این سوتی مال من نیست . ولی دیدم جالبه اینجا میذارم .
چند سال پیش فامیلمون تعریف میکرد که در شب تولد پیامبر به یه جشنی که به دعوت شرکتشون(شرکت گاز) تو بزرگترین تالار شهر ترتیب داده شده دعوت شده بوده .
خلاصه جمعیت زیادی دعوت شده بودند .در ضمن کله گنده های شرکت گاز ایران و چند تا از مسولین و روحانیون رده بالای مملکت هم در ردیفهای اول بودند .
یه مجری خیلی مجرب و مسلط هم آورده بودند که به برنامه حال بده .
وسط برنامه مجریه میخواست باحال بازی در بیاره .
گفت خوب حالا از چند تا از کوچولو های عزیز میخوایم که بالای سن بیان و یکی یه دونه لطیفه قشنگ تعریف کنند .
خلاصه بچه ها میومدن به صف لطیفه شون رو میگفتند .
رسید به یه پسر بچه اصفهانی . از اون پر رو ها .
گفت : به نامی خدا . .. یه بار یه آخونده ی ...
مجریه خیلی دستپاچه حرف بچه هه رو قطع کرد و گفت خیلی ممنون بفرمایی بشینین .به بقیه بچه هایی که تو صف بوند هم گفت بریین بشینین !!
![]()
تو سالن زلزله شد از خنده ...
ملت سعی میکردند عکسالعمل آخوندها و کله گنده های ردیف جلو رو ببینند !
یه سری شون خودشونم خنده شون گرفته بودیه سری هم خودشون رو جوری گرفته بودند که یعنی آره . مانشنیدیم ..
![]()