تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 34 از 47 اولاول ... 2430313233343536373844 ... آخرآخر
نمايش نتايج 331 به 340 از 465

نام تاپيک: سروده هاي محمد جاويد

  1. #331
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    درد روماتیسم


    شبی در خواب دیدم در پاسارگاد......فغان از گوشۀ قبری بلند است
    به نزدیک آمدم دیدم که کوروش.... پریشان حال وزار و دردمند است

    دو پایش را ماساژ می داد و می گفت.... که درد پا مرا کرده کلافه
    ببین پیچیده ام از شدت درد..... به دور هر دو پای خود ملافه

    ز روماتیسم پایم در عذاب است .... ندارم روز وشب آرامش وخواب
    همه جای مزارم نم کشیده..... شکایت را به که گویم از این آب؟

    به برزخ روز وشب با پای دردی ......از این دکتر به آن دکتر روانم
    زپول دکتر و دارو و درمان...... خدا داند که زار و ناتوانم

    یقین «جاوید» یادت هست این حرف :..... بخواب آسوده ،من بیدار هستم
    گرفتم یقۀ گوینده اش را..... به او گفتم زتو بیزار هستم

    اگر جان خودت بیدار بودی .... کجا بر باد می شد تاج و تختت؟
    همان سی سال و اندی خواب ِ غفلت.... بزد تیپای جانانه به بختت

    مرا هم مثل خود در خواب کردی.... خوش انصافان به زیرم آب بستند
    وبا احداث آن سّد کذایی.... دل اسطورۀ خود را شکستند

    چو سّد بستند در محدودۀ من .... به محشر می نمایم راهشان سد
    تمام خرج درمانم یقیناً....از آن ها می ستانم خارج از حّد

  2. #332
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    روزگار لامروت

    زمستونه هوا هم گرگ و میشه.... در این سرما دلم ازغم آتیشه
    برایم روزگار لامروت.... مرتّب تو خط قر یا قمیشه
    در آمد گرچه پایین تر ز چاره..... ولی خرجم فزون از پنج وشیشه
    مخارج دائماً حاضر یراقند..... ولیکن پولها فوراً (فینیشه)
    زنم ایراد ماشین داره از من ...... وصاحبخانه فکر پول پیشه
    پسر رفته به دانشگاه آزاد.... ولی شهریه اش افزون زفیشه
    وتازه در چنین اوضاع و احوال... به فکر رفتن تایلند و کیشه
    اگر هم از سر و ریختش بپرسی....می گه تقصیر اینترنت و دیشه
    از آن سو دختر دردانۀ من ..... برای اخذ اسکن چون سریشه
    پسر داییم قرضش رو نمی ده... نمی شه هم زدش چون قوم و خویشه
    شده نو کیسه هم ریشم چو خُناق....زبان طعنه اش بدتر زنیشه
    خوراک من مرتب سیب زمینی ست.... خوراک آقا زاده (وایت فیشه
    نمی دانم که خواب نفت و سفره.... برایم عاقبت تعبیر میشه؟
    وآیا دادن سهم عدالت.... حقیقت داره یا خوابی پریشه؟
    زدست روزگار لامروت.... به خود «جاوید» می گوید همیشه
    « بسازم خنجری نیشش زفولاد».... ولیکن پول اون هم جورنمیشه


    فینیش=تمام finish
    هم ریش= باجناق
    وایت فیش = ماهی سفید
    white fish

  3. #333
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    یلدا مبارک

    شما را گر شب یلدا بلند ه
    مرا لیست طلبکارا بلند ه
    از اول شانس و اقبالم کج افتاد
    زمانه ناقلا با من لج افتاد
    اگرچه بخت من چون شام تاره
    در اون بالا ندارم یک ستاره
    ولی هندونه ام در شام یلدا
    سفیدیّش بوُد چون شیر گاوا
    انارم تُرش و گردوهام پوچه
    چشام از بس گرانی دیده لوچه
    بُود آجیل تلخ و سیب ها کال
    وقطعاً می شود وارونه ام فال
    خلاصه در شب یلدا ی بنده
    بُود اوضاع و حالم باب خنده
    ..........................
    شب یلدا عزیزه هندوانه
    اگرچه ترش و لیزه هندوانه
    بهایش را چو پرسیدم ز یارو
    بگفتا هیس !! جیزه هندوانه
    .......................
    شب یلدا کنار یار بودم
    به او دلبسته و بیمار بودم
    شپش هایش گرفتم از سر شب
    من ِ نادان مگر بیکار بودم؟

  4. #334
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    خوش به حال خدا


    خوشا به حال تو کز هفت دولت آزادی....نه فکرمکرشیاطین و دام شیادی
    نه فکر نان و غذا و نه غصۀ روزی.... نه در غم پسر و دختر و نه دامادی
    نه در خیال قضای نماز و روزۀ خود..... نه قید اینکه ذکاتت به موقع اش دادی؟
    نه درد زایش و نه ترس مرگ را داری.....نه دپرسی و نه درگیر فکروغمبادی
    نه از فراق بتی واله همچو مجنونی.... نه که به کوه و کتل رفته مثل فرهادی
    نه در غم اوتول و کارت سوخت وبنزینی..... نه فکر سهم عدالت زبیخ وبنیادی
    نه درخیال چک و سفته یا غم وامی.....نه اینکه در پی ارث پدر و اجدادی
    نه زیر بار تورم قدت چو دال شده.... نه در مصاف گرانی به حال فریادی
    نه توی نوبت چاپ کتاب می مانی..... نه فکر سانسور آن ها به دست ارشادی
    زبان خارجکی فوت آب می باشی.... زانگلیسی وآلمانی ، عبری وچادی
    بنازمت که همیشه به فکر تولیدی... به آفرینش و نیکی به خلق معتادی
    برای لحظه ای حتی نمی شود تعطیل....بساط خلقتت ، حقا که کهنه استادی
    تمام هستی دنیا اگرچه مال تو هست..... ز مالیات و عوارض و بیمه آزادی
    تو لم یلد زازل بوده ای ولم یولد..... تمام حُسنی و خالی زعیب و ایرادی
    شریک چیز بد و موجبات دردسر است.... خوشا به تو که بدون شریک و همزادی
    فشار قبر و سوال نکیر و منکررا .... اگرچه که تو از اول قرار بنهادی
    ولی خوشا به تو چون از فشار هردو جهان.... معاف هستی و از بابتش (وری) شادی
    زبان درازی من را ببخش چون که خودت .... زبان طنز به «جاوید» بی زبان دادی

  5. #335
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    HAPPY MARRY CHRISTMAS

    شب است و لحظۀ حرمان مریم// وطفلی خفته در دامان مریم
    وجود نازنينش بكر و بي عيب// خدا می داند و وجدانِ مریم
    مسیح خالق و پیغمبر صلح// گلی خوشبوی از بُستانِ مریم
    همان طفلی که از روح خداوند// نهالش تنجه زد در جانِ مریم
    نه دستی بهر تیمار وجودش// نه دارویی که بُد درمانِ مریم
    دلش در معرض اوهام وحشی// ولی چون کوه بُد پیمانِ مریم
    ندای لا تَخَف لا تَحَزنوهآ// زسوی خالقِ سبحانِ مریم
    شفا بخش دل پردرد او شد// بشد لطف خدا از آنِ مریم
    بُوَداو روح «جاوید» خداوند// نبشته این چنین فرمانِ مریم

  6. #336
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    252

    پيش فرض

    شوخی با خیام


    «گویند بهشت و حورعین خواهد بود»// «آنجا می ناب و انگبین خواهد بود»
    دانم که زشانس و بخت و اقبال کجم// فردوس منم مثل زمین خواهد بود


    «ای دوست غم جهان بیهوده مخور»// از ظرف کسی شربت و پالود مخور
    از بانک تو بهر مسکنت وام مگیر // پولی که به بهره گشته آلوده مخور

    « ای دوست حقیقت شنو از من سخنی»// هرگز تو مگو راز دل خود به زنی
    اونیز بگوید به زن همسایه// گردند همه خبربه چشمک زدنی

    «گویند مرا که دوزخی باشد مست»// آتش بزنند برسروگردن و دست
    در آتش هجر تو بسوزم شب و روز// گویی که جهنم منم اینجا هست

    « کم کن طمع از جهان و می زی خرسند»// برکلّۀ طاس خود بزن مو پیوند
    هرصبح به موی خود بزن قدری ژل// تا بلکه کنی تو دختری را دربند

    جاوید جان اگه امکان داره اصل این شعرها را هم قرار بده

  7. #337
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    جاوید جان اگه امکان داره اصل این شعرها را هم قرار بده
    اینم کاملش:

    گویند بهشت و حورعین خواهد بود
    آنجا می ناب و انگبین خواهد بود
    گرما می و معشوق گزیدیم چه باک
    چون عاقبت کار همین خواهد بود
    *******
    ای دوست غم جهان بیهوده مخور
    بیهوده نی غمان بیهوده مخور
    چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید
    خوش باش غم بوده و نابوده مخور
    *********
    ای دوست حقیقت شنو از من سخنی
    با باده لعل باش و با سیم تنی
    کانکس که جهان کرد فراغت دارد
    از سبلت چون تویی و ریش چو منی
    ***************

    گویند مرا که دوزخی باشد مست
    قولیست خلاف دل در آن نتوان بست
    گرعاشق و می خواره به دوزخ باشند
    فردا بینی بهشت همچون کف دست
    ********
    کم کن طمع از جهان و می زی خرسند
    از نیک و بد زمانه بگسل پیوند
    می در کف وزلف دلبری گیر که زود
    هم بگذرد و نماند این روزی چند

  8. #338
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    چرا باید خرید؟؟


    من نمی دانم چرا جنس گران باید خرید؟....زردچوبه را به نرخ زعفران باید خرید؟
    یا نمی دانم چرا هر چیز زشت و بنجلی....ازکُره یا که زچین یک در میان باید خرید؟
    تا به کی اجناس تحریمی ِ شیطان بزرگ.... دست چندم از فلان سوی جهان باید خرید؟
    با چنین خاکِ وسیع ِدشت خوزستان و فارس.... گندم و جو را چرا از این و آن باید خرید؟
    با وجود سرزمین ِ پاک و سرسبز شمال... چای را کی گفته از هندوستان باید خرید؟
    این همه طیاره های شیک در دنیا پُر است....پس چرا از روس ها تخت روان 1باید خرید؟
    شهر ما شیراز خود سلطان خاتم کاری است... قاب خاتم را ولی از اصفهان باید خرید؟
    باغ ها تخریب و جایش برج ها روییده اند.... حال جای بوستان آپارتمان باید خرید
    زن ندارد نان شب امّا برای پُز چرا.... پای در یک کفش کرده که فلان باید خرید؟
    تابش خورشید با میّت ندارد هیچ کار... پس چرا گوری به زیر سایبان باید خرید؟
    داستان زندگی ِ ما خودش یک مثنوی ست.... باز هم آیا کتاب داستان باید خرید؟
    تا به کی ، باید ، نمی دانم ،چرا ها را ولِش...گفت بابایم بدو زیرا که نان باید خرید
    از برای کلّۀ «جاوید» با این شعر ناب.... از دکان کلّه ای مغز و زبان باید خرید


    1- تخت روان= تابوت

  9. #339
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    تبانی برف و محرم

    ای برف که رحمت خدا باد به تو
    کی داد چنین شیطنتی یاد به تو؟
    در موسم دی به ما کنی جلوه گری
    در تیر ولی زحال ما بی خبری
    با ماه محرم تو تبانی کردی
    پنهان ز من و ما و فلانی کردی
    دست و رُخ و پای ما در این فصل عزا
    از شدت سرما شده چون جامۀ ما
    .................................................. ..
    مرا در این محرم سوز سرما
    سیه کرده چو قلب شمر ملعون
    شدم مانند بادمجان آن شهر
    که می لرزد چو لاغردر زمستون


  10. #340
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    نبرد مادر زن و داماد



    یکی از بزرگان اهل تمیز».... حکایت کند از زنی تند و تیز
    که غرید روزی چنان شیر نر.... به داماد خود این چنین زد تشر:
    الهی که پنچر شود چرخ هات.... عوارض دوچندان بیاید برات
    کُت و کفش و شلوار و حتی کــُلات.... بگیرند از بابت مالیات
    الهی کوپن هات باطل شود.... ویا کارت بنزین تو ول شود
    خورَد فـُرم چکهای تو دم به دم.... نیاید به یادت دم و بازدم
    بمانی درهجران شیر پگاه....زچاله در آیی بیفتی به چاه
    الهی ز نفرین من چون کدو .... شود کلّه ات عاری از تار مو
    شده آهو از دست تو خون جگر.... الهی که ارُیون بگیری پسر
    چنین لعبتی که به تو داده ام ....مگر از سر راه آورده ام؟
    به داد و هوار و به صد اخم وتخََم.... گرفتی ز دردانه ام زهر چشم
    تو ای مردک تنبل ِ بی بخار....وبا قدّ دیلاق ِ مثل چنار
    نه در ظرفشویی کمک می دهی.... نه پولی برای بزک می دهی
    نه شلوارهایش اطو می کنی.... نه رخت و لباسش رفو می کنی
    نه در بچه داری پُخی بوده ای .... نه در علم و دانش مُخی بوده ای
    برایش نه اصلاً طلا می خری.... نه او را به کیش و دبی می بری
    لذا چون که براو جفا می کنی .... وپنهان زمن در خفا می کنی
    به ناچار در منزلت مستقر... شوم چند هفته و یا بیشتر
    که گیرم تو را خوب زیر نظر.... شوم از کَم وکیف تو باخبر
    چو داماد بشنید این گفته را... به مادر زن خویش داد این ندا:
    از امروز من نوکرش می شوم.... اگر هم بخواهی خرش می شوم
    به پختن به شستن به رُفتن کمر.... ببندم چنان که بیفتم دَمر
    چپ و راست اورا کمک می کنم.....خودم دخترت را بزک می کنم
    دبی چیست اورا پکن می برم..... هوایی ویا با ترن می برم
    شوم همچو «جاوید» طناز و شوخ.... زنم بر سر دشمنانش کلوخ
    شوم کفتر جلد آهوی تو.... به شرطی نبینم گل روی تو

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •