابر فرهنگ پر از فتوحات آلمان است. لحظه اى است كه كودك كتك خورده سرش را بلند مى كند. جام جهانى ۲۰۰۶ اولين بارى است كه اين قدر از ايتاليا مطمئن هستيم. اضطرابى اگر بود به هجده قدم حريف مربوط مى شد نه زمين خودمان. ممكن بود گل نزنيم، فرصت ها را از دست بدهيم. اما اين كه گل بخوريم؟! اصلاً. سيستم اصيل ايتاليايى حالا به چنان كمالى رسيده كه سال ها از آن دور مانده بود. اين تيمى است كه به هوادارانش قوت قلب مى دهد. تيمى كه مدافعانش در برابر مهاجمان حريف مى ايستند. شما نگران نباشيد، بدن كاناوارو هست. يك جور ديوار گوشتى كه كسى نمى تواند از آن عبور كند. در تمام اين دوره از بازى ها، شايد ايتاليا عقب نشسته باشد، اما اين ديوار گوشتى به غير از يك صحنه در بازى با آلمان، وانداده است. بينش باز نشده است. اين زنجيره تيمى افتخار ما است. ميانه ميدان را نداريم، اما پشت هجده قدم را چرا. كنار هم ايستاده ايم.
    رفقايى كه آخر بازى ديشب Sms زدند، چند سالى بود كه منتظر مانده بودند؟ اين اتفاقى است كه هر روز نمى افتد. اگر ايتاليا به قول گروسو حالا درون زمين يك تيم حسابى دارد، هوادارانش در ايران هم چنين گروهى تشكيل داده اند. همديگر را مى شناسند يا نه، مهم نيست. يا با هم ارتباط دارند يا نه. آدم ها را از تيم هايى كه دوست دارند مى شود شناخت. ۴ سال پيش Sms نبود و حالا هست. قبل و بعد از بازى گوشى هاى مان را در دست مى فشاريم و منتظر مى مانيم. منتظر يك بوق، يك زنگ. فوتبال بهانه است. به عكس هاى هواداران تيم ها در اينترنت يك نگاهى بيندازيد. فرصتى ايجاد شده تا آدم ها دور هم جمع شوند. كه دنبال گريه و خنده اى بگردند كه آنها را به يكديگر نزديك خواهد كرد. بعد بازى ايتاليا و دور و بر خودمان، اين همه Sms رد و بدل شده، كه يك ركورد است. هنوز با هم ارتباط داريم. اين هم از تكنولوژى. يك ساعت بعد از بازى است و دارم از طريق عكس هاى اينترنتى به صورت همه آنهايى كه هزاران كيلومتر آن طرف تر براى پيروزى ايتاليا يا شكست آلمان خنديده اند يا گريسته اند نگاه مى كنم. عكاس ها اين روزها زمين بازى را بى خيال شد ه اند و صورت هواداران را نشانه رفته اند. چنين غم يا خوشحالى نابى در باقى سال كمتر گير مى آيد. وقتى كه فوتبال نيست. نه فقط با اين گروه محدودى كه Sms مى زنند، كه حالا با طيف گسترده اى از آدم ها رو به رو هستيم. انگار نيمى از جهان امشب غمگين اند و نيمى خوشحال. فعلاً جزء نيمه خوشحاليم ولى يكشنبه شب شايد همه چيز فرق كند. پس مغرور نمى شويم. به اين مى گويند تجربه باخت. ايتاليا تا دل تان بخواهد از اين جور تجربه ها در اختيار ما هوادارانش گذاشته است. جاى خيلى از ما كنار يكديگر در تجربه اين برد خالى بود: «كاش فلانى هم بود.» فينال امسال، وقتى مدافعان ايتاليا مثل هلال به دقت چيده شده اى، دور محوطه هجده قدم شان مى ايستند تا دروازه تيم شان را در برابر فرانسه يا پرتغال حفظ كنند، جاى چند نفر از شما كنار گروه ما خالى خواهد بود؟ اما چه فرقى مى كند. از اين بردها نباشد، باخت كه هست. وقتى كنار هم هستيم، باختن هم حال مى دهد.پيروزى ايتاليا به كنار، اين كه الكس دل پيرو گل نهايى را زد، ماجرا را قشنگ تر مى كند. با دل پيرو عمرى گذرانده ايم. با او از گمنامى بيرون آمده ايم و با او غروب كرده ايم. در تمام اين مدت همراهش بوده ايم. و اين كه هنوز مانده، خودش غنيمتى است. دل پيرو در بازى نبود و وقتى وارد شد، جزء روياهاى مان بود كه گل بزند و اتفاقاً زد. گلش را با ضربه آرامى هم زد. توپش كه از بالاى سر ينس لمن رد شد، خيالم كه از گل شدن توپ راحت شد، برگشتم و براى يك لحظه به چهره رفقايم نگاه كردم. صورت شان را ديدم وقتى توپ به تور دروازه رسيد و از جا پريدند. گفتم كه، ايتاليايى ها بلدند چه جورى يك گل معمولى را، گلى كه تاثير چندانى در نتيجه بازى ندارد را، مهم و محترم جلوه دهند. حتماً مى دانيد كه، همه آدم ها در همه جاى دنيا كارهاى يكسانى انجام مى دهند. فرقش اين است كه تعداد معدودى از اين آدم ها بلدند كه چه جورى همان كارهاى معمول را با كلاس جلوه دهند.روزنامه شرق

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •