امروز یه تجربه ی خیلی جالب داشتم، برای گفتن تجربه م، یه اتفاق رو تعریف میکنم:
امروز داشتم با شخصی درباره ی اهمیت عکس العمل های درست در مقابل برخورد های ناخوشایند، حرف میزدیم و
طرف هم ازین افراد خود شیفته که از هر جمله ش 10 بار میگه، میدونی، من...فلانم،میدونی، من ...و من... و .... .
ولی ازین دسته اشخاص که از طرز برخورد و فن بیان قابل توجهی بهره منده.
خیلی برام جالب بود، دیدید واقعا میگن: تو که لالایی بلدی چرا خوابت نمیبره؟! در مورد این اشخاص صدق میکرد.
دقیقا نذاشت یه روز بگذره، در برابرِ یه واکنش و یه برخوردی از فردی که بهتر از این هم ازش انتظار نمیرفت و میتونست با سکوت و بی محلی،
باعث بشه همه انرژی منفی به خود شخص برگرده، برخوردی کرد که در واقع من موندم که پس این همه من همیشه مراعات میکنم و اینا چی شد پس!
منکه تا بحال چنین برخوردی حتی از بچه هایی که ادعایی تو برخورد مناسب و... ندارن، ندیده بودم. ( البته کاری با مقصر و ... ندارم. )
( البته این یه مثال بود، مصداق افرادی که چقدر نظراتشون درباره برخورد و زندگی و آداب معاشرت و.. ایده آل هست ولی موقع عمل -0- اند. )
تجــــــــربه:
«یه بار یکی از اساتیدمون یه حرف خیلی خوب زد، گفت: بنا بر اینکه من استادتون هستم و یک فردی که براش احترام قائلید، نمیشه
با اطمینان گفت که تمام رفتار ها، حرکات، حرف ها و نظرات من درسته.
این خوب هست که با دوستی تبادل نظر کنیم و تاثیرات مثبتی از این بحث بپذیریم، ولی بنا بر این که طرف خیلی خوب حرف میزنه و یا
میدونه کار درست چی هست نمیشه تصمیم گرفت که: پس رفتار خودش درسته یا کلا انسان درستی هست.»
اتفاقا یه جمله ی مرتبط با تجربه ی من دیدم یک بار دوستی، تو تاپیک "انرژی مثبت" گذاشته بود:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] عاشق طرز فکر آدم ها نشید، آدم ها زیبا فکر میکنند، زیبا حرف میزنند، ولی زیبا زندگی نمیکنند.
«رومن پولانسکی»