تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: نظر شما درباره بزنگاه چيست؟

راي دهنده
91. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • با زيركي و به صورت طنز حقايق موجود دز جامعه را نشان مي دهد.

    65 71.43%
  • فقط به عنوان طنز و براي خنده جالب است.

    12 13.19%
  • كاملا هجو است و فقط توهين و تمسخر در آن وجود دارد.

    14 15.38%
صفحه 34 از 41 اولاول ... 24303132333435363738 ... آخرآخر
نمايش نتايج 331 به 340 از 402

نام تاپيک: سریال بزنگاه

  1. #331
    اگه نباشه جاش خالی می مونه InDepEndEnCe's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    T E H R A N
    پست ها
    265

    پيش فرض

    من امروز با دقت نگاه كردم 2 تا پرش خيلي تابلو بود.

    ولي دوستان تو بحث درباره يك سريال كه تا چند روز ديگه تموم مي شه انقدر غيرتي برخورد نكنيد!

    يه عده انگار دشمني خوني با عوامل سريال دارند و يه سري هم فاميل ها شونن!

    خواهش مي كنم به هم ديگه سر اين جور موضوعات تيكه نندازين.

    بازم ممنونم!

  2. این کاربر از InDepEndEnCe بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #332
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    پست ها
    224

    پيش فرض

    خب مشخصه ديگه ، سريالي كه آب بهش بستن ، وقتي قسمتاي مسخره بازيش حذف بشه ، ديگه چيزي براي عرضه نداره (به نظر من)
    اگه با اين اوصاف بتونه خوب تموم كنه ، من يكي از موضع خودم عقب نشيني ميكنم (به نظر من)
    اصلا از احمد پورمخبر به خوبي استفاده نكرده (به نظر من)
    فقط چرا دختر سيبيلداره ، بي سيبيل شد؟
    نكنه من توهم داشتم؟
    قيافش ضايعتر شد!(به نظر من)
    امشب دوباره يه تيكه به حاج آقا مرتضايي انداخت
    آخراي سريال ، اونجايي كه تسبيح دست عطاران بود...

    يه نكته:
    ما اينجا فقط داريم براي خودمون بحث و بررسي ميكنيم
    بدترين انتقادات و بهترين تعريفا رو هم اگه اينجا انجام بديم ، هيچ تاثيري روي سريال و قسمتاش نداره
    حالا فرض كنيم من دشمن خوني عوامل ، آخه چه تاثيري داره؟
    من كي باشم؟
    چي به من ميرسه؟
    جز اينكه فقط نيم ساعتمو گذروندم

  4. این کاربر از Mahdi_P30 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #333
    داره خودمونی میشه arte's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    محل سكونت
    گیلان
    پست ها
    167

    پيش فرض

    ادب و تربیت چیزی نیست که صرفاً با وجود کلمات ولغات زشت از بین بره! شما اگه یه نویسنده یا یه کارگردان باشی وبخوای برای نقش یه ادم بی فرهنگ (نه بی ادب ، اعضای این خانواده در فیلم حتی خودشون هم از سطح فرهنگ پایین خودشون بی خبرند) دیالوگ بنویسی نمی تونی چیزی جز انچه قاعدتا به زبون میاره بنویسی!

    یادم میاد تو مجله گل آقا ، کیومرث صابری یه کارکاتور داشت که یه آدم به اصطلاح با ادب که اهل فحش دادن نبود به اون یکی میگفت : (آب دهان بر روی مزار پدر بزرگوارتان )

    حالا انصافاً عطاران هم باید بیاد همه دیالوگهاش رو اینجوری بنویسه !!! شما چی فکر میکنید! نکنه اصلا نباید این چیزها رو نشون بده چون ما اصلا تو ایران نه معتاد داریم نه بی فرهنگ نه پدر بی مسئولیت!
    ما یه آدمی رو میشناختیم4 سال پیش یه دفعه بابای منو کشیده بود کنار گفته بود خونه دختر من خیلی باکلاسه چون ایفون تصویری داره !!! حالا اگه شخصیت این ادم رو فردا تو تلویزیون نشون بدن یه عده میگن چهرهء مردم ایران رو بد نشون دادن! خب بابا جان این جور افراد وجود دارند و ما هر روز می بینمشون فقط وقتی تو تلویزیون نشون میدن باید حساس بشیم! تا حالا چند دفعه سوار تاکسی شدید مردم با هم دعواشون شده؟؟!
    Last edited by arte; 27-09-2008 at 03:35.

  6. 3 کاربر از arte بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #334
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    پست ها
    224

    پيش فرض

    ادب و تربیت چیزی نیست که صرفاً با وجود کلمات ولغات زشت از بین بره! شما اگه یه نویسنده یا یه کارگردان باشی وبخوای برای نقش یه ادم بی فرهنگ (نه بی ادب ، اعضای این خانواده در فیلم حتی خودشون هم از سطح فرهنگ پایین خودشون بی خبرند) دیالوگ بنویسی نمی تونی چیزی جز انچه قاعدتا به زبون میاره بنویسی!

    یادم میاد تو مجله گل آقا ، کیومرث صابری یه کارکاتور داشت که یه آدم به اصطلاح با ادب که اهل فحش دادن نبود به اون یکی میگفت : (آب دهان بر روی مزار پدر بزرگوارتان )

    حالا انصافاً عطاران هم باید بیاد همه دیالوگهاش رو اینجوری بنویسه !!! شما چی فکر میکنید! نکنه اصلا نباید این چیزها رو نشون بده چون ما اصلا تو ایران نه معتاد داریم نه بی فرهنگ نه پدر بی مسئولیت!
    ما یه آدمی رو میشناختیم4 سال پیش یه دفعه بابای منو کشیده بود کنار گفته بود خونه دختر من خیلی باکلاسه چون ایفون تصویری داره !!! حالا اگه شخصیت این ادم رو فردا تو تلویزیون نشون بدن یه عده میگن چهرهء مردم ایران رو بد نشون دادن! خب بابا جان این جور افراد وجود دارند و ما هر روز می بینمشون فقط وقتی تو تلویزیون نشون میدن باید حساس بشیم! تا حالا چند دفعه سوار تاکسی شدید مردم با هم دعواشون شده؟؟!
    يه سوال پيش مياد:
    مخاطب شما كيه؟
    اصلا چطوري شما فكر اين همه آدمو حدس ميزني؟
    نظرت رو گفتي ، قابل احترامه
    ولي ديگه نبايد گفته بشه "شما چي فكر ميكنيد"
    هر كس هر جور دلش ميخواد فكر ميكنه
    اصلا يكي بگه بهترين سرياله
    مگه چه اشكالي داره؟
    بر فرض كسي اينطوري فكر كنه(همونطور كه بالا گفتم) نظر شخصيشه و اينجا كسي سمت اجرايي كه نداره
    هر كس هر طوري كه فكر كنه ، چه اثري روي سريال داره؟
    ببخشيد مثل اينكه تايپيكو ناخواسته ، دارم منحرف ميكنم
    بهتره برگرديم توي تحليل و بررسي

  8. #335
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض مدير شبكه3: «بزنگاه» توسط سازندگانش اصلاح شد

    علي اصغر پورمحمدي مدير شبكه سه سيما گفت: ما هيچ تغييري در سريال انجام نداده‌ايم و تمام اصلاحات انجام شده توسط سازندگان آن اعمال شده است.


    «علي‌اصغر پورمحمدي» در گفت‌وگو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس درباره شايعاتي مبني بر سانسور سريال «بزنگاه» پس از دومين نامه شوراي نظارت بر سازمان صدا و سيما مبني بر توقيف اين سريال گفت: همه برنامه‌ها و توليدات صدا و سيما پيش از پخش بازبيني مي‌شوند و اگر اشكالي متوجه آنها باشد، به تهيه كنندگان اعلام مي‌شود تا كار را اصلاح كنند.

    وي افزود: اشكالاتي هم به سريال «بزنگاه» وارد بود كه به گروه سازنده اعلام شد و آنها در حين ضبط بسياري از آن مسائل را حل كردند و از لحاظ ديالوگ و حركات طوري عمل كردند كه ديگر انتقادي به كار وارد نباشد.

    پورمحمدي تصريح كرد: هيچ دخل و تصرفي از سوي سازمان صدا و سيما در سريال «بزنگاه» صورت نگرفته و چيزي از سوي ما حذف نشده است، بلكه سازندگان خودشان كار را اصلاح كردند.

    مدير شبكه سه سيما در ادامه گفت‌وگو با فارس در پاسخ به اين سوال كه آيا در اختيارات شوراي نظارت بر سازمان صدا و سيما صدور دستور توقيف برنامه‌هاي راديو و تلويزيون لحاظ شده است، گفت: من از اين موضوع اطلاعي ندارم و چيزي در اين مورد نمي‌دانم.

  9. #336
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض جدي گرفتن توليدات نمايشي

    شايد بايد در اين عادت تجديدنظر كرد كه هر سال در ايام ماه مبارك رمضان، موفقيت يا عدم‌موفقيت سيما در توليد برنامه‌هاي ويژه اين ماه را منوط به موفقيت يا عدم‌موفقيت سريال‌هاي آن مي‌دانيم.

    هر چند گسترده‌ترين مخاطبان برنامه‌هاي سيما سريال‌ها هستند اما اين رسانه بنا به تعريف خود از انواع و اقسام برنامه‌هايي پر مي‌شود كه آنها نيز هر كدام راهي در ارتباط با مخاطب را پيش گرفته و گستره‌اي از مخاطب را دربرمي‌گيرند؛ مانند برنامه‌هاي تركيبي، مسابقه‌ها، ميزگرد‌ها و...

    در اين ايام نيز هر كدام از شبكه‌ها روزانه تنها 45‌دقيقه از زمان پخش خود را به سريال توليدي ويژه اين ماه اختصاص داده‌اند در حالي‌كه برنامه‌هاي ديگري را در قالب‌هاي ديگر براي پخش مناسب حال‌و‌هواي اين ماه روانه آنتن كردند. برنامه‌هايي مانند«ماه من سلام»، «و خدايي كه در اين نزديكي است»، «نقش گوهران»، «نان و ريحان»، «جشن رمضان»، «سخنراني مذهبي»، «شرح احكام و پاسخ به سؤالات شرعي»، «سفر از خويش» و... از جمله اين برنامه‌هاست.

    از سوي ديگر در چيزي حدود يك هفته در اين ماه مبارك به‌دليل تقارن با ليالي قدر و همين‌طور شهادت حضرت علي(ع) برنامه‌هاي ويژه‌تري آماده پخش مي‌شود و معمولا سريال‌هاي روتين اين ماه از كنداكتور پخش كنار مي‌روند.

    همان‌طور كه اشاره شد نمي‌توان به‌دليل گستردگي مخاطبين سريال‌ها و همين‌طور ماهيت ذاتا سرگرم‌كننده آنها كه اهميت ويژه‌اي در كنداكتور توليدي مناسبت‌ها دارند چشم‌پوشي كرد اما نبايد از نقش ديگر برنامه‌هاي مناسبتي در موفقيت يا عدم‌موفقيت شبكه‌ها در پايان و نتيجه‌گيري نهايي صرف‌نظر كرد.

    اتفاقا مي‌توان گفت كه با وجود كم‌رونق‌تر بودن بازار سريال‌هاي ماه مبارك رمضان امسال اين برنامه‌هاي تركيبي و ويژه هستند كه توانسته‌اند در ارتباط با مخاطب موفق ظاهر شوند و لحظات سرگرم‌كننده و البته پر باري را رقم بزنند. برنامه‌هايي كه گاه مجري و مهمان‌محور است و كنار سفره افطار اجرا مي‌شود و عموما محور آنها با حال‌وهوايي مناسب زمان پخش هماهنگ است و يا بنا به احوالات معنوي اين ماه در قالب برنامه‌هايي تركيبي توليد شده‌اند.

    اما حال‌وهواي همين برنامه‌ها در روزهاي قدر به كلي تفاوت مي‌كنند مضاف بر اينكه قرار هرساله بر اين است كه مخاطبان رسانه ملي بتوانند در اين شب‌ها اگر امكان مسجد رفتن ندارند در خانه احيا بگيرند.

    سيما تاكنون توانسته چنين شب‌هايي را روي آنتن هم به‌خوبي برگزار كند و با انتخاب مداحي‌ها، موعظه‌ها و دعاخواني‌هاي متنوع و تاثير‌گذار در اين وظيفه سربلند بوده است. همه مي‌دانيم كه شركت در فضاهاي معنوي مانند دعاي شب قدر به‌صورت زنده و در ميان خيل جمعيتي كه هر كدام با انرژي به مسجدي آمده‌اند و گرد هم دعا مي‌خوانند بسيار تاثيرگذار‌تر از اين است كه تنها و در خانه كتاب دعا در دست بگيري.

    هرچند راز و نياز در خلوت همواره حسي عجيب و عميق دارد اما اينكه بتوان باكس ويژه‌اي از آداب و رسوم اين روزها را تهيه كرد كه بتواند از پشت جعبه جادو مخاطب را به فضايي معنوي ببرد تا او خود را كنار جمع شب‌زنده‌داران احساس كند كار آساني نيست. در كنار اين، چند سالي است كه دوربين‌هاي سيما، در اين مناسبت‌ها به ميان جمع مي‌روند تا به شكل زنده لحظه‌هايي را گزارش كنند.

    تاثيرگذاري چنين برنامه‌اي بر مخاطب آن بسيار مشهود است و اين همت قابل تقدير چرا كه مي‌شد راحت‌ترين راه را انتخاب كرد و با باكس‌هاي توليدي، زمان اين شب‌ها را روي آنتن پر كرد.باز هم بايد گفت كه در اين ماه يكي ديگر از حركت‌هاي رسانه ملي كه بسيار به چشم مي‌آيد توليداتي است كه در روزهاي عزاداري شيعيان براي مولاي خود حضرت علي(ع) روانه آنتن مي‌كند. اساسا هم بايد گفت كه پركردن آنتن با برنامه‌هاي مناسب و در عين حال مؤثر در جذب مخاطب در ايام عزاداري كار ساده‌اي نيست.

    سريال امام علي(ع) كه با كيفيت خوبي در زمان خود به تصوير كشيده شد يكي از توليداتي است كه در آرشيو سيما براي پخش در اين ايام هميشه در دسترس است و هرچند براي بسياري تكراري شده اما از جمله آثاري است كه قابليت پخش چندباره و در مقاطع مختلف را دارد.

    امسال روزهاي ضربت خوردن و شهادت امير مومنان با هفته دفاع مقدس تقارن يافت و روي همين اصل، روزها شاهد برنامه‌هايي به مناسبت اين ايام بوديم.مجموع اين برنامه‌ها چندين برابر سريال‌ها زمان آنتن را پر مي‌كند و مخاطبان زيادي نيز دارد و از سوي ديگر با صرف هزينه‌اي بسيار كمتر از سريال‌ها و مجموعه‌ها توليد مي‌شود، علاوه بر اينكه عمر مفيدي نيز دارد.

    شايد وقت آن است كه رسانه سيما توجه ويژه‌تري به كيفيت توليد اين برنامه‌ها داشته باشد تا اينكه بخواهد ذهن خود را معطوف آثار نمايشي كند و شايد وقت آن است كه مخاطب نيز چنين برنامه‌هايي را جدي‌تر بگيرد و وقت آن است كه كارگردان‌ها و حتي تهيه‌كننده‌ها به سمت خلق برنامه‌هايي بروند كه گرچه غيرنمايشي است اما به ماهيت رسانه نزديك‌تر است تا آنكه همه هر سال دنبال قصه‌اي نو و ساختاري نو در ميان دنياي نمايش بگردند.

    در حقيقت بايد با ورود ايده‌ها و نيروهاي خلاق و حرفه‌اي، اين بعد رسانه‌اي خصوصا در مناسبت‌هايي چون رمضان پررنگ‌تر شود؛ شايد آن وقت حتي برنامه‌هاي تركيبي بتواند در رقابت تنگاتنگ از سريال‌ها در زمينه گستردگي مخاطبين پيشي بگيرد؛ هرچند طي اين سال‌ها نيز برنامه‌سازان و طراحاني بوده‌اند كه توانسته‌اند برنامه‌هاي خلاقانه و نوآورانه‌اي را در اين قالب‌ها بسازند كه نمونه‌اش را امسال هم شاهد هستيم.

  10. #337
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض كيفيت از دست نرود

    در فرهنگ شهر‌سازي‌ كشور، واژه «بساز بفروشي» به گروهي از دست‌اندركاران ساخت وساز اطلاق مي‌شود كه صرف توليد سرپناه، حاصل كار آنان را از هر گونه كيفيت مفهومي، كالبدي، محيطي و بهروري عاري كرده است.

    عدم‌وجود نظام كنترل فني از سال‌هاي دهه 30 كه ساخت و سازهاي مدرن با اسلوب شهرسازي نوين در كشور آغاز شد، به مرور كه سير تقاضاي مسكن با آغاز نهضت مهاجرت از روستا به شهر، افزايش يافت، پاسخگويي صرف به سرپناه مهاجران، طيف عملّه بناهاي در گير در امور ساختمان‌سازي‌ را به صنف جديدي در امور ساختمان تبديل كرد كه دانش تجربه‌اي آنان هيچگاه از حدّ بناي دو طبقه ديوار باربر با نماي سيمان تگرگي فراتر نرفت، ولي به واسطه تحركات نهادينه آنان در طبقات اجتماعي، از نفوذ مالي بي‌حّدي برخوردار شدند كه بعد‌ها نيز رگه‌هاي بازار را به دست گرفته و شاخص بهاي‌زمين و مسكن را قبل از بانك مركزي، چوب خط مي‌زدند.

    سيل جمعيت نيازمند سر پناه، توجيه قانع كننده‌اي براي رشد صنف بساز بفروش در خلأ نظام كنترل فني و مهندسي به شمار مي‌رفت. هر چند شاخص‌هاي توليدي اين صنف هيچگاه نتوانست در مقام پاسخگويي به ظرفيت‌هاي معنوي، فرهنگي و بهره وري استفاده‌كنندگان و در مرتبه حداقل‌هاي معماري شهرهاي ايراني قرار گيرد ولي به خوبي توانست چهره شهر‌هاي كشور و به‌خصوص ذائقه و سليقه استفاده‌كنندگان را به حداقل‌ها عادت داده و هويت را از روح و كالبد شهرها بزدايد. همين رويه به قراري، سالهاست كه در صنعت رسانه تصويري كشور نيز پي‌ريزي و رواج يافته است.

    حجم فراغت‌هاي برنامه ريزي نشده طبقات اجتماعي جامعه از سويي و يكه تازي رسانه پر مخاطب تلويزيون از سوي ديگر، مجال پاسخگويي به ظرفيت‌هاي معنوي و فرهنگي مخاطبان را سلب و صرف پر كردن اوقات فراغت با هر روش و ابزاري كرده و رويكردهاي هويتي و مرام اجتماعي و فرهنگي برنامه‌هاي توليدي را كم رنگ كرده است. اين عارضه در تكرار شبانه سريال‌هاي مناسبتي ايام ماه مبارك رمضان به روشني مشهود است.

    سريال‌هايي كه از فرصت تجمع مخاطبان پاي سفره افطار به‌طور متوالي در مدت يك ماه بهره جسته و به انتقال پيام‌هايي مبادرت مي‌كنند كه تأثيرپذيري آنها، كمتر به وسيله برنامه‌هاي هفتگي ممكن است.

    اينكه متوليان رسانه تصويري پاسخگوي چه ميزان از اوقات فراغت مخاطبان هستند، دغدغه هيچ مخاطب مورد هدفي نيست. متوليان برنامه‌سازي‌ كه مهمان يك ماهه سفره‌هاي افطار مخاطبان ناگزيرند، پر مسلّم تربيت اين مرتبه را آموخته‌اند كه بار كيفي آنچه خطاب مي‌شود در ترازوي سنجش مخاطب، محك زده مي‌شود.

    سالها ست شاهديم به جز برنامه‌هايي كه از ظرفيت فرهنگي خود به درستي استفاده كرده و نمونه‌هاي موفقي هم بوده‌اند، بيشتر سريال‌ها از دايره پر خطر اعتياد و روابط زناشويي فراتر نمي‌روند و اوج طرح و توطئه اين قصه‌ها به درافتادن يا رهايي يافتن از دام اعتياد و يا در شكل خانوادگي‌تر آن، به تداوم و طلاق در رابطه با زناشويي ختم مي‌شوند.

    اين قاعده به بساز بفروشي‌ترين شكل خود در سريال‌هاي مناسبتي شب‌هاي رمضان ديده مي‌شود؛ قصه‌هاي بسيار فراتر از عاميانه كه نهايت نشيب آنها اعتياد و نهايت اوج آنها ازدواج است.

    بديهي است متوليان برنامه ساز در تكرار موضوعي اين سريال‌ها كه عموماً با شتاب برنامه ريزي و نصفه نيمه توليد شده و ختم ماجراي آنها منوط به عكس العمل يكي دو شب قبل مخاطبان مي‌شود، به ناچار ابزاري جز گلاويزشدن به چاشني طنز و يا در سريال‌هاي جدّي، متوسل شدن به توطئه‌هاي غيرمتداول نخواهند داشت. در حالت اول، طنز در لايه‌هاي لودگي و در حالت دوّم توطئه در مقام تخطئه ارزش هاي عمومي به كار گرفته مي‌شود.

    نگارنده كه خود از جامعه معماران و شهر سازان كشور است، شبح شومي را بر بام اين سهل‌انگاري‌ها مي‌انگارد كه از حدود 70 سال پيش شهر‌سازي‌ كشور را آلوده نفرين خود ساخته‌ است؛ نفريني كه ورد و دعاي رفع بلاي آن، دو هفتاد سال مجال نياز دارد. رويه بساز بفروشي رسانه تصويري ولي جوان‌تر از آن است كه نتوان خداي ناكرده، بلاي هر سهل انگاري شومي را از او دوركرد.

    به رغم رسالت دشواري كه به رسانه ملّي در پاسخگويي به اوقات فراغت انباشته شده جامعه سپرده شده است، بنيان برنامه‌سازي‌ طنز در دهه 70 در اين رسانه، جرقه‌هاي اميد‌بخشي را از حضور مولفان برنامه‌ساز نشان داد؛ جرقه‌هايي كه توانستند خنده‌هاي دراماتيكي را در بستري هدفمند بر دل مخاطبان بنشانند.

    جرقه‌هايي كه هم نشان از شناخت نياز جامعه و به نوعي همسويي با طبقات اجتماعي داشت و هم با ظرافت هنرمندانه اوقات فراغتي با نشاط ارائه مي‌كرد. چارلي چاپلين مي‌نويسد: اگر شما كسي را هل بدهيد و او به زمين بيفتد ولي صدمه‌اي نبيند، كار خنده داري كرده‌ايد ولي اگر كسي را به سختي به زمين بيندازيد و مجروح كنيد يك صحنه تراژيك به‌وجود آورده‌ايد؛ به رغم شكل‌گيري جريانات برنامه‌سا ز مؤلف در رسانه تصويري، حداقل در عرصه برنامه‌هاي طنز، ضعف غالب به متوني برمي‌گردد كه از فضاهاي روايتي هدفمند در ارتقاي تربيت اجتماعي برخوردار نيستند.

    هل دادن، به زمين زدن و مجروح كردن و خنديدن به ارزش‌هايي كه سالهاست چارچوب مرام عمومي جامعه ايراني راشكل داده است، علاوه بر آنكه طنز نيست، انگاره‌هاي تراژدي شبح شوم نوعي سهل انگاري است.

    سهل انگاري رويه بساز بفروشي در پركردن اوقات فراغت مخاطبان به‌خصوص در ايام شب‌هاي مبارك رمضان كه از حال و هواي ديگري برخوردارند، از سه حالت خارج نيست؛ يا شوراي سياستگذاري رسانه ملّي، ظرفيت فراگيري جامعه ايراني را فراتر از طرح قصه‌هاي تكراري بسيار عاميانه نمي‌پندارد، يا لايه‌هاي مميزي اين شورا به جزء اين دسته از قصه‌ها، قادر به تصويب ساير موضوعات نيست؛ و يا نبود نويسندگان مجرب، سبب اين سهل انگاري شده است.

    در حالت خوش بينانه كه بتوان نبود نويسندگان چيره دست را بهانه اين سهل انگاري پنداشت، پر مسلّم است كه بر خلاف رويه معمول برنامه‌سازي‌ در رسانه تصويري كشور، طرح قصه‌هايي كه از جنبه‌هاي تربيتي و آموزشي در قالبي هويت بخش برخوردار بوده و ظرايف جذابيت را به جا آورده از عهده متون آزمون و خطايي متداول بر نمي‌آيد.

    نويسنده رسانه تصويري پرمخاطب، هيچگاه در شرايط آزمون واقع نيست كه سرنوشت قصه هايش منوط به عكس العمل جامعه، قابل تغيير باشد.

    كم نيست مثال‌هايي كه مي‌توان از انسجام چارچوب خانواده‌ها، از جوانمردي معتمدين محله، از پشت گرمي رابطه برادر و خواهري، از وفاداري مثال زدني همسران، ازعزم و پشتكار، از راستگويي و در ستكاري، از اعتقادات سنتي و از نصيحت بزرگترها و... روايت كرد و قبل از آنكه ناقوس احتضار ته مانده حجب و حياء و احترام و متانت و عزت نفس و وفاداري و... روابط اجتماعي به صدا در‌آيد و ذائقه مخاطبان به رويه بسازبفروشي توليدات رسانه‌اي عادت كند، لازم است انگاره‌هاي شوم سهل انگاري در عرصه توليدات تصويري زدوده شود وگرنه ديري نخواهد پائيد كه حد سليقه و نياز اجتماعي مخاطبان تا حدّ چهره مغشوش و بي‌هويت شهرهايمان نزول خواهد كرد.

  11. #338
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض درباره اش فکر می کنم!

    وقتي اثري را در حضور سازنده آن نقد مي‌كني گاهي چنان عصباني مي‌شود و جواب‌هاي تند و بي‌ارتباط با موضوع مي‌دهد كه دست آخر مي‌بيني در گفت‌وگو هر كس حرف خودش را زده بي‌آنكه به نتيجه‌اي ختم شود...



    گاهي هم پيش مي‌آيد كه مي‌تواني طرفت را قانع كني يا قانع شوي؛ گاهي هم با موضع تدافعي روبه‌رو مي‌شوي و طرف مقابل را چنان محق مي‌يابي كه به چشم و گوش خودت هنگام روبه‌رو شدن با آن اثر شك مي‌كني، از بس كه طرف اعتماد به نفس بالايي دارد! اما گاهي ديگر كه كمتر هم ممكن است اتفاق بيفتد، با كسي روبه‌رو مي‌شوي مثل سروش صحت كه خونسرد و انعطاف‌پذير روبه رويت مي‌نشيند، لبخند مي‌زند و مدام مي‌گويد:«به حرفتان فكر مي‌كنم!»
    • چرا بزنگاه شما هيچ بويي از ماه رمضان نبرده؟
    چون داستان، داستاني نبود كه لزوما در ماه رمضان بگذرد.
    • بالاخره كار مناسبتي است و به مناسبت ماه مبارك ساخته شده.
    بله ولي الزامي براي اينكه قصه حتما در ماه مبارك رمضان اتفاق بيفتد نبود. حالا مي‌تواند تمام شدن مجموعه با شروع ماه رمضان باشد.
    • يعني ماه رمضان كه تمام شد رمضان شما تازه شروع شود؟
    بله، چون شما اينطور دوست داريد مي‌توانيم آخر كار را با شروع‌ ماه مبارك رمضان مصادف كنيم.
    • از وجنات سريال پيداست كه رضا عطاران و شما به عنوان نويسنده خيلي تلاش مي‌كنيد از قالب مجموعه‌هاي قبلي و تكرار آن موضوعات فاصله بگيريد. اوايل كار هم اين تفاوت احساس مي‌شد و انتظار مي‌رفت با پروراندن ايده‌هايي كه شاهدش بوديم اتفاقات خوبي بيفتد، اما سوژه‌ها همه در نطفه به نوعي خفه شدند و ناكام ماندند.
    اينطوري متوجه نمي‌شوم، مثال بزنيد.
    • مثلا در مورد پردازش شخصيت‌ها، صابر يك نانواست كه خطاطي هم مي‌كند، اما اين در سطح باقي مانده و اصلا به كاراكتر نمي‌چسبد و لولايي هنوز همان لولايي هميشه است. دختر بزرگتر در جاهايي يك اشاره‌هايي به مديتيشن مي‌كند، ولي در حد همان اشاره باقي مي‌ماند و با اينكه خيلي جاي مانور دارد فراموش مي‌شود. اتفاقاتي كه قرار است قصه را پيش ببرند همه دم دستي و گذرا چيده شده و هنوز از مرز ابهام نگذشته خنثي مي‌شوند. مثلا نادر، صابر را از پشت بام پرت مي‌كند آن هم با نيروي بدني‌اي كه در يك معتاد فوق‌العاده است! فردا مي‌گويند صابر قطع نخاع شد، پس فردا مي‌بينيم حالش خوب شد!
    نه، فلج شده. يعني نخاعش آسيب ديده و دارد مي‌رود فيزيوتراپي!
    • نگفتيد نظرتان در مورد پرداخت شخصيت‌ها چيست؟
    در مورد لولايي كه به شدت معتقدم با هميشه فرق دارد. يك چيزهايي شبيه شخصيت‌هاي قبلي در او ديده مي‌شود كه در مورد هر بازيگري فكر مي‌كنم همينطور باشد.
    • وقتي شروع به نوشتن مجموعه كرديد بازيگرها مشخص بودند.
    بله، تقريبا مي‌دانستم چه كسي چه نقشي را ايفا خواهد كرد.
    • متن را براساس آنها نوشتيد؟
    تا جايي كه امكان داشت سعي كرديم چنين باشد.
    • يعني فكر مي‌كنيد اين خيلي خوب است كه شما با همان پيش زمينه ذهني از يك بازيگر نقشي را برايش طراحي كنيد؟
    نمي‌دانم. يعني خوب نيست؟
    • خوب نيست به اين دليل كه ما هيچ‌وقت نديده‌ايم نويسنده‌اي با توجه به شناختي كه از توانايي‌هاي يك بازيگر دارد نقشي متفاوت و تازه برايش در نظر بگيرد و تلاش كند به كمك كارگردان توانايي‌هاي ديگر او را كه تا به حال ديده نشده به تصوير بكشد، بلكه اين شناخت هميشه موجبات راحت طلبي نويسنده و كارگردان را فراهم كرده كه يك كاراكتر تعريف نشده و ناقص را بسپارند به بازيگر و بگويند خودش با شيرين كارهايي كه بلد است درستش مي‌كند. همين مي‌شود كه بازيگر مجبور مي‌شود باز خودش را تكرار كند.
    ممكن است حرف شما مصداق‌هايي داشته باشد، اما در مورد اين كار ما سعي‌مان را كرديم كه اينطور نشود.
    • استفاده از خانم مرجانه گلچين در نقش بهجت خيلي خوب بود، آنقدر كه من فكر مي‌كردم چرا تا به حال كسي به فكرش نرسيده بود از توانايي‌ ايشان در چنين نقش‌هايي بهره ببرد. خصوصا انعطافي كه در چهره و بازي با اجزاي صورتشان داشتند. ولي رفته رفته آنقدر اهميتش را در پيشبرد قصه از دست داد كه اضافه به نظر مي‌رسيد و هيچ باري نداشت. شايد مبالغه نباشد بگوييم كه درسا، و حتي گربه‌ها، در بعضي سكانس‌ها اهميت بيشتري از بهجت داشتند! و اين در حالي است كه بهجت بايد يك شخصيت مهم و موثر باشد در داستان شما.
    نمي‌دانم. حتما به آن فكر مي‌كنم.
    • يعني جوابي نداريد؟
    نه، خب اين هم نظري است.
    • آقاي عطاران در اجرا چقدر براساس متن شما پيش مي‌روند. مثلا درسا در متن همين‌قدر پررنگ است؟
    بله، يك چيزهايي در مورد درسا در متن هست و بعضي هم در اجرا اضافه مي‌شود. در كل جوهره كار همان است. ولي اگر پيشنهادي به عطاران بشود يا چيزي به ذهنش برسد كه فكر مي‌كند كمكي به داستان است استفاده مي‌كند.
    • به متن اضافه مي‌كند يا به اجرا؟
    گاهي به متن و گاهي هم به اجرا.
    • چقدر از فيلمبرداري جلوتريد.
    زياد جلوتر نيستيم. سه، چهار قسمت آخر را مي‌نويسيم و آن طرف هم مشغول فيلمبرداري هستند.
    • از روز اولي كه شروع كرديد به نگارش مجموعه و فيلمبرداري آغاز شد ته ماجرا مشخص بود‌ يا شروع كرديدتا ببينيد چه پيش مي‌آيد؟
    تقريبا مشخص بود. ما يك طرح اوليه داشتيم كه براساس آن كار را شروع كرديم. ولي طبيعتا در جريان نگارش يك تغييراتي هم اتفاق مي‌افتد.
    • خيلي‌ها معتقدند امسال سريال رضا عطاران نسبت به سال‌هاي پيش ضعيف‌تر است. به نظر شما چرا اينطور فكر مي‌كنند؟
    من كه نمي‌دانم. بايد از آن ها كه اينطور فكر مي‌كنند بپرسيد.
    • یعني شما با چنين نظراتي مواجه نشديد؟ اصلا فكر مي‌كنيد تفاوت اين كار با ديگر كارهاي عطاران چيست كه احيانا باعث چنين تصوري در بيننده شده؟
    كارهاي قبلي قصه‌اش چيز ديگري بوده و اين قصه‌اش چيز ديگري است.
    • هر كاري قصه ديگري است. شايد بايد گفت اين كار قصه چنداني ندارد. اينطور نيست؟
    يعني اينكه يك خانواده‌اي پدرشان مرده و اين خانه فروخته شده، پولش معلوم نيست كجاست، برادر خانواده فلج شده، برادر ديگر معتاد است و... قصه نيست.
    • بله، همه قصه خانه و نانوايي است كه به چه كسي قرار است برسد.
    خب هر سريالي را من مي‌توانم همينطور در يك خط براي شما خلاصه كنم. مثل اين است كه بگوييم قصه زندگي ما مگر چيست؛ به دنيا بياييم، بزرگ شويم و بميريم.
    • همينطور است. اما قصه زندگي بعضي‌ها ضمن طي شدن اين مراحل ماجراهايي دارد كه ظرفيت تبديل شدن به يك داستان بلند را دارد و قصه زندگي بعضي هم نه. قصه شما هم از نوع دوم است، پرملاط نيست، پس كش مي‌آيد. خصوصا كه خودتان بيننده را هم عادت داديد به شلوغي و هياهو.
    يعني چه ؟
    • يعني مدام بايد هفت، هشت نفر جمع شوند در يك خانه و هياهو راه بيندازند و دسته گل به آب بدهند. فقط هم كمدي ما اينطوري است.
    فكر مي‌كنم در كمدي‌هاي خارجي هم كارهايي با شخصيت‌هاي زياد ساخته مي‌شود ولي شايد شما از كارهاي تك پرسوناژ مثل مستربين بيشتر لذت مي‌بريد.
    • چرا. از كارهاي كلاسيك مي‌توان به چارلي‌چاپلين اشاره كرده كه اتفاقا خيلي از همكارانتان در مصاحبه‌ها به عنوان الگو از آن ياد مي‌كنند، اما دريغ از اندكي شباهت.
    البته اينها سريال كه نبوده‌اند؟
    • خب در سريال‌ شما فرصت بيشتري داريد، بيشتر مي‌توانيد به جزئيات بپردازيدو سراغ خلوت و درگيري‌هاي دور از آدم‌ها برويد.
    نه سريال خيلي فرق دارد. دغدغه‌هاي فردي در سريال جواب نمي‌دهد. در يك لحظاتي ما مي‌توانيم سراغ خلوت يك كاراكتر برويم ولي در كليت ماجرا كه ما با يك شخصيت حركت نمي‌كنيم.
    • منظور من هم همان لحظات كوتاه است كه وجود ندارد.
    راستش تا به حال فكر مي‌كردم در اين كار لحظاتي با آدم‌ها و تنهايي خلوتشان همراه بوده‌ايم ولي اگر نبوده‌ايم به اين پيشنهاد شما فكر مي‌كنم. راستي شما اين سريال را دوست داريد؟
    • در مقايسه با بقيه سريال‌هاي امسال بزنگاه كار بهتري است. اما اين به خاطر ضعف زياد كارهاي ديگر است كه بزنگاه در ميان آنها صادقانه‌تر و دلنشين‌تر به نظر مي‌رسد، ولي دليل نمي‌شود ضعف‌ها را ناديده بگيريم. بزنگاه گذشته از قياس با كارهاي ديگر امسال، با مجموعه‌هاي طنز ديگر كه توسط رضاعطاران، شما و ديگر همكارانتان ساخته شده هم مقايسه مي‌شود و نمره مي‌گيرد. در حقيقت اين مجموعه هر چه پيش مي‌رود بيننده را به آن نشانه‌هايي كه جذبش كرده بود نااميد مي‌كند. خيلي‌ها هم شايد به بزنگاه راي بدهند، در واقع اگر بهتان بر نمي‌خورد مي‌گويند كاچي به از هيچي!
    جالب است. حالا من دقايقي پيش كه با دوستي حرف مي‌زدم درست عكس نظر شما را داشت و معتقد بود اوايل كار ضعيف بوده و جلوتر كه رفته جذاب‌تر شده.
    • در اين ميان خودتان چه نظري داريد؟
    من به هر دو فكر مي‌كنم.
    • اي بابا! شما فكرهايتان را كرديد و حالا حاصل آن روي آنتن است. ديگر وقت آن رسيده كه درباره‌اش حرف بزنيد، دفاع كنيد و دلايلتان را بگوييد. غير از اين است؟
    من دفاعي ندارم كه بكنم. اصلا چرا بايد دفاع كنم؟ آراء و عقايد متفاوت‌ هستند.
    • اصلا خوبي آراء و عقايد همين است كه متفاوت باشد. يك چيزي را شما خوشتان مي‌آيد و ديگري مي‌گويد خوب نيست، يا چيزي كه او دوست دارد را شما نمي‌پسنديد.
    اما حرف شما باعث مي‌شود آدم بنشيند باز هم فكر كند و در كارهاي بعدي كاري ‌كند كه احتمالا شما دوست داريد و عده‌اي ديگر نمي‌پسندند.
    • ماجراي اعتراض هيات نظارت چه بود؟
    همان كه شما خوانديد و خبر داريد، من هم خوانده‌ام.
    • و تاثيرش بر كار؟
    مسلما وقتي آدم مي‌شنود كه بعضي شوخي‌ها به نظر عده‌اي طور ديگري معنا شده سعي مي‌كند كمترش كند.
    • حالا واقعا چه اصراري بود كه به جاي مواد بگوييد «چيز»؟
    چون اسم‌هاي موادمخدر زياد جالب نيستند.
    • خب همان اسم «مواد» كافي بود و البته بهتر.
    ما الان گفتيم «چيز» مي‌گوييد چرا گفتيد. اگر مي‌گفتيم «مواد» آن وقت مي‌گفتيد چرا گفتيد «مواد»!
    • حرف اين است كه اين اسم جايگزين براي اين بوده كه بشود با آن بازي كرد. شوخي كرد. يعني موافق نيستيد كه گاهي شوخي‌هاي ناجوري مي‌شود با اين كلمات كرد؟ اصلا موضوع اعتياد كه آنقدر حاد و جدي است چرا بايد در حد مسخره‌بازي و شوخي گرفتن مسئله كوچك شود و ما با قدري به سخره گرفتن ابزارآلات آن مثل سيخ و منقل و چاي نبات سروته‌اش را هم بياوريم؟
    نه، سر و ته‌اش كه هم آورده نشده. حالا از ماه مبارك چند روز باقي است و در ادامه قسمت‌هاي اين سريال ماجراهايي در راه است اما گذشته از آن من فكر مي‌كنم هر گروهي كه كاري را شروع مي‌كند نهايت سعي‌اش را مي‌كند كاري را انجام بدهد كه مردم دوست داشته باشند و از آن لذت ببرند. راستش اين است كه ما در اين ظرف زماني بيشترين سعي‌مان را داريم مي‌كنيم.
    • راستي نكته ديگري كه فراموش كرده بودم مسئله دخترهاي صابر است. چرا آنقدر روي زشتي يكي اصرار كرديد و هركاري توانستيد انجام داديد تا زشت‌تر هم بشود و نتيجه بگيريد كه دختر زشت‌تر شوهرگير نمي‌آورد و اگر دري به تخته خورد، بايد زودتر به هر قيمتي شوهرش داد و از اين تاكيدهاي آزاردهنده ،كه حالا تماشاگر با اين مسئله يك سمپاتي پيدا مي‌كند و انگار دارد به خودش مي‌خندد. در حالي كه تاثيرات آن بر ذهن تماشاگر اصلا شوخي‌بردار نيست.
    فريده يكي از دوست‌داشتني‌ترين شخصيت‌هاي سريال است و براي اينكه شما خيالتان راحت باشد، براي هردو تا دختر شوهر پيدا مي‌كنيم.
    • شما هميشه همينطور مصاحبه مي‌كنيد؟ همينقدر منعطف؟
    بله، منعطفم. حالا شما چند قسمت آخر را كه ببينيد متوجه مي‌شويد و اثرات اين مصاحبه را آنجا مي‌بينيد.
    • پس مجموعه در قسمت‌هاي پاياني خيلي متحول خواهد شد.
    تا جايي كه امكان داشته باشد سعي‌ام را مي‌كنم تا از نظرات شما در نوشتن قسمت‌هاي پاياني استفاده كنم.
    • ولي واقعا دور از اين تعارفات، من مطمئنم كه شما خودتان هم به اين مسائل فكر كرديد، همه چيز را سبك سنگين كرديد. منتها مشكل از جايي شروع مي‌شود كه نوبت عمل مي‌رسد و متاسفانه نمي‌دانم از تنبلي‌ است يا عدم ريسك‌پذيري‌مان كه دوست داريم مدام روش‌هايي را به كار بگيريم كه قبلا امتحان كرده‌ايم و جواب پس داده و آنقدر اين روند را ادامه مي‌دهيم تا تماشاگر آن را پس بزند. چرا قبل از خسته شدن تماشاگر روشمان را تازه نمي‌كنيم؟
    با اين نظرتان به شدت موافقم. اين واقعا حرف درستي است و مي‌تواند شاه‌بيت اين گفتگو باشد و جواب خيلي از سؤال‌ها را مي‌دهد. راست مي‌گوييد اين وظيفه ماست كه اين كار را انجام بدهيم.

  12. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #339
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    سلام خوبید؟؟؟؟؟؟؟ راستی یه خبر همین دختره فریده(سوسن پرور) میگن زن رضا عطاران است...حالا نمیدونم خبرش چقدر صحت داره.... خوب دیگه .....فعلا ......بابای ی ی ی ی ی ی.....

  14. #340
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Dreamy love
    پست ها
    1,163

    پيش فرض

    امشب سر اون تیکه گربه چقدر خندیدیم ! ( به نظر من )
    آخرش بود ( به نظر من )
    آخرش هم دیگه معلوم شد ،
    ( به نظر من )


    ( اسمایل بالا هم نظر خودم بود )

  15. این کاربر از hosseinmusicmaster بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •