بخشي زيبا از كتابي كه خوانده ام

[magmagf]

تنها چیز به درد بخور توی ازدواج بیوه شدن است .


دخترِ بخت

[magmagf]

عشق چنان کورش کرده بود که نمی توانست ببیند طرف مقابلش با همان شدت دوستش ندارد .


دخترِ بخت

[magmagf]

اگه کسی ندونه داره جایی رو ترک می کنه احساسش از خداحافظی هم بد تره


ناتور دشت

[magmagf]

مردم همیشه برای چیزها و آدم های عوضی دست می زنن



ناتور دشت

[magmagf]

همه ی دخترها وقتی احساساتی می شن بی عقل هم می شن


ناتور دشت

[magmagf]

پس از لحظه ای سکوت زیر لب زمزمه کرد که من آدم عجیبی هستم و بدون شک مرا دوست دارد اما شاید روزی به همین دلیل از من متنفر شود


بیگانه

[magmagf]

فراموش کردن موجوداتی که دوستشان داریم مانند مردن برای دومین بار است .


دختر نیل

[magmagf]

محبت هر قدر عمیق باشد نمی تواند کمبود عشق را جبران کند .



دختر نیل

[magmagf]

لحظه هایی وجود دارد که اگر انسان از حرف کسی اطاعت کند زندگی را می بازد .



دختر نیل

[zooey]

پس از لحظه ای سکوت زیر لب زمزمه کرد که من آدم عجیبی هستم و بدون شک مرا دوست دارد اما شاید روزی به همین دلیل از من متنفر شود


بیگانه

جمله خیلی جالبی بود اما کجا این جمله رو می گفت ...من هر چی فکر کردم یادم نیومد؟